بی اطلاعی پیامبران از اتفاقات ناگوار زندگی؟!

اگر پيامبران از غيب اطلاع داشتند، چرا نتوانستند شداید و اتفاقات ناگوار را از خود دور نمایند؟!

محدوده علم پیامبران مقید به اراده الهی یا منوط به امور مرتبط با هدایت بشر یا محدود به اصولی کلی است. بنابراین می توان گفت اطلاع از امور ناگوار در محدوده تعریف شده برای علم آنها نیست. علاوه بر آن پیامبران وظیفه نداشتند همه جا طبق علومى که از راه هاى غیر عادی حاصل شده عمل کنند و انجام امور زندگی شان طبق علومى بود که از راه های عادى پیدا می شد. این هم زمینه برخورداری شان از ثواب را فراهم می کرد و هم امکان الگوگیری را برای مردمان عادی فراهم می کرد؛ بدون مواجهه با سختی های عمومی یک زندگی معمولی به عنوان انسانی عادی، الگوگیری از آنها نقض می شد.

بدعت بودن عزاداری!

آیا طبق معیارهای دینی، عزاداری بدعت محسوب می شود؟!

بدعت اضافه کردن چیزی در دین یا کاستن از آن است. اما آیا موضوعی مثل عزاداری به عنوان امری فطری و منطبق بر روحیه بشری که دارای شواهد قرآنی(همچون سوگواری یعقوب در جدایی از یوسف) و روایی فراوانی است و نمونه های بی شماری - حتی به نقل از بسیاری از منابع اهل سنت - در سیره پیامبر اکرم(ص)، اهل بیت(ع)، همسران پیامبر، خلفای راشدین، صحابه، تابعین و علما و فقهای ادوار مختلف فریقین دارد، می تواند امری خارج از دین باشد؟!
آیا می توان انکار کرد که رسول خدا(ص) خود هنگام شهادت عموی شان حمزه گریستند و دیگران را نیز به این کار ترغیب کردند؟ آیا می توان این واقعه تاریخی را رد کرد که خلیفه اول و مردم مکه و مدینه هنگام رحلت پیامبر به سوگواری و عزاداری پرداختند؟ بی گمان چنین نیست. احتمالا از همین روست که حتی در میان فقهای اهل سنت نیز هیچ کس فتوا به تحریم اصل گریه کردن در رثای مرگ عزیزان و اطرافیان نداده اند و همه آنها تحت شرایطی آن را مجاز شمرده اند و فقط مالکیه و حنفیه، بر اين باورند كه گریه با صدا و شیون با صوت، اشکال دارد.

نقل‌های تاريخی درباره بُعد الهی و غيبی واقعه كربلا

درباره بُعد الهی و غيبی واقعه كربلا چه نقل‌هائی وجود دارد؟

از مسائلی که در بُعد تاریخی حماسه عقیدتی کربلا سهم بسزایی دارد، مسأله «غیب» است. امری که موجب شد تا در بررسی این واقعه تاریخی اختلافاتی پیش آمده و بیشتر بصورت مقابله یک امر کلامی با یک مسأله تاریخی عنوان شود. در این زمینه روایات بسیاری وجود دارد که در بیشتر آنها آمده است که رسول خدا(ص) از شهادت امام حسین(ع) خبر داده بودند. علامه امینی بخشی از این نقل‌ها را در کتاب «سیرتنا و سنتنا» فراهم آورده‌اند. کتاب‌های اهل سنت مملو از این اخبار و آثار است. علاوه بر این روایات، اخباری نقل شده که به صراحت یا اشارت، وقوع حادثه کربلا را قبل از اتفاق افتادن آن، خبر داده است.
امّا طبیعی است که نه تنها امام حسین(ع)، بلکه پیامبر(ص) نیز در زندگی سیاسی خویش، از عنصر «غیب» استفاده نمی ‌کرد، جز در مقام اثبات نبوّت یا امامت؛ «رفتار پیامبر(ص) و ائمه مطابق ارزیابی سیاسی موجود بود». آگاهی از غیب را خداوند به طریقی به آنها داده است - به وسیله جبرئیل یا خواب و امثال آن- چرا که اصل غیب جز در اختیار خداوند نیست. اسوه بودن پیامبر(ص) و امام(ع) هم مبتنی بر وضع موجود و ارزیابی ظاهری است، نه بر غیب.

