«ورقة بن نوفل» و داستان ساختگي منتسب به او

«ورقة بن نوفل» که بود و داستان ساختگی که به او نسبت می دهند، چیست؟

«ورقة بن نوفل» از عموزادگان حضرت خديجه(س) و فردى كم سواد بود؛ ولي كتاب هائي خوانده بود. بر اساس افسانه ای گفته می شود او پيامبر(ص) را از نگرانى كه در آغاز بعثت برايش رخ داده بود، نجات داد و با اطميناني كه او داد پيامبر(ص) به آرامش دست يافت. در پاسخ به این داستان ساختگي بايد گفت: 1. سلسله سند داستان به شخص نخست كه شاهد داستان است نمى رسد، لذا روايت اين داستان، مرسله است. 2. وجود اختلاف در نقل داستان، خود گواه ساختگى بودن آن است. 3. به گفته بسياري از مورّخين، ورقه تا ظهور دعوت پیامبر(ص) زنده بود؛ اما هرگز به دين اسلام مشرف نگرديد و سرانجام كافر از دنيا رفت [چطور فرد كافري مي تواند به پيامبر(ص) آرامش دهد؟!].

ديدگاه اسلام درباره «خرافه» و «خرافه پرستی»

«خرافه» چیست و اسلام راجع به «خرافه پرستی» چه دیدگاهی دارد؟

يكي از آسيب ها در جوامع ديني، وجود «خرافه» است. «خرافه» به هر كار غير عُقَلايي و غير منطقى كه نه پشتوانه وحى آسمانى داشته باشد، و نه عقل سالم آن را اجازه دهد گفته مي شود. از مصادیق «خرافه پرستی» مي توان به بت پرستی، زنده به گور کردنِ دختران، فال بد، بد قدمی و خوش قدمی، سحر و جادو، بخت خوب و بد، گدایی به اسم گرفتن حاجت اشاره كرد. اسلام «خرافه» و «خرافه پرستی» را به شدت مردود می شمارد. در روایت آمده که: «فال بد شرک است، کسی که فال بد بزند از ما نیست».

داستان «ابرهه» و «اصحاب الفیل» و سرانجام آنها

«ابرهه» و «اصحاب الفیل» چه کسانی بودند و چه سرنوشتی پیدا کردند؟

«ابرهه» از فرماندهان سپاه نجاشی بود كه پس از كشتن «اريات» بر تخت حکومت نشست و کلیسای بزرگی ساخت. او تصميم گرفت تا کعبه را تعطیل کند؛ اما چون مردم حجاز کلیساي بزرگ او را آتش زدند، برای گرفتن انتقام و نابودي كعبه و جذب درآمد اقتصادی با سپاه بزرگی به سوي مکه به راه افتاد. به مردم مکه پیام داد که شهر را ترک کنند. «عبد المطلب» که مي دانست قدرت مقابله با سپاه ابرهه را ندارد سفارش كرد كه همه به کوه ها پناه ببرند. در اين هنگام، پرندگانی در آسمان ظاهر شدند و با سنگ هايي در منقار و چنگال، به سپاه ابرهه حمله کردند، و همه لشكرش را نابود ساختند.

تأثير «نظام ارزشی» جامعه در سرنوشت مردم

«نظام ارزشی» جامعه چه تأثیری در سرنوشت مردم دارد؟

از امور مهمي كه در سرنوشت اجتماع تأثيرگذار است، نظام ارزشى آن جامعه است. جامعه برای هر چیزی ارزش قائل شود مردم به همان سمت حرکت مي كنند. اگر ارزشها در جامعه ای ثروت، قدرت، پست و مقام باشد همه مردم به این سمت حرکت می کنند، و تمام نیروی خود را صرف رسيدن به آن مي كنند؛ ولی اگر در جامعه ای ارزش، امور معنوی و دینی باشد، مردم هم به سوی این ارزشها می روند. کار پیامبران(ع) و بزرگان دین سوق دادن جامعه به سوی ارزش های خدائي و معنوی و دور کردن جامعه از ارزش های مادی و شیطانی بوده است.

راه شناخت «پیامبران الهی» از «مدعيانِ دروغين»

«پیامبران الهي» در طول تاریخ با چه نشانه هايي از «مدعيانِ دروغين» شناخته می شدند؟

نشانه های شناخت «پیامبران الهی» از «مدعيانِ دروغين» عبارتند از: 1. انبياء و اولياء و بزرگان همواره بر منطق عقل تكيه كرده و مى كنند. 2. دعوت آنها از روی دلسوزی و مهربانی است. 3. انبياء و اولياء الهى تعصّب ندارند؛ در حالى كه مدّعيان باطل متعصّبند.

