تبيين آیات متشابه قرآن راجع به «اراده و اختیار» انسان

آیات متشابه قرآن راجع به «اراده و اختیار» انسان چگونه قابل درک و فهم است؟

افعال اختيارى انسان؛ يكى از مسائل مورد بحث ميان «اشاعره» و «اهل عدل» است. «ابوالحسن اشعرى» مى گويد: «مقتضاى توحيد ربوبيّت آن است كه هر چه در عالَم هستى پديد آيد؛ از جمله افعال اختيارى انسان، با اراده خداوند انجام مى گيرد، و ...». لکن باید گفت: بی شك، اراده شخصى انسان در انجام افعال اختيارى وى نقش داشته و افعال انسان به خود وى منتسب می گردد و پيامدهاى آن، گردنْ گير خود اوست. و اين امر، از قضاياى وجدانى محسوب مى شود؛ يعنى روشن بودنِ آن ضرورى و بديهى است و نيازى به استدلال و اقامه برهان ندارد.

منافات قضا و قدر الهی با اختیار، سعی و اراده انسان!

مقصود از قضا و قدر چیست؟ اگر مقصود اینست که آفریدگار سرنوشت هر فردی را معیّن کرده است و هر یک از ما ناچاریم از آن پیروی نماییم و نمی توانیم از سرنوشت خود پا را فراتر گذاریم، پس معنای آیه «لَيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» چیست؟

«قضا» در لغت یعنی «حکم کردن و فیصله دادن» و در اصطلاح همان «فراهم نمودن اسباب تحقّق امور» است. «قَدَر» نیز در لغت یعنی «اندازه گیری» و در اصطلاح، اشاره به «ویژگی های طبیعی و حدّ وجودى و حدود تحقّق اشیاء» است. قضا و قدر «تکوینی» یعنی همه امور بر اساس علل و ویژگی های خاصّی محقّق می شوند و قضا و قدر تشریعی به معنى فرمان الهى در تعيين وظائف انسان و مقدار و حدود اين وظائف است. قضا و قدر با اختیار انسان منافات ندارد و سرنوشت او وابسته به اسبابی است که از جمله آن، اراده و تلاش انسان است.

ناسازگاری عقیده به «توحید افعالی» با «اختیار انسان»!

آیا عقیده به «توحید افعالی» با «اختیار انسان» منافات ندارد؟!

توحید افعالی یعنى هر وجودى، هر حرکتى و هر فعلى در عالم است به ذات پاک خدا برمى گردد. این عقیده با عقیده به اختیار انسان منافاتی ندارد؛ زیرا اگر افعال انسان را به خدا نسبت می دهیم به خاطر آن است که همه مقدّمات و اسباب آن را او در اختیار ما گذاشته است. ولى از این نظر که تصمیم نهایى با ما است، ماییم که از قدرت و اختیار خداداد استفاده کرده و یکى از دو طرف فعل یا ترک را انتخاب مى کنیم، از این جهت افعال به ما نسبت داده مى شود و ما در مقابل آنها مسئول هستیم.

خلق انسان های جهنّمی؟!

اگر خداوند می دانسته که بنده ای قرار است جهنّمی شود، چرا او را خلق کرد؟!

خداوند هدف خود از آفرینش انسان را کمال و رسیدن او به مرحله عبودیّت معرّفی کرده است. عبودیّت وقتی معنا می یابد که انسان در انجام کارهایش صاحب «اختیار» باشد. از تبعات اختیار، اینست که عدّه ای با سوء انتخاب و انجام معاصی جهنّمی خواهند شد. عدل الهی نیز اقتضا می کند که خداوند با جزا و پاداش خود با بندگان رفتار نماید. از طرفی منحصر شدن آفرینش خداوند به انسان های بهشتی به معنای پدید آمدن «جبر» است. زیرا باید انسان هایی را تصور کنیم که جز خوبی چیزی را انتخاب نکنند و الا محکوم به عدم می باشند. علاوه بر این، اگر قرار بود خلقت فقط به بندگانی تعلّق گیرد که به بهشت می روند، اصولا خود بهشت و نعمات آن نیز بیهوده بود؛ زیرا بهشت پاداش کسانی است که با انتخاب های درست خویش، امتحان های سخت الهی را پشت سر گذاشته و فضیلت های وجودی خود را به فعلیت رسانده باشند. درباره علم خداوند متعال از سرنوشت آدمیان نیز باید گفت؛ «اختيار و اراده» آدمی نيز در علم خدا وجود دارد؛ اما این به معنای مجبور بودن آدمی بر ارتکاب آن عمل خاص نیست؛ مثل علم معلّم به رفوره شدن دانش آموز.

