پاسخ اجمالی:
معتقدین به معاد، در مورد نوع رستاخیز اختلاف دارند؛ گروهی بر این باورند که هنگام مرگ روح برای همیشه از بدن جدا شده و در عالم ارواح باقی می ماند، از این رو مسئله معاد بی معنا خواهد بود. گروهی دیگر معتقد به جسم مثالی و معاد نیمه جسمانی هستند و می گویند در واقع روح از بدن جدا شده و در جسم لطیفی قرار می گیرد همانند امواج. گروهی نیز بدن انسان را همانند موتور برق می دانند که اگر بعد از متلاشی شدن، پیوند داده شده و به کار افتد انرژی برق باز می گردد. جسم نیز در معاد جسمانی لباس حیات می پوشد.
پاسخ تفصیلی:
معاد جسمانى و روحانى، یکی از پرسش های اساسی در موضوع معاد و رستاخیز است؛ این که آيا زندگى بعد از مرگ تنها جنبه روحانى دارد؟ يعنى جسم به هنگام مرگ براى هميشه از ما جدا مى شود و زندگى جاويدان تنها مربوط به روح است و يا اينكه معاد در هر دو جنبه صورت مى گيرد؟ يعنى جسم و روح توأماً باز مى گردند و يا اينكه معاد جنبه روحانى و نيمه جسمانى دارد؟ يعنى روح باز مى گردد و جسم هم بر مى گردد، اما نه اين جسم مادىِ عنصرىِ معمولى؛ بلكه جسم لطيفى كه مافوق اين جسم و عصاره آن است بازگشت مى كند و يا اينكه معاد صرفاً جنبه جسمانى دارد؟ و اين عقيده كسانى است كه براى روح استقلالى قائل نيستند و آن را از آثار و خواص همين جسم مى دانند. هر يك از اين چهار نظريه طرفدارانى دارد.
نظر اول: معاد روحانى
بسيارى از فلاسفه پيشين، طرفدار اين عقيده بودند و مى گفتند به هنگام مرگ، روح براى هميشه از بدن جدا مى شود و در عالم ارواح باقى مى ماند، بنابراين مسئله «معاد» يعنى بازگشت اصولاً مفهومى ندارد و بازگشتى در كار نيست؛ بلكه روح به بقاى خود همچنان ادامه مى دهد، آنها معتقد بودند همانطور كه جوجه براى مدتى نياز دارد كه در درون پوست تخم مرغ زندگى كند و جنين در شكم مادر و هنگامى كه دوران تكاملى خود را در آن طى كردند و از آن جدا شدند، ديگر هرگز به آن باز نمى گردند، نه مرغ به درون پوست بر مى گردد و نه جنين بعد از تولد به رحم، انسان نيز چنين است و بنابراين تمام پاداشها و كيفرها، لذات و ناراحتي هاى پس از مرگ و جهان ديگر همه جنبه روحانى دارد.
نظر دوم: معاد در دو جنبه
اين نظر را جمعى از دانشمندان و فلاسفه قديم و جديد اختيار كرده اند و آيات قرآن هم عموماً اين نظر را تأييد مى كند كه در رستاخيز، اجزاى پراكنده جسم جمع آورى و نوسازى مى شود و جان مى گيرد، منتها در سطحى بالاتر و در جهانى و حياتى عاليتر.
نظر سوم: معاد روحانى و نيمه جسمانى
بعضى از فلاسفه پيشين و روحيون معتقد بودند كه اين جسم مادى و عنصرى ديگر بازگشت نمى كند، روح كه از بدن جدا شد، در جسم لطيفى كه فوق العاده از نظر زمان و مكان فعال است و حتى قادر به عبور از موانع مى باشد و فنا و فساد در آن راه ندارد قرار مى گيرد و با آن به زندگى جاويدان خود ادامه مى دهد. در حقيقت اين جسم همانند ماده و جرم نيست؛ بلكه شبيه امواج و همانند «اتر» است، اما از آنجا كه از جهاتى شباهتى با اين جسم دارد و شبحى از آن است، از آن تعبير به «جسم مثالى» مى كنند.
نظر چهارم: معاد جسمانى فقط
اين نظر را بعضى از دانشمندان قديم و جديد انتخاب كرده اند و معتقدند هنگامى كه ما مرديم همه چيز تمام مى شود، درست همانند يك موتور برق كه اگر متلاشى شود، هم ماده آن به هم ريخته است، و هم انرژى آن از بين رفته، و به هنگام رستاخيز، اجزاى متلاشى شده اين موتور برق يعنى بدن انسان جمع آورى و به هم پيوند داده مى شود و لباس حيات مى پوشد و طبعاً روح كه از آثار و خواص آن بود همانند انرژى برق كه از آثار موتور برق است به آن باز مى گردد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.