نقش «الگوی عملی» در زندگی انسان

وجود «الگوی عملی» در زندگی انسان چه نقشی دارد؟

مسأله تربيت انسان، بيش از آنكه جنبه علمى داشته باشد داراى جنبه عملى است. مربّى در صورتى در كار خود موفق مى شود كه علاوه بر آموزش هاى لازم بتواند عملا الگوى كاملى براى تعليمات خود باشد و با صفات و اخلاق و اعمال خود، تمام مسائل تربيتى را نشان دهد و اين تنها زمانی ممكن است كه پيامبرانى از جنس بشر به صورت الگوها و اسوه هايى برگزيده شوند و صفات و برنامه هاى يك انسان كامل را در عمل نشان دهند تا انسان ها به آنها تأسّى جويند و قدم در جاى پای آنها نهند و اين مسير پر پيچ و خم را به رهبرى آنها بپيمايند.

اسوه بودن معصوم برای غیر معصوم!

در الگوپذیری بین انسان و الگوی مورد نظر باید تناسب باشد؛ در حالی که بین پيامبران الهی و مردم تناسبی نیست! چرا که آنها معصوم می باشند؛ با این حال، چگونه می توانند برای ما الگو و اسوه باشند؟

اولا: آیاتی که پیامبران را بشر و از جنس مردم معرفی می کند دلیل عقلی روشنی است بر اینکه بین مردم و پیامبران تناسب وجود دارد و انسان ها باید انبیاء الهی(ع) را اسوه و الگو قرار دهند.
ثانیا: عصمت پیامبران به معنای سلب اختیار از آنها نیست و پیامبران با كمال اختیار و آزادی و به خاطر اطلاع از باطن پلید و آسیب زننده گناه، از ارتکاب آن خودداری می کنند.
ثالثا: عقلاً هیچ مانعی ندارد که تمامی انسانها که با فطرتی پاک و نهادی معصومانه، زاده می شوند با علم و عمل صالح و جهاد با نفس به آن درجه از ایمان برسند که همچون پیامبران، باطن و حقیقت همه گناهان و معاصی را مشاهده کنند و از آنها اجتناب نمایند.
رابعا: به همان نسبت كه پيامبران امتيازاتی دارند و مشمول مواهب الهى هستند و الگوی دیگران در کارهای نیک می باشند، مسئوليتشان نيز سنگين است و در معرض فتنه ها و خطرات بیشتر و تهدیدکننده تری نیز هستند.

جایگاه حجاب در سیره اهل بیت(ع)؟

جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟

اهل بیت(ع) هم در گفتار و هم در رفتارشان همیشه به حیا و عفت و حجاب دعوت می کردند. احادیث آن حضرات راجع به این موضوعات بسیار فراوان و دارای تعابیر بسیار والایی هستند؛ تا آنجا که در این بیانات حیا نیکوترین پوشش دینی و عفت برترین عبادت معرفی شده است. در دسته ای دیگر از گفتارهای آنها، حساسیت های ویژه آنها و مقابله شان با بی عفتی مشهود است.

در رفتار اهل بیت(ع) نیز برخی رفتارهای رفتارهای حضرت زهرا(س) را داریم که نزد مردی نابینا نیز حجاب را رعایت می کردند و نزدیک ترین حالت به زن را حضور در خانه می دانستند و بهترین حالت را برای زنان وقتی می دانستند که نه مردی آنها را ببیند و نه آنها مردی را.

