پاسخ اجمالی:
فراگيرى علم در اسلام واجب عينى و گاه واجب كفايى است. قرآن، اولين معلّم را خدا و نخستين شاگرد را آدم(ع) و اولين علم را، علم الاسماء مى شمرد. خدا علاوه بر آدم(ع) به يوسف(ع) علم تعبير خواب، به سليمان(ع) زبان پرندگان، به داود(ع) زره ساختن و ... را آموخت و جبرئيل نيز تعليمات فراوانى به پيامبر(ص) ياد داد. در روايات، مقام معلّم آنقدر والا است كه خدا، فرشتگان و همه موجودات _ حتّى مورچه در لانه و ماهيان در درياها _ بر كسى كه به مردم نیکی بیاموزد درود مى فرستند.
پاسخ تفصیلی:
همان گونه كه مى دانيم، فراگيرى علم از نظر اسلام واجب عينى است؛ و در پاره اى قسمت ها واجب كفايى محسوب مى شود؛ يعنى بخشى از علوم را همگان بايد فرا گيرند و آن بخش كه جنبه تخصّصى دارد و فراگيرى آن براى همه ميسّر نيست، واجب كفايى مى باشد.
تعليم علوم نيز همين گونه است، بخشى از آن توسّط كسانى كه از آن آگاهند بايد به همگان تعليم داده شود، در حالى كه تعليمِ بخشى ديگر هم واجب كفايى است.
روى هم رفته تعليم و تعلّمِ تمام علومى كه قوام جامعه بشرى از نظر معنوى و مادّى بدان بستگى دارد؛ گاه به صورت واجب عينى، و گاه به صورت واجب كفايى لازم و ضرورى است، و به همين دليل هيچ مسلمانى نمى تواند خود را از پيشرفت هاى علمى روز جدا سازد، بلكه براى تقويت پايه هاى حكومت اسلامى، بايد بيشترين سعى و تلاش براى تعليم و تعلّم آن صورت گيرد، و به يقين اگر مسلمانان در اين زمينه كوتاهى كنند و مايه عقب افتادگى كشورهاى اسلامى گردند در پيشگاه خدا مسئولند!
قرآن مجيد، نخستين معلّم را خداوند، و نخستين شاگرد را حضرت آدم(عليه السلام)، و نخستين علمى كه به او تعليم داده شد علم الاسماء مى شمرد(به احتمال قوى منظور از آن، آگاهى بر اسرار افرينش و موجودات جهان است.)
تنها آدم(عليه السلام) نبود كه خداوند به او تعليم داد، بلكه به يوسف(عليه السلام) تعليم تعبير خواب داد: «وَ عَلَّمْتَنِى مِنْ تَأوِيلِ الاَحَادِيثِ»(1)،
و به سليمان(عليه السلام)، زبان پرندگان آموخت: «وَ قَالَ يَا اَيُّهَا النّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ»(2)،
و به داود(عليه السلام) زره ساختن را: «وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ»(3)،
و به خضر(عليه السلام)، علم و آگاهى فراوانى داد: «وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً»(4)،
و به فرشتگان، علوم فراونى بخشيد: «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا اِلاّ ما عَلَّمْتَنا»(5)،
و به انسان ها، نطق و بيان آموخت: «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» و از همه بالاتر اينكه به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)، علوم و دانش هايى كه هرگز تحصيل آن از طرق عادى براى او ممكن نبود آموزش داد: «وَ عَلَّمَكَ مَالَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ».(6)
فرشته بزرگ الهى يعنى پيك وحى(جبرئيل) نيز تعليمات فراوانى به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) ياد داد: «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى».(7)
پيامبران نيز به نوبه خود در زمره بزرگترين معلّمان جهان اند كه علوم و دانش هاى فراوانى را در زمينه دين و دنيا به نسل بشر آموختند؛ قرآن درباره پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) _كه بزرگترين پيامبر است_ مى فرمايد: (و به مردم، كتاب[قرآن] و حكمت مى آموزد)؛ «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ».(8)
همين برنامه را هر پيامبرى در مورد امت خويش اجرا كرد و علمِ دين و دنيا را به آنها آموخت.
علما و دانشمندان _كه وارثان پيامبران اند_ بعد از آنها به كرسى تعليم نشستند و علم و دانش را به انسانها آموختند، و مقامشان از نظر قرآن آنقدر والا و بالا است كه قرآن درباره آنها مى گويد: «يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»(9)؛ (خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند و كسانى را كه علم به آنها داده شده است، درجات عظيمى مى بخشد).
