محرومیّت برخی افراد از اسباب هدایت الهی!

چرا خداوند همه را هدایت نکرده و راه کمال را برای همگان باز ننموده است؟!

هدایت الهی شامل همه موجودات و انسانها می گردد، امّا اگر کسی خود بستر رشد و هدایت تکوینی را نابود کند یا در برابر هدایت تشریعی عناد ورزد، ضلالت او به اختیار خود است. هدایت الهی چون نور خورشید و باران بر وجود همگان نازل می شود، امّا بعضی از انسانها از معرض نور و باران می گریزند.

هدایت و ضلالت الهی به معنای زمینه سازی یا از بین بردن زمينه هاى مساعد است، بدون اينكه فرد توسط اراده الهی بر هدایت یا گمراهی اجبار شده باشد. این توفیقات و یا سلب توفیقات از سوی خداوند بی حساب و کتاب نیست؛ بلکه هر بنده ای با اعمال اختیاری خود که شامل نافرمانی و کفر و نفاق یا با توبه و جهاد و اطاعت فرامین خداوند است، توفیقات الهی را به خود جلب و یا از خود سلب می کند.

احتمال خلق موجودات، به صورت تصادفی!

چه لزومی دارد که بگوییم همه موجودات را خداوند آفریده است؟ مگر نمی شود اتفاقی خلق شده باشند؟

احتمال نظم و هماهنگی در امور اتفاقی و تصادفی در حد صفر است. نظم و هماهنگی در پدیده های عالم، شائبه اتفاقی و تصادفی بودن آفرینش را از موضوعیت می اندازد و خبر از خالقی دانا، توانا، هوشمند و حسابگر برای آن می دهد. ما هرگز نمى ‏توانيم اندازه‏ گيرى موجودات مختلف اين جهان و كميت و كيفيت حساب شده آن را معلول تصادف بدانيم، زیرا با «حساب احتمالات» سازگار نيست. ما روی هر پدیده ای که مطالعه کنیم خواهیم دید که ساختار آن از انسجام و عملکرد آن از قوانین مشخص و ثابتی پیروی می کند. ما هر قدر مطالعات خود را دقيق تر و عميق تر كنيم به وحدت و يگانگى خالق جهان هستی ايمان بيشترى پيدا خواهيم كرد و امکان ناپذیری پدید آمدن آن بر اساس تصادف را عمیق تر درک خواهیم نمود.

سنت تغییر ناپذیر الهى

منظور از این که «سنت الهى تغییر ناپذیر است» چیست؟

طبق آیه 43 سوره فاطر و آیات دیگر، سنت الهى تغییر ناپذیر است؛ زیرا خداوند به همه امور گذشته و آینده آگاه است و اینگونه نیست که با گذشت زمان، به مسائلى واقف شود که او را از سنت دیرینه اش بازدارد. منظور از«سنت»، قوانین ثابت و اساسى «تکوینى» یا «تشریعى» الهى است که هرگز دگرگونى در آن روى نمى دهد و این از یکسو، به همه رهروان راه حق دلگرمى و آرامش مى بخشد، و از سوى دیگر، وحدت دعوت انبیاء و یکپارچگى قوانین حاکم بر نظام آفرینش و نظام زندگى انسان ها را روشن مى سازد.

قوانین تکوینى و تشریعى

منظور از قوانین تکوینى و تشریعى چیست؟

خداوند دو نوع قوانین در جهان هستی دارد. یکی قوانین تکوینی که همه موجودات در برابرش تسلیمند و مخالفتشان باعث نابودی شان می شود. دوم قوانینی است که در تشریع و تعالیم انبیاء وجود دارد و تسلیم بودن در مقابل آنها جنبه اختیاری دارد. البته سرپیچی از این قوانین هم موجب عقب افتادگی و نابودی می شود.

رابطه متقابل عالم تکوین و تشریع

آیا رابطه اى بین عالم تکوین و تشریع وجود دارد؟

نه تنها خداشناسی بلکه دین در تمام ابعاد یک امر فطری است. آنچه در شرع وارد شده ریشه در فطرت دارد و آنچه در تکوین وجود دارد مکمل قوانین شرع است و بین تشریع و تکوین هماهنگی وجود دارد. البته شرع برای رهبری فطرت حدود و شرایطی معین کرده تا در مسیر انحرافی نیفتد والا میان تشریع و تکوین تضادی پیدا خواهد شد که با توحید سازگار نیست، از سویی پیامبران وظیفه دارند انحرافت و آلودگی ها عارضی را از دین زائل کنند تا فطرت انسان امکان شکوفایى پیدا کند.

تفاوت نظام تکوین و تشریع در مسئله «جبر و تفویض»

آیا مسئله «جبر و تفویض» مخصوص نظام تشریع است یا در نظام تکوین نیز جریان دارد؟

در نظام تكوين، هر معلولي در حدوث و بقا از علت خود پيروي مي ‏كند و در ذات و صفت و فعل، فرمان آن را مي ‏برد. اما در نظام تشريع كه اساس هر آزمون و تكامل اختياري است، هيچ‏گونه جبر يا تفويضي راه ندارد و موجود مختار که در در چارچوب قانون قرار می گیرد در انتخاب راه و در ادامه آن و در قبول و رد آن و در ایمان یا نفاق به آن مخير است؛ زيرا بدون آزادي، آزمون و تكامل ممكن نخواهد بود. محدوده نظام تشريع از قلمرو تكوين كمتر است؛ چون در غير موجود آگاه آزاد راه ندارد، ليكن منطقه پيروي يا تمرد در حوزه تشريع بيشتر است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

نَهى ]رَسُول الله(صلى الله عليه وآله)[ أن يُسْتَعمَلَ أجيرٌ حتّى يُعلمَ ما اُجرتُهُ

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) نهى فرمود از اين که کارگرى، پيش از تعيين مزدش به کار گرفته شود

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 40