خداوند حکیم و آفرينش ابليس!

آيا آفريدن ابليس با عدل و حكمت خدا سازگار است؟

اولا: خدا ابلیس را شیطانی سرکش نیافرید بلکه او از جنیان بود و شش هزار سال عبادت کرد؛ اما همه آنها را به سبب ساعتى تكبّر نابود ساخت و زنده بودن و امکاناتی که دارد هم به مقتضای عدل الهی می باشد.
ثانیا: وجود شيطان‏ براى‏ افراد با ايمان وسيله تكامل است، چه اينكه تكامل همواره در ميان تضادها صورت مى گيرد.
ثالثا: شيطان سرزده وارد خانه دل ما نمى ‏شود و اين ما هستيم كه در را به روى او مى‏ گشائيم؛ با اینکه خدا ما را به لطف خويش يارى داده و با ارسال رسل و انزال كتب و حكم عقل و فطرت، حجّت را بر ما تمام كرده است!

گر می نخورم علم خدا جهل بود!

خدا از ازل مي دانسته كه من فلان گناه را در زمان معیّنی انجام می دهم، بنابراين اگر من این گناه را انجام ندهم، علم خدا غلط از آب در مي آيد و به قول خیّام نیشابوری: «گر می نخورم علم خدا جهل بود»! در این صورت مگر من می توانم بر خلاف علم خدا کاری کنم؟ در نتیجه مجبورم طبق علم الهی رفتار نمایم و تلاش من ثمری نخواهد داشت و عاقبت علم الهی تحقّق خواهد یافت.

اوّلا: علم خدا در اينجا از قبيل علم قضا و قدری نيست كه سبب ايجاد اشياء در خارج باشد؛ بلكه خدا به اراده و امکانات، انگیزه و خلق و خوى بندگان علم دارد و مي داند چه خواهند كرد، مانند علم خود ما به اعمال دوستان و آشنايان خودمان؛ چون ما از خوى و عادت آنها آگاهيم، علم ما تابع فعل آنها است نه فعل آنها تابع علم ما. علم الهی نیز در اینجا از علم او به علّت ها ناشی می شود؛ علّت ها نیز در وجود بشر و در اختیار او هستند، مثل قدرت و اراده و خلقیات و انگیزه ها.
ثانیا: اگر ما محكوم به سعادت و شقاوت ذاتى باشيم و بدون اراده به بديها و نيكيها كشانده شويم، آمدن پيامبران و نزول كتب آسمانى، تعليم و تربيت، نصيحت و اندرز، تشويق و توبيخ، سرزنش و ملامت، مؤاخذه و سؤال و بالاخره كيفر و پاداش همگى لغو و بيهوده خواهد بود. در حالی که خداوند حکیم است و نسبت امور لغو و بیهوده بر او روا نیست.
ثالثا: آنچه خداوند از ازل می دانست، اعمال اختیاری انسان است. بنابراین، صحیح نیست که علم ازلى خداوند را بهانه قرار داده و خود را در انجام گناه مجبور قلمداد نمايیم؛ زيرا خداوند نه تنها از اصل عمل آگاه است بلكه می داند كه آن شخص اين جنايت را از روى اختيار و با كمال آزادى انجام مى‏ دهد.
علم پيشين الهی را می توان به آگاهی معلّم به سرنوشت دانش آموزی که رفوزه خواهد شد، تشبیه نمود؛ مسلّما آگاهی معلّم تأثیری در رفوزه شدن دانش آموز ندارد و با علمِ معلّم، اختیار از دانش آموز سلب نشده است.