در روايات اسلامى مقام معلّم آنقدر والا است كه خدا و فرشتگان و همه موجودات ـ حتّى مورچه در لانه خود و ماهيان در درياها ـ بر كسى كه به مردم نیکی بیاموزد درود مى فرستند؛ چنانكه در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمده است: «اِنَّ اللهَ و مَلَائِكَتَهُ حَتَّى النَّمْلَةِ فِى حُجْرِهَا وَ حَتّى الْحُوتِ فِى الْبَحْرِ يُصَلُّونَ عَلَى مُعَلِّمِ النّاسِ الْخَيْرَ».(10)
همين مضمون در احاديث متعدد ديگرى نيز وارد شده است.
در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «اَلَا اُخْبِرُكُمْ بِاَجْوَدِ الاَجْوَادِ؟ اللهُ اَلاَجْوَدُ الاَجْوَادِ! وَ اَنَا اَجْوَدُ وُلْدِ آدَمَ! وَ اَجْوَدُكُمْ مِنْ بَعْدِى رَجُلٌ عَلِمَ عِلْماً فَنَشَرَ عِلْمَهُ يُبْعَثُ يَومَ الْقِيَامَةِ اُمَّةً وَاحِدَةً!»(11)؛ (آيا به شما خبر دهم كه بخشنده ترين بخشنده ها كيست؟ بخشنده ترين بخشنده ها خدا است، و من بخشنده ترين فرزندان آدم هستم؛ و بعد از من از همه شما بخشنده تر كسى است كه علم و دانشى را فرا گيرد، و آن را نشر دهد و به ديگران بياموزد، چنين كسى روز قيامت به تنهايى به صورت امّتى برانگيخته خواهد شد!).
تعبير به امّت به خوبى نشان مى دهد كه گسترش وجودى معلّمان به موازات گسترش تعليمات آنها در ميان جامعه بشرى صورت مى گيرد، و هر قدر شاگردان بيشترى را تعليم و تربيت كنند به همان نسبت شخصيّت معنوى و اجتماعى آنها گسترده تر مى شود و گاه به اندازه يك امّت مى گردد.
اهميّت نشر علم و دانش و فرهنگ در اسلام تا آن حدّ است، كه در حديثى معروف، مجلس علم را، باغى از باغ هاى بهشت شمرده است.(12)
جالب اينكه در اسلام هر كارى كه مقدّمه فراگيرى علم، يا مناسبتى با آن داشته باشد، عبادت شمرده شده است. در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «مُجَالَسَةُ الْعُلَمَاءِ عِبَادَةٌ»(13)؛ (همنشينى با دانشمندان عبادت است).
در حديث ديگرى از امام موسى بن جعفر(عليه السلام) مى خوانيم: «اَلنَّظَرُ اِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ حُبّاً لَهُ عِبادَةٌ»(14)؛ (نگاه به صورت عالم از روى محبّت، عبادت است).
و نيز در حديث ديگرى مى خوانيم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به ابوذر فرمود: «اَلْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ خَيْرٌ لَكَ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ، صِيَامٍ نَهَارُهَا، وَ قِيَامٍ لَيْلُهَا وَ النَّظَرُ اِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ خَيْرٌ لَكَ مِنْ عِتْقِ اَلْفِ رَقَبَةٍ»(15)؛ (يك ساعت در جلسه مذاكره علم شركت كردن، براى تو بهتر از عبادت يك سال است كه روزها روزه باشى و شب ها مشغول عبادت شوى، و نگاه به صورت عالم، براى تو بهتر است از آزاد كردن يك هزار برده!).
احاديث در اين زمينه فراوان و پربار است كه ذكر همه آنها، به طول مى انجامد، سخن را كوتاه مى كنيم و اين بحث را با حديثى از لقمان حكيم - كه سخنانش در قرآن مجيد در كنار سخنان خدا قرار گرفته - به پايان مى بريم، او به فرزندش فرمود: «يا بُنَىَّ جَالِسِ الْعُلَمَاءَ ... فَاِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ يُحيِى الْقُلُوبَ بِنُورِ الْحِكْمَةِ كَمَا يُحْيِى الاَرْضَ بِوَابِلِ السَّمَاءِ»(16)؛ (فرزندم! با علما همنشين شو...؛ زيرا خداوند دلها را به نور دانش روشن مى كند؛ آن گونه كه زمين را با قطره هاى درشت باران زنده مى كند).(17)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.