وضعیّت ظاهری مأکول در شبهه آکل و مأکول در معاد جسمانی؟

طبق روایات همه انسانها در قیامت جوان و رشید محشور می شوند؛ از طرفی به سبب جریان طبیعی واقعیت آکل و مأکول در بین موجودات، بخشی از بدن یک موجود در بدن موجود بعدی قرار می گیرد. اگر قرار باشد که اين ذرّات در قيامت به بدن صاحب اصلى(بدن شخص اوّل) باز گردد، آیا بدن شخص دوّم ناقص و کوچک نخواهد بود؟!

انسان موجودى است مركب از نفس و بدن، و بدن انسان در اين دنیا دستخوش تحليل رفتن و دگرگون شدن است، و پيوسته اجزاى آن تغيير مى ‏كند، در حالى كه مى‏ بينيم شخصيتش ثابت است، و اين بدان جهت است كه روح آدمى شخصيت انسان را در همه لحظه ها حفظ مى ‏كند، چون روح آدمى مجرد است، و منزه از ماده و تغييرات عارض از طرف ماده است، و باز به همين جهت ايمن از مرگ و فنا است.

بدنى كه بعد از مرگ كالبد آدمى مى‏ شود، وقتى با بدن قبل از مرگش مقايسه شود مثل آن بدن خواهد بود، نه عين آن، همچنان که در دنیا نیز بدن پیری مثل بدن جوانی است نه عین آن. ولى انسان صاحب بدن لاحق وقتى با انسان صاحب بدن سابق مقايسه شود عين آن خواهد بود نه مثل آن، براى اينكه آن روحى كه یگانگی بدن قبل از مرگ را در تمامى مدت عمر حفظ مى‏ كرد، همين روحى است كه بعد از مرگ در كالبد لاحق درآمده.

آيات و روايات نیز مى رساند كه در معاد، تنها «مثل بودن» انسان معاد با انسان دنيوى كافى است و هرگز سخت گيرى و اصرار بر تحقق عينيت لازم نيست، تا اگر عین بدن انسان برانگيخته نشده یا برخی از اجزایش در بدن دیگری قرار گرفته باشد، معاد جسمانى دچار اشكال گردد.

جسماني و روحاني بودن «معاد»

آيا «معاد» جسمانى است يا روحانى؟

منظور از معاد جسمانى اين است كه علاوه بر روح، جسم نيز در جهان ديگر بازگشت مى كند. جمعى از فلاسفه پيشين تنها به معاد روحانى معتقد بودند و جسم را مَركبى مى دانستند كه تنها در اين جهان با انسان است و بعد از مرگ، روح آن را رها مى سازد و به عالم ارواح مى شتابد؛ ولى عقيده علماى اسلام اين است كه معاد در هر دو جنبه روحانى و جسمانى صورت مى گيرد. همانگونه که قرآن فرموده همان جسمى كه خاك و متلاشى گشته، به فرمان خدا جمع آورى مى شود و لباس حيات نوينى بر آن پوشانده می شود.

«شبهه آکل و مأکول» سدی در مقابل معاد جسمانی

«شبهه آکل و مأکول» چیست و چه ارتباطی با اعتقاد به معاد جسمانی دارد؟

«شبهه آكل و مأكول» يكى از قديمى ترين ايرادهايى است كه در مورد معاد جسمانى ذكر شده و خلاصه آن چنين است: «فرض كنيد انسانى به هنگام قحطى و گرسنگى شديد از گوشت انسان ديگرى تغذيه كند به طورى كه همه يا قسمتى از بدن انسان اول جزء بدن انسان دوم شود، آيا اجزاى بدن انسان اول در رستاخيز از انسان دوم جدا مي شود يا نمي شود؟ اگر بگوييم مي شود؛ بدن انسان دوم ناقص مي گردد و اگر بگوييم نمي شود بدن انسان اول ناقص مي شود».

یک اشکال اساسی به «معاد جسمانی»

مگر بر روی زمین چقدر خاک وجود دارد که بتوان از آن بدن تمام انسان های اولین و آخرین را بازسازی و به معاد منتقل کرد؟

مخالفان معاد جسمانی در يكي از ایرادها می گویند: «اگر تمام انسان ها با همین بدن مادی در رستاخیز باز گردند، خاک های روی زمین برای آن همه انسان کافی نیست». در پاسخ می توان گفت: 65 تا 70 درصد بدن هر انسانى آب و در حدود یک سوم وزن بدن را مواد معدنى و آلى تشکیل می دهد. يعنى يك انسان شصت كيلويى تقريباً بيست كيلو خاك و بقيه آب است. حال اگر وزن مخصوص خاك را دو برابر آب حساب كنيم يك متر مكعب خاك دو هزار كيلوگرم وزن خواهد داشت. اكنون در می یابیم كه يك كيلومتر مكعب خاك براى ساختن يكصد ميليارد انسان كافى است.

«معاد جسمانی» با کدام جسم؟!

با توجه به این که بدن انسان در طول عمر او چندین بار دچار تبدیل و تغییر مي شود، معاد جسمانی با کدام یک از ابدان و اجسام انسان محقق می شود؟

مى دانيم يك انسان در طول عمر چندين بار جسم و بدنش عوض مى شود، و احتمالاً هر هفت سال تمام سلول هاى بدن يك انسان عوض مى شوند و سلول هاى نو جانشين آنها مى گردد؛ ولی آخرين بدن بايگانى تمام پرونده هاى يك عمر است و خلاصه و فشرده و عصاره اى است از تمام مشخصات بدن هاى گذشته، پس هرگاه آخرين بدن مبعوث و برانگيخته شود چنان است كه تمام بدنها برانگيخته شده باشد. ضمن این که آيات متعددى از قرآن مجيد و دلیل عقلی نیز چنین اقتضایی دارند.