میزان «مهریه» در روايات اسلامي

آیا در روايات اسلامي برای «مهریه» مقدار مشخصی در نظر گرفته شده است؟

در روایات اسلامی روی مهریه سبک که توان پرداخت آن از سوي زوج وجود داشته باشد تاکید شده است. مثلا در روایات آمده است: از [نشانه هاي] برکت زن، کم بودن هزینه های اوست، مهریه کم، نشانه برتری زن است، و سنگینی مهریه باعث دشمنی می شود. بنابراین اگر مهریه غیر متعارف باشد هم دلیل بر سفاهت است و هم معلوم است که قصد جدی براي پرداخت مهریه وجود ندارد. در این گونه موارد، مهریه باطل و تبدیل به مهر المثل می شود.

تبيين اركان «اسلام» توسط امام علي(ع)

امام علي(علیه السلام) در خطبه 198 نهج البلاغه، اركان اصلي «اسلام» را چگونه تبيين فرموده است؟

امام علي(ع) درباره اركان «دين اسلام» می فرماید: «اين اسلام آئينى است كه خداوند آن را براى خود برگزيده و با عنايت خاص خويش آماده ساخته [و به آن فوق العاده اهمّيّت داده است]، بهترين خلق خود [محمّد(ص)] را براى تبليغ آن برگزيد و پايه هاى آن را بر محبّت خويش قرار داد». در حقيقت اركان اصلى اين دين مقدّس تبيين شده كه تشريع آن به دست خداوند و با نهايت دقّت صورت گرفته، و ابلاغ كننده آن بهترين خلق خدا يعني پيامبر اسلام(ص) است و پايه هاى اصلى آن بر اساس محبّت خدا قرار گرفته است.

راه جمع «بی مکانی خداوند» با «صعود و نزول فرشتگان»

آیا خداوند مكانى در آسمانها دارد كه فرشتگان پيام او را از آنجا به زمين مى آورند و اعمال بندگان را از زمين به نزد او مى برند؟

درست است كه زمين و آسمان همه از مخلوقات خداست؛ ولى مراكزى در جهان مادّه وجود دارد كه محل تابش انوار الهى يا به تعبير ديگر، داراى قداست خاصّى است. همان گونه كه در روى زمين، همه جا شبيه هم نيست و قداستِ محل سبب مى شود كه مكان هايى چون طور و حرا و مسجد الحرام از انوار الهيّه بيشتري برخوردار باشند، در جهان بالا و آسمان ها نيز مراكز قُدسى وجود دارد كه فرشتگان، پيام الهى را در آنجا درك مى كنند و اعمال نيك بندگان را در آن مراكز به وديعت مي سپارند و تا روز قیامت نگهدارى خواهد شد.

گواهان و شاهدان اعمال ما در «قیامت»

در «قیامت» چه كساني گواهان و شاهدان اعمال ما هستند؟

با اینکه خداوند شاهد و ناظر اعمال ما است و علم او به همه چیز برای ثبت و ضبط اعمال کفایت می کند، براى اتمام حجّت بيشتر و جلب توجّه نيكوكاران و بدكاران، مراقبان مختلفی بر ما گمارده که شاهدان اعمال ما در «روز قيامت» هستند؛ از جمله: 1- اعضا و جوارح بدن ما و حتی پوستِ تن. 2- فرشتگان مامور ثبت اعمال. 3- زمینی که در آن زندگی می کنیم. 4- زمانی که در آن زندگی می کنیم. 5- پيامبر هر امّتى روز قيامت گواه اعمال امت خويش است و پيامبر اسلام(ص) گواه بر همه آنهاست.

معناي لغوي و اصطلاحي «مراء» و اقسام آن

معناي لغوي و اصطلاحي «مراء» چیست؟ و اقسام آن كدام است؟

«مراء» در لغت به معنی دوشیدن شیر از پستان گاو و گوسفند است و در اصطلاح به هر بحثی که از آن بخواهند نتیجه بگیرند اطلاق می شود. «مراء» بر سه قسم است: 1. ارائه دلائل محکم و متقن برای هدایت و راهنمایی فرد به حقیقت. این نوع مراء اشکالي ندارد و در برخی مواقع واجب نيز هست. 2. سخن حقّ مى گويد، اما نيّتش حقّ نيست؛ بلكه هدفش برترى جويى است. این نوع مراء، حرام است. 3. گاه هم سخن باطل است، و هم قصد برترى جويى است. حرمت اين نوع مراء از قسم دوم شديدتر است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصادق عليه السلام :

«اني ما شربت ماء باردا الا و ذکرت الحسين‏»

من هرگز آب سرد ننوشيدم مگر اين‏که به ياد حسين عليه السلام افتادم.

امالى صدوق، ص 122