آفرینش اجباری انسان، با تحمیل تکالیف در شرایط دشوار

چرا خدا اجازه نگرفت و ما را به اجبار آفرید و مشکلات دنیا و تکالیفش را برما تحمیل کرد؟

«وجود» و هستی، امری است که برتری آن بر «عدم» روشن و بدیهی است و هیچ کسی بدون دلیل، عدم و نبودن خویش را بر وجود داشتن ترجیح نمی دهد. آفرینش همه موجودات از جمله انسان خیر محض است و در عالم شرّ ذاتی وجود ندارد. اینکه در وجود آمدن خویش اختیار نداریم به این معنی نیست که وجودمان خیر نباشد؛ خدا انسان را به بهترین صورت آفرید و اجازه گرفتن برای چنین آفرینشی نه ممکن است و نه لازم. این امر ممکن نیست، چون محال است مخلوق قبل از اینکه آفریده شود موجود باشد تا اجازه بدهد! بعد از آن نیز لازم نیست، چون خلاف حکمت اولیّه آفرینش الهی است و خداوند هر چه آفریده، خصوصا انسان در کمال نیکویی و برای بهره مندی از فضل بی کران الهی است. تکالیف و سختی ها نیز در راستای کمال انسان است و در مقایسه با خیر فراوان آنها قابل توجه نیست.

حکمت الهی در رعایت حریم زناشویی والدین و عدل الهی در تاوان دادن کودک برای عملکرد بد والدین؟!

اینکه در حدیث آمده: «اگر در اتاقی که کودکی در آن بیدار است با همسر خود همبستر شوید موجب می‌شود که کودک روی رستگاری را به خود نبیند» با عدل الهی در تضاد نیست؟ چرا باید تاوان عملکرد بد والدین عدم رستگاری کودک باشد؟

اولا: با توجه به نظام علت و معلولی، این گونه روایات به آثار تکوینی اعمال انسان اشاره دارد و این حدیث نیز هشداری برای والدین است تا بستری براي انحراف فرزندان آماده نکنند؛ چرا که حضور بچه در اتاق زمينه گناه را در او آماده می کند.

ثانیا: مبنای حدیث در تأثیرگذاری در حدّ زمینه است نه علّت تامه؛ یعنی برخی از گرایش‏ هاى ناروا را در کودک فراهم مى‏ کند، نه آن که از او سلب اختیار کند. چه بسا فرزندی در چنین موقعیتی قرار گرفته ولى راه خیر در پیش گیرد، چون می تواند با اختیار و فطرت خویش به سوى کمال حرکت کند.

آفرینش مشرکین و مسئله عدل الهی؟

وقتی خداوند در سوره توبه از مشرکین برائت می جوید، آفرینش آنان چگونه با عدل الهي سازگار است؟(اگر بدش می آمد نمی آفرید!)

فیض و رحمت عام خداوند بر این تعلق گرفته که اگر مقدمات به وجود آمدن انسانی فراهم شد، او نیز پدید آید اعم از اینکه چه اوصاف و ویژگی های عرضی داشته باشد. بنابراین اصل وجود او که برآمده از فیض الهی است مورد بیزاری خدا نیست و همان طور که در احادیث اهل بیت(ع) هم گفته شده فقط اعمال و عقاید مشرکانه اش مورد بیزاری خدا قرار می گیرد. اعمالی که با اراده و انتخاب آزاد خود شخص مشرک پدید می آیند و هیچ اجباری از سوی خدا برای ارتکاب آنها وجود ندارد و به همین خاطر مسئولیت عواقب بعدی آنها به عهده خود اوست.
ضمن اینکه در بحث «علم الهی» نیز اطلاع خداوند از سرنوشت انسان ها و مخصوصا مشرکین موجب پدید آمدن هیچ «جبری» در حق آنها نمی شود و بدین ترتیب کسی نمی تواند از او بپرسد که چرا با اطلاع از سرنوشت آنها و جهنمی شدن شان باز هم از فیض وجود و حضور در دنیا و آفرینش برخوردارشان ساخته است؟!

منظور از «اراده خدا» در روايات اسلامی

منظور از «اراده خدا» در روايات اسلامی چگونه بيان شده است؟

درباره «اراده خداوند» در روايت آمده است كه: «اراده در مورد مخلوقات تصميم درونى، و افعالى كه بعد از آن ظاهر مى شود مى باشد؛ و امّا در مورد خداوند اراده او فقط به معنى ايجاد است، نه انديشه مى كند، و نه تصميم مى گيرد، و نه فكر مى كند؛ و اينگونه صفات از او منتفى است؛ چه اين كه اينها همه از صفات خلق است». روشن است كه حديث اشاره به «اراده فعلى» خداوند دارد و «اراده ذاتى» علم به نظام احسن است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول الله (ص)

طوبي لمن ظمأ أو جاء لله

خوشا کسي که در راه خدا گرسنگي يا تشنگي کشد

ميزان الحکمة 6 / 399