پاسخ اجمالی:
مى دانيم يك انسان در طول عمر چندين بار جسم و بدنش عوض مى شود، و احتمالاً هر هفت سال تمام سلول هاى بدن يك انسان عوض مى شوند و سلول هاى نو جانشين آنها مى گردد؛ ولی آخرين بدن بايگانى تمام پرونده هاى يك عمر است و خلاصه و فشرده و عصاره اى است از تمام مشخصات بدن هاى گذشته، پس هرگاه آخرين بدن مبعوث و برانگيخته شود چنان است كه تمام بدنها برانگيخته شده باشد. ضمن این که آيات متعددى از قرآن مجيد و دلیل عقلی نیز چنین اقتضایی دارند.
پاسخ تفصیلی:
يكي از سؤال هايي كه در زمينه معاد جسمانى مطرح مى شود اين است كه اگر معاد با جسم صورت مى گيرد، با كداميك از بدنها و اجسامى كه انسان در طول عمر با آن زندگى كرده، رستاخيز انجام مى شود؟ زيرا مى دانيم يك انسان در طول عمر چندين بار جسم و بدن خود را عوض مى كند، و احتمالاً هر هفت سال تمام سلول هاى بدن يك انسان عوض مى شوند و سلول هاى نو جانشين آنها مى گردد. البته اين دگرگونى آنچنان دقيق و ماهرانه و تدريجى صورت مى گيرد كه به هيچ وجه محسوس نيست، و جالبتر اينكه سلول هاى نو تمام مشخصات و خصوصيات سلول هاى كهنه را به خود جذب مى كنند، يعنى به همان اندازه، به همان شكل و به همان رنگ در مى آيند، مگر نه اين است كه زائيده و مولود و وارث سلول هاى پيشين هستند؛ چرا در همه چيز همانند آنها نباشند؟
به هر حال با توجه به آنچه گفته شد جاى اين سؤال باقى مى ماند كه انسانى كه در مدت عمر هفتاد ساله اش ده بار قالب عوض كرده و با هر يك از آنها، اعمالى از نيك و بد انجام داده است آيا با مجموع اين بدنها باز مى گردد كه هيولاى عجيبى خواهد شد؟! يا با يكى از آنها كه ترجيح بلامرجح خواهد بود، علاوه بر اين هر بدنى براى خود پرونده اعمال دارد كه ممكن است با پرونده اعمال بدن ديگر كاملاً متفاوت باشد، اما اگر معاد روحانى باشد هيچ يك از اين اشكالات بروز نخواهد كرد.
پاسخ: جواب اين سؤال را در خود سؤال مى توان يافت؛ زيرا همانطور كه در متن آمده هر بدنى تمام مشخصات و صفات بدن پيشين را به خود جذب مى كند، و بنابراين آخرين بدن بايگانى تمام پرونده هاى يك عمر است و خلاصه و فشرده و عصاره اى است از تمام مشخصات بدن هاى گذشته، زيرا وارث و جانشين بلكه محتوى و حافظ تمام ويژگي هاى آنهاست و به اين ترتيب هرگاه آخرين بدن مبعوث و برانگيخته شود چنان است كه تمام بدنها برانگيخته شده باشد.
جالب اينكه سلولها به هنگام تعويض حتى عوارض اكتسابى را نيز به خود جذب مى كنند مثلاً كسانى كه روى بدن خود خالكوبى كرده اند اين خالها ممكن است تا آخر عمر از آنها جدا نشود با اينكه سلولها عوض مى گردند و اين به خوبى نشان مى دهد كه حتى صفات اكتسابى نيز نقل مكان داده، به «سلول هاى جانشين» منتقل مى گردند.
و از آيات متعددى از قرآن مجيد نيز استفاده مى شود كه معاد رستاخيز با آخرين بدن انجام مى گيرد. در سوره «يس» آيه 51 مي خوانيم: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ»؛ ([و بار ديگر] در صور دميده مى شود، ناگهان آنها از قبرها شتابان به سوى [دادگاه] پروردگارشان مى روند). و در سوره «حج» آيه 7 مى خوانيم: «وَ أَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ»؛ (و خداوند مردگانى را كه در قبرها هستند بر مى انگيزد).
از اين آيات و مانند آنها به خوبى استفاده مى شود كه رستاخيز با آخرين بدن صورت مى گيرد، قانون خرد نيز اقتضا مى كند كه چنين باشد؛ زيرا بدنى كه عصاره و فشرده همه بدن هاى دوران عمر است در حقيقت هميشه با روح بوده است و از هر جهت تناسب و سنخيت با آن دارد، و روح تنها با آن مى تواند زندگى كاملى داشته باشد بنابراين، مشكلى از اين جهت در امر معاد جسمانى پيدا نخواهد شد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.