نقش تدبیر و اراده الهي در آفرینش موجودات

امام علي(علیه السلام) در خطبه 91 «نهج البلاغه» برنامه الهي برای آفرینش و تدبیر موجودات را چگونه ترسیم نموده است؟

ایشان با بیان مراحل سه گانه جهان آفرینش، نقش تدبیر الهی را در خلقت و نظم آنها تشریح می کند. این سه مرحله شامل مراحل «تقدير»، «تدبير» و «توجيه» است. «تقدير» مقام اندازه گيرى خلقت موجودات، «تدبير» به راه انداختن آنها در مسير تعيين شده و «توجيه» نیز فراهم ساختن اسباب حركت براى رسيدن به مقصد نهايى است. تمام این مراحل در آیات فراوانی از قرآن به آنها اشاره شده و گویای این مطلب است که در همه جهان هستی هیچ موجودی نه در آغاز آفرينش و نه در مسير حركت خود به سوى هدف، بى برنامه نيست.

احتمال خلق موجودات، به صورت تصادفی!

چه لزومی دارد که بگوییم همه موجودات را خداوند آفریده است؟ مگر نمی شود اتفاقی خلق شده باشند؟

احتمال نظم و هماهنگی در امور اتفاقی و تصادفی در حد صفر است. نظم و هماهنگی در پدیده های عالم، شائبه اتفاقی و تصادفی بودن آفرینش را از موضوعیت می اندازد و خبر از خالقی دانا، توانا، هوشمند و حسابگر برای آن می دهد. ما هرگز نمى ‏توانيم اندازه‏ گيرى موجودات مختلف اين جهان و كميت و كيفيت حساب شده آن را معلول تصادف بدانيم، زیرا با «حساب احتمالات» سازگار نيست. ما روی هر پدیده ای که مطالعه کنیم خواهیم دید که ساختار آن از انسجام و عملکرد آن از قوانین مشخص و ثابتی پیروی می کند. ما هر قدر مطالعات خود را دقيق تر و عميق تر كنيم به وحدت و يگانگى خالق جهان هستی ايمان بيشترى پيدا خواهيم كرد و امکان ناپذیری پدید آمدن آن بر اساس تصادف را عمیق تر درک خواهیم نمود.

ماهیت و مفهوم وحی در قرآن؟

با توجّه به اینکه وحی مخصوص پیامبران است، منظور از وحی به حضرت مریم(س) و مادر موسی (ع) که قرآن از آن خبر داده چیست؟ آیا آنها نیز پیامبر بودند؟

از آیات قرآن استفاده می شود که وحی معاني مختلفي دارد و روی هم رفته در «هفت معنی» به كار رفته است. آن نوع از وحی که اختصاص به پیامبران داشته وحی به معنای «تشریعی» آن است. اما وحی به غیر پیامبران مانند حضرت مریم(س) و مادر موسی(ع) به معنای «الهام» بوده که اختصاص به پیامبران نداشته و دیگران نیز شامل آن می شده اند. امامان اهل بیت(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) نیز چنین وحیی را بواسطه «محدّث» بودن دریافت می کردند.

 

نقش قسمت و تقدیر در بدبختیها و خوش بختیهای حاصل از ازدواج؟

قسمت و تقدیر در بدبختیها و خوش بختیهای حاصل از ازدواج چه نقشی دارد؟ گاهی بعضی از مردم بدبختی های خود در تجربه ازدواج و زناشویی را به «قسمت» ارتباط می دهند؛ مگر نقش قسمت و تقدیر در بدبختیها و خوش بختیهای حاصل از ازدواج چقدر است؟!

انسان موجودی «مختار» است، که بر مبنای اختیار و انتخاب خویش، اقدام به انتخاب همسر و تشکیل زندگی می نماید. لذا «انتخاب درست یا غلط انسان» و همچنین داشتن «دانش و مهارتهای زندگی و همسرداری»، تعیین کننده تلخیها و شیرینیهای بعد از ازدواج خواهد بود. بنابراین اعتقاد به امور موهومی چون: قسمت، بخت، اقبال، شانس، طالع، تصادف، و مانند اینها هیچ کدام پایه و اساسی ندارند و از لحاظ شرع و عقل فاقد اعتبار هستند.

معنای واژه «منیّ»

منظور از واژه «مَنِىّ» چیست؟

«مَنِىّ» در اصل از ماده «مَنْى» (بر وزن سعى) به معنى تقدير و اندازه‌ گيرى است؛ و از آنجا كه آب نطفه، اندازه‌ گيرى يك انسان يا حيوان را در بردارد، اين واژه به آن اطلاق شده است؛ و مرگ را از اين رو «مَنيّه» مى‌ گويند كه اجل مقدّر انسان يا حيوان است.

