تشبيه «كشاورزان» به «كفّار» در قرآن كريم!

چرا قرآن كريم «كشاورزان» را به «كفّار» تشبيه كرده است؟!

«كَفَرَهُ» يعنى چيزى را پنهان و مخفى كرد و زارع را به اين اعتبار كافر گويند كه بذر را در زمين پنهان مى كند؛ همان طور كه به شب نيز كافر مي گويند به اين اعتبار كه با تاريكی خود همه چيز را پنهان كرده آنها را مي پوشاند.

اختلاف در «قرائت» موجب اختلاف در «محتوا» و پيدايش تناقض!

آيا اين سخن صحيح است كه: "اختلاف «قرائت» موجب اختلاف «محتوا» و در نتيجه پيدايش تناقض در قرآن گرديده است"؟

حقيقت قرآن غير از حقيقت قراءات است و ميان قرآن و قراءات تفاوت آشكارى وجود دارد؛ زيرا قرآن همان متن وحيانى است كه توسط جبرئيل و از سوى پروردگار بر قلب پيامبر(ص) نازل شده و هم اكنون نيز در اختيار مسلمانان است؛ ولى قرائت، اجتهادها، استنباط‌ها و برداشت‌هاى قُرّاء براى دستيابى به همان متن و نصّ است که باعث پيدايش و اختلاف قراءات گرديده.

شبهات مستشرقین پیرامون «مکّي» و «مدني» بودن سُوَر

«مستشرقین» درباره «مکّي» و «مدني» بودن سوره ها و آیات «قرآن کریم» چه شبهاتی مطرح كرده اند و چه پاسخ هائي به آنها داده شده است؟

«مستشرقین» در ارتباط با مکّي و مدني بودن سوره ها، چند شبهه طرح كرده اند: 1. شيوه سُوَر مكّي، شدّت و پرخاش گرانه است اما سُوَر مدني مسالمت آميز است. 2. آيه ها و سُوَر مكّي كوتاه و آيه ها و سُوَر مدني بلندند. 3. در سُوَر مكّي از تشريع خبرى نيست؛ اما در سُوَر مدني هست. 4. در سُوَر مكّي، برهان و استدلال به چشم نمى خورد؛ ولى در سُوَر مدني وجود دارد و ... که به این شبهات پاسخ هایی داده شده است ...

معنی و مفهوم «تفسیر» و «تأویل»

«تفسیر» و «تأویل» در قرآن به چه معنی است؟

«تفسير» از ريشه «فَسَرَ الأَمْرَ» به معناى أوْضحه و كشف عنه (آشكار نمودن) گرفته شده، از این رو در تعریف تفسیر گفته اند: تفسیر برگرفتنِ نقاب از چهره اَلفاظِ مشكله است. همچنین «تأويل»، از ريشه «اَوْل» گرفته شده، لذا تأويل به معنى اِرجاع دادن مى باشد، و زمانی به كار مى رود كه گفتار يا كردارى مايه شبهه، و یا موجب حيرت و سرگردانى شده باشد. لذا تأويل گر در جهت رفع شبهه اقدام نموده، ظاهر شبهه انگيزِ آن گفتار يا كردار را به جايگاه اصلى خود (وجه صحيح آن) باز مى گرداند.

محرومیّت برخی افراد از اسباب هدایت الهی!

چرا خداوند همه را هدایت نکرده و راه کمال را برای همگان باز ننموده است؟!

هدایت الهی شامل همه موجودات و انسانها می گردد، امّا اگر کسی خود بستر رشد و هدایت تکوینی را نابود کند یا در برابر هدایت تشریعی عناد ورزد، ضلالت او به اختیار خود است. هدایت الهی چون نور خورشید و باران بر وجود همگان نازل می شود، امّا بعضی از انسانها از معرض نور و باران می گریزند.

هدایت و ضلالت الهی به معنای زمینه سازی یا از بین بردن زمينه هاى مساعد است، بدون اينكه فرد توسط اراده الهی بر هدایت یا گمراهی اجبار شده باشد. این توفیقات و یا سلب توفیقات از سوی خداوند بی حساب و کتاب نیست؛ بلکه هر بنده ای با اعمال اختیاری خود که شامل نافرمانی و کفر و نفاق یا با توبه و جهاد و اطاعت فرامین خداوند است، توفیقات الهی را به خود جلب و یا از خود سلب می کند.