«محدودیت زمین» مشکلی بر سر راه «معاد جسمانی»

در صورت قبول «معاد جسمانی» چگونه تمامی انسان های اولین و آخرین می خواهند بر روی سطح محدود زمین محشور شوند؟

اگر معاد جسمانی را بپذیریم این سوال پیش می آید که: «چگونه همه انسان ها در محدوده کره زمین حاضر می شوند، در حالی که هم اکنون وسعت كره زمين براى نسل موجود کافی نیست». در پاسخ می توان گفت: به تصريح قرآن، خورشيد خاموش و ماه تاريك مى گردد كوهها مانند ذرات غبار پراكنده گشته، و سپس بر ويرانه های جهان كهنه، جهان نو و تازه بنياد مى گردد و زندگانى نوين انسانها در جهانى نو آغاز می شود. به اين ترتيب مشكل كمى وسعت كره زمين مطرح نخواهد بود، زيرا آن روز كره زمينى به اين شكل نخواهيم داشت.

شبهه «آكل و مأكول» و پاسخ به آن

شبهه «آكل و مأكول» چیست و چگونه با بحث معاد جسمانی در تعارض است؟

از شبهاتي كه در معاد جسماني مطرح شده شبهه «آكل و مأكول» است. گاه اجزاى بدن انسانى، مستقيم يا غير مستقيم جزو بدن انسان ديگرى مى شود. حال اين اجزاء هنگام بازگشت روح به بدن، جزء كدامين بدن خواهد بود؟ پاسخ این سوال را قرآن صريحاً این طور بیان می کند که آخرين ذرّاتى كه در بدن انسان هنگام مرگ وجود دارد روز قيامت باز مى گردد، بنابراين اگر اين ذرّات خاك شده و جزء بدن انسان ديگرى شود در قيامت به بدن صاحب اصلى يعنى بدن شخص اوّل باز مى گردد.

معاد «جسمانی» یا «روحانی»؟!

معتقدین به معاد و رستاخیز در مورد نوع رستاخیز و بازگشت در روز قیامت به چند گروه تقسیم می شوند؟

معتقدین به معاد، در مورد نوع رستاخیز اختلاف دارند؛ گروهی بر این باورند که هنگام مرگ روح برای همیشه از بدن جدا شده و در عالم ارواح باقی می ماند، از این رو مسئله معاد بی معنا خواهد بود. گروهی دیگر معتقد به جسم مثالی و معاد نیمه جسمانی هستند و می گویند در واقع روح از بدن جدا شده و در جسم لطیفی قرار می گیرد همانند امواج. گروهی نیز بدن انسان را همانند موتور برق می دانند که اگر بعد از متلاشی شدن، پیوند داده شده و به کار افتد انرژی برق باز می گردد. جسم نیز در معاد جسمانی لباس حیات می پوشد.

دیدگاه اسلام درباره کیفیت «معاد»

اسلام درباره کیفیت و نحوه رستاخیز انسانها چه نظری دارد؟

قرآن در آیات قیامت، با صراحت از معاد جسمانى توأم با معاد روحانى سخن گفته و می فرماید: «آيا [اين پيامبر] به شما وعده مى دهد، هنگامى كه مرديد و خاك و استخوان هاى [پوسيده] شديد بار ديگر [از قبرها] بيرون آورده مى شويد؟!». هم چنین می فرماید: «... آيا هنگامى كه ما مرديم و در زمين گم شديم آفرينش تازه اى خواهيم يافت؟!»، و یا می فرماید: «خداوند آفرينش را آغاز مى كند، سپس آن را تجديد مى نمايد و سپس به سوى او باز گردانده مى شود». در واقع الفباى معاد در قرآن، معاد جسمانى است، اما عده ای به تحریف و توجیه آنها به جسم مثالى پرداخته اند.

«معاد جسمانی» در ترازوی عقل

آیا به لحاظ عقلی «معاد جسمانی» امکان پذیر است؟

در آیات قرآن مقصود از معاد، «معاد جسمانی» است؛ عقل نیز روح و بدن را لازم و ملزوم و مکمل یکدیگر می داند که اگر در جهانِ برزخ، از هم جدا می شوند، این جدایی موقتی می باشد. به عبارتی روح، فرمانده و عامل مؤثر است و بدن، فرمانبر و ابزار كار است و همان طور كه هيچ فرمانده و هنرمندى از فرمانبر و يا ابزار كار بى نياز نيست روح نیز برای ادامه فعالیت خود نیازمند جسم است و معاد نمی تواند تنها جنبه روحانی و یا تنها جنبه جسمانی داشته باشد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

مَنْ دَمِعَتْ عَيْنُهُ فينَا دَمْعَةً لِدَمٍ سُفِکَ لَنا اَوْ حَقٍّ لَنا نُقِصْناهُ اَوْ عِرْضٍ اُنْتُهِکَ لَنا اَوْلاَِحَدٍ مِنْ شيعَتِنا بَوَّاءهُ اللّهُ تَعالى بِها فِى الْجَنَّةِ حُقُباً.

امالى شيخ مفيد، ص 175