دیدگاه عرفان التقاطی (تصوف) به «تفسیر قرآن»

رویکرد و نگاه عرفان التقاطی یا «تصوف» به «تفسیر قرآن» چه تفاوتی با عرفان اسلامی دارد؟

یک عارف مسلمان هرگز به خود اجازه نمى دهد افكار خود را بر قرآن و سنت تحميل كند و قرآن را به آن گونه كه ميل و خواست او است تفسير كند. او در تفسير آيات و روايات ضوابطى را رعايت مى كند كه با قواعد ادبى و مفاهيم لغوى و قرائن حاليه و مقاليه و متفاهم عرف در باب الفاظ سازگار باشد. ولى در عرفان وارداتى و تصوّف الفاظ از اين قواعد و ضوابط آزاد مى گردد، و مانند موم به هر شكلى لازم باشد در مى آيد، و تفسير به رأى بر متون اسلامى حاكم مى شود.

نهي پیامبر(ص) از تعجيل در کیفر کافران

خداوند چگونه پیامبر(صلى الله عليه و آله) را از تعجيل در کیفر کافران نهی کرده است؟

خداوند در سوره «احقاف» پيامبر اكرم(ص) را از عجله كردن در مجازات کفار نهی کرده، مي فرمايد: «صبر و حوصله كن، آن گونه كه پيامبران اولواالعزم شكيبايى كردند و براى [عذاب] آنها عجله مكن، هنگامى كه وعده هايى را كه به آنها داده شده است [در مورد عذاب] مى بينند، احساس مى كنند كه گويى ساعتى از يك روز، در دنيا توقف داشتند». با توجه به اين كه عمر دنيا در برابر آخرت، ساعتى زودگذر است، بنابراين عجله مكن تا اتمام حجّت كافى بر آنها شود. نتيجه اينكه همه پيامبران الهى از جمله پيامبر اكرم(ص) در برابر خيره سرى امت هاى لجوج و نادان، صبور بودند و بيشترين مهلت را براى اصلاح به آنها مى دادند.

ضرورت پیروی از «الگو» و «اسوه» از منظر قرآن کریم

قرآن کریم ضرورت پیروی و تأسی به «الگو» و «اسوه» در زندگی را چگونه تبیین نموده است؟

قرآن درباره ضرورت الگو پذیری از هدایت یافتگان از واژه «اسوه» و «قدوه» استفاده کرده و می فرماید: «آیا کسى که هدایت به سوى حق مى کند براى پیروى شایسته تر است، یا آن کس که خود محتاج هدایت است؟». همچنین حضرت ابرهیم(ع) به عموی خود می فرماید: «برای من دانشی آمده که برای تو نیامده است؛ بنابراین از من پیروی کن». در واقع خداوند عقل و فطرت را به داوری فرا می خواند، که آیا کسی که در پی سعادت است از کسی پیروی می کند که حق را شناخته، و یا کسی که خود محتاج هدایت دیگران است؟

اسوه بودن حضرت زهرا(س) برای امام زمان(عج)؟!

الگو بودن حضرت زهرا(علیها السلام) برای حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) به چه معناست؟

سه احتمال در معنای الگو بودن حضرت زهرا(س) برای حضرت مهدی(عج) داده شده است: 1. امام زمان(عج) مانند مادرش حضرت زهرا(س) با هيچ حاكم ظالمى بيعت نمي كند. 2. امام مهدي(عج) مانند مادرش براى باز گرداندن خلافت از اسباب غير عادى استفاده نمي كند. 3. حضرت مهدي(عج) مانند مادرش از دلسوزى و دعا و راهنمايى براى شيعيان چيزى فرو گذار نمي كند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

عَن الرّضا عليه السّلام :

يا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَيْنَ عليه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ.

اى دعبل ! براى حسين بن على عليه السّلام مرثيه بگو، تو تا زنده اى ، ياور و ستايشگر مايى ، پى تا مى توانى ، از يارى ما کوتاهى مکن .

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 567