تناقض آيات قرآن درباره «امكان تكلّم با خداوند»!

چرا برخی آيات قرآن امكان تكلّم خداوند با پيامبران را اثبات و برخی ديگر نفی می كند؟

آياتي كه تكلّم خداوند را با پيامبران نفي می كند اصل سخن گفتن خداوند را نفى نمى كند، بلكه تنها بيانگر اين است كه پروردگار به شيوه مردم، يعنى گفتگوى مستقيم، با پيامبران سخن نمى گويد و فقط به يكى از سه شيوه «رساندن صدا به پيامبر بدون آنكه گوينده ديده شود»، شيوه «وحى به معناى دميدن در جان پيامبر» و «وحى از طريق فرستادن جبرئيل» سخن مى گويد.

«هدایت الهی» هنگام مواجهه با شبهات

به بیان قرآن کریم چه کسانی در هنگام مواجهه با شک و شبهه مشمول «هدایت الهی» می شوند؟

انسانها در دوران زندگى خود معمولاً از نظر شك و شبهه دچار بحران مى شوند؛ اينجاست كه انسان وضع حساسى پيدا مى كند، مخصوصاً هنگامى كه با مجموعه اى از افكار و عقايد و آراى مخالف محيط خود و گاهى نيز با تبليغات از راه هاى گوناگون مواجه گردد. لذا اگر واقعاً حقيقت جو باشد خداوند او را راهنمايى خواهد كرد. قرآن مى فرمايد: «و كسانى كه در راه ما جهاد و كوشش كنند البته ما آنها را به راههايمان هدايت خواهيم كرد».

وظیفه ما در برابر «شبهات»

وظیفه ما در برابر «شبهات» چیست؟

برخى معتقدند انسان در هر سن و معلوماتى كه باشد مي تواند بى هيچ قيد و شرطى به هر سخنى گوش فرادهد؛ اينان به آيه «فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ» تمسك مي كنند در صورتى كه اين آيه در مورد انديشمندان و صاحب نظرانى است كه قدرت و توان تشخيص «قول احسن» را دارند؛ چنان كه در ادامه آيه شريفه مى فرمايد: «آنان كسانى اند كه خدا هدايتشان كرده و آنان خردمندان و صاحبان مغز و عقل اند».

شروط «ارتداد» در کلام فقها

بر اساس دیدگاه فقها شروط ضروری در حکم به «ارتداد» چیست؟

از خلال کلمات فقها به دست می آید که برای حکم به ارتداد، چهار شرط لازم است. مانند بلوغ: از این رو اعتباری به انکار شخص غیر بالغ نیست. از سویی عقل نیز یکی از شرایط لازم در صدور حکم ارتداد است، لذا اعتباری به انکار مجنون در حال جنونش و نیز انسان مست در حال مستی اش نیست. همچنین اختیار، یکی دیگر لوازم ارتداد است، لذا اگر کسی در حال اکراه، منکر یکی از ضروریات دین شود، مرتدّ نیست. از سویی شخص «مرتد» در انکار خود باید قصد داشته باشد، لذا اعتباری به کلام انسان خواب یا غافل یا اهل سهو یا فرد بیهوش نیست.

جلوه های رحمت الهی در اجرای «حدود»

اسلام چگونه جلوه های رحمت الهی را در قانون مجازات و اجرای «حدود» تبیین می کند؟

در قانون مجازات های اسلامی، مجازات های سختی در جهت اصلاح فرد و جامعه و پیشگیری از وقوع جرم پیش بینی شده، اما نمونه هایی از رحمت الهی نیز در آن قابل مشاهده است؛ مثلا: 1-  قاعده دفع حدود به شبهه، مانع از اجرای «حدود» الهی می شود. لذا چنانچه متهم ادعای جهل، فراموشی، و... بکند، و عقلا و عرف جامعه ادعای وی را موجه بدانند، «حدود» الهی اجرای نخواهد شد. 2- اسلام اجرای «حدود» را منوط به تحقق شرایط آن می داند. لذا با فقدان هریک از شرایط، «حدود» الهی اجرای نمی شود. 3- توبه در اسلام سبب سقوط «حدود» الهی است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

إنّ لکلٍّ أجلا لا يَعْدُوهُ

براى هر چيز مدّتى است که از آن تجاوز نمى کند

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 46