 

تأثیرپذیری شیعه در عقیده «بداء»، از مختار ثقفی و فرقه کیسانیه!

آیا عقیده «بداء» از عقاید «مختار بن ابی عبید ثقفی» و فرقه «کیسانیه» بوده است و به عقاید شیعه رسوخ کرده است؟!

اولا: مفهوم صحیح بداء در نزد شیعه با عقیده انتسابی مخالفین تفاوت دارد؛ مخالفین شیعه معنی لغوی بداء (ظهور بعد از خفا، رای تازه پیدا کردن و پشیمانی) را به شیعه نسبت می دهند در حالی که بداء در نزد شیعه به معنی «تغییر سرنوشت و مقدّرات انسان توسط ذات الهی و با دخالت اعمال صالح خود انسان» است. در این «تغییر تقدیر»، ظهور برای انسان رخ می دهد، نه برای خدا و آنچه ظاهر می شود، «تقدیر اصلی و پوشیده خدا» برای انسان است.
ثانیا: بداء به معنی حقیقی آن سابقه دیرینه و ریشه در قرآن و سنت دارد.
ثالثا: انحراف «مختار» در مسأله «بداء» نیز ثابت و قطعی نیست.
رابعا: بر فرض انحراف مختار در مساله بداء، حقانیت این عقیده مخدوش نمی شود.

تقدیر در عالم

تقدیر در نظام آفرینش به چه معناست؟

با پيشرفت علم و دانش  هر روز آشکارتر مي شود که خداوند تمام عالم را با اندازه گيري دقيق آفريده است. دانشمندان با همين اندازه هاي دقيق در آفرينش مي توانند پيش بيني دقيقي براي کسوف، خسوف و ديگر وقايع علمي حتي در ده ها سال آينده داشته باشند. اين اندازه گيري ها درموجودات ريز، اتم ها، اکوسيستم، حيات جانوري، نسبت زاد و ولد و تغذيه حيوانات و...گوشه اي از حقيقت«إنّا کُلَّ شَىْء خَلَقْناهُ بِقَدَر» را آشکار مي نمايد.

معانی و انواع وحی در قرآن

وحی در قرآن به چه معانی آمده است؟

در حدیثى از امیر مؤمنان على(ع) مى خوانیم که ایشان مبتنی بر آیات قرآن کریم براى «وحى» تفسیرها و اقسام متعددى بیان فرموده اند؛ از جمله: 1- وحى «نبوّت و رسالت». 2- وحى «الهام». 3- وحى «اشاره». 4- وحى «تقدیر». 5- وحى «امر». 6- وحى «دروغ پردازى». 7- وحى «خبر».

اقسام وحی از دید قرآن؟

قرآن اقسام وحی را چند گونه معرّفی کرده است؟

از آيات قرآن بر مى آيد كه «وحى» معانى مختلفى دارد، بعضى تكوينى است و بعضى تشريعى و در هفت معناى زير به كار رفته است: 1- وحى تشريعى كه بر پيامبران نازل مى شد. 2- الهام به غير انبياء. 3- پيام الهى به فرشتگان. 4- پيام با اشاره. 5- القائات مرموز شيطانى. 6- تقدير قوانين الهى در جهان تكوين. 7- آفرينش غريزه ها. نزول وحى بر پيامبران نيز به صورت هاى مختلفى بوده از جمله: 1- نزول ملک و مشاهده فرشته وحی. 2- شنیدن صدای فرشته بدون مشاهده او. 3- الهام به قلب. 4- خواب و رویای صادقه.

قيامت روز «تجسم اعمال» انسان

کدام یک از آیات قرآن «تجسم اعمال» آدمی در قیامت را ترسیم نموده است؟

قرآن در يكجا در سوره «نبأ» مى فرمايد: «عذاب الهى روزى است كه انسان آنچه را از قبل با دست هاى خود فرستاده مى بيند!» در آن روز انسان تمام آنچه را از پيش فرستاده با چشم خود مى بيند؛ يعنى اعمالش در نظام آفرينش از بين نرفته و از نو جان مى گيرند و به صورت هاى مناسب مجسّم مى شوند. در جاي ديگر در سوره «آل عمران» فرموده: «روزى كه هركس آنچه از كار نيك انجام داده مى بيند و دوست دارد ميان او و اعمال بدى كه انجام داده است فاصله زيادى باشد» پس به تصريح قرآن، اعمال انسان در قيامت مجسم مي شود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ الآخِرةِ قَلَّتْ مَعصيتُهُ

هر کس که زياد به ياد آخرت باشد، گناه و نافرمانى او کم شود!

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 56