شرح و تفسیر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 06
بخش ششماستقامت در مسیر ولایت

در آغاز این بخش از خطبه، امام(علیه السلام) اشاره سربسته اى به حوادث گذشته مى کند و مى فرماید: «آگاه باشید! مقدّرات پیشین به وقوع پیوست و قضاى (الهى) انجام یافت (و سرانجام خلافت به اهلش رسید)» (أَلاَ وَ إِنَّ الْقَدَرَ السَّابِقَ قَدْ وَقَعَ، وَالْقَضَاءَ الْمَاضِیَ قَدْ تَوَرَّدَ(1)).

در این که منظور از «قضا» و «قدر» در این عبارت چیست؟ شارحان نهج البلاغه احتمالات گوناگونى داده اند; ولى با توجّه به بیانات آن حضرت که بعد از این نقل شده، بعید نیست که اشاره به مسائل مربوط به زمامدارى آن حضرت ـ که در سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله)پیش بینى شده بود و قیام گروهى از پیمان شکنان و مفسدان بر ضد آن حضرت ـ باشد.

روشن است منظور از قضا و قدر ـ همان گونه که در شرح این موضوع در جاى خود گفته ایم ـ اجبار بندگان و سلب اختیار از آن ها نیست ; بلکه آثار افعال اختیارى بشر نیز نوعى قضا و قدر است ; مثلا خداوند، مقدر ساخته آن ها که سخت کوش و با استقامت اند در زندگى پیروز شوند و افراد تنبل و واداده اند عقب بمانند; گرچه این امور به اختیار انسان قرار مى گیرد، ولى خداوندِ مسبب الاسباب آثارى براى آن قرار داده که قضا و قدر آن محسوب مى شود ; البتّه قضا و قدرهاى الزامى نیز هست که در خارج محدوده افعال انسانى است.(2)

سپس وظیفه مردم را نسبت به آینده بیان کرده، مى فرماید: «من به اتکاى وعده هاى الهى و بادلیل و حجت او سخن مى گویم. خداوند مى فرماید: کسانى که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس در مسیر مستقیم، ثابت ماندند، فرشتگان الهى بر آن ها نازل مى شوند (و به آن ها مى گویند:) نترسید، اندوهگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به

آن گاه در یک نتیجه گیرى روشن مى فرماید: «شما گفته اید: پروردگار ما خدا است; «ولى ادامه آیه را فراموش نکنید) باید بر طریقه کتاب او و راه روشن فرمان هایش و مسیر درست عبادتش مستقیم و ثابت بمانید» (وَ قَدْ قُلْتُمْ: (رَبُّنَا اللهُ)، فَاسْتَقِیمُوا عَلَى کِتَابِهِ، وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ، وَ عَلَى الطَّرِیقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ).

اشاره به این که گفتار بى عمل، کسى را به جایى نمى رساند و سبب ورود در بهشت و سعادت جاویدان نمى شود ; حال که اظهار ایمان کرده اید، وارد میدان عمل شوید تا مشمول وعده هاى الهى در آیات مذکور شوید.

جمله هاى سه گانه «فَاسْتَقِیمُوا عَلَى کِتَابِهِ...» ممکن است اشاره به اعتقاد خالص در اصول دین و اطاعت اوامر در فروع و اخلاق صالح در روحیات باشد و تا مؤمنان در این سه مرحله کار نکنند مشمول وعده هاى الهى در آیه یادشده نخواهند شد.

آن گاه خطرهاى طرق انحرافى را که در کمین پویندگان این راه است بیان مى فرماید: «از این مسیر روشن خارج نشوید و در آن بدعتى نگذارید و از آن منحرف نگردید ; زیرا آنها که خارج شوند در قیامت در پیشگاه خدا وا مى مانند و به سر منزل مقصود نمى رسند» (ثُمَّ لاَ تَمْرُقُوا(3) مِنْهَا، وَ لاَ تَبْتَدِعُوا فِیهَا، وَ لاَ تُخَالِفُوا عَنْهَا. فَإِنَّ أَهْلَ الْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ(4) بِهِمْ عِنْدَاللهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

امام(علیه السلام) در این عبارت به سه گروه از منحرفان اشاره کرده، هشدار مى دهد قدم در راه آن ها نگذارید:

نخست گروهى که از دین به سرعت خارج شدند ; تصوّر مى کنند دین دارند ; در حالى که فاصله آن ها از دین واقعى و خالص بسیار زیاد است ; همچون خوارج نهروان که در تاریخ و بر اساس روایات به «مارقین» شهرت یافتند; تعبّد و پاى بندى آن ها به ظاهر دین چنان بود که افراد ناآگاه آنان را از دین داران جدّى مى پنداشتند ; در حالى که از دین فقط به ظاهر و پوسته اى قناعت کرده بودند و از حقیقت اسلام بیگانه بودند.

دوّم گروه بدعت گذارانند که دین را مطابق سلیقه خود تغییر مى دهند و در واقع، فکر ناقص و هواى نفس خویش را بر احکام الهى مقدّم مى دارند که نمونه هاى آن در عصر خلفا کم نبود.

سوّم، گروهى اند که آگاهانه با احکام خدا به مخالفت بر مى خیزند و آن چه را با منافع زودگذرشان سازگار نیست به راحتى کنار مى گذارند. جمله معروف معاویه به مردم کوفه به هنگامى که فاتحانه وارد کوفه شد و گفت: «به خدا سوگند! با شما پیکار نکردم تا نماز بخوانید و روزه بگیرید و حجّ بجا آورید و زکات دهید. شما این کارها را انجام مى دهید; من فقط براى این با شما پیکار کردم که بر شما حکومت کنم (و طبق روایتى بر گردن شما سوار شوم)»(5) نمونه روشنى از آن است.

مسلّماً کسانى که در این راه هاى انحرافى گام نگذارند و گرفتار وسوسه هاى شیطان و هواى نفس نشوند کسانى اند که «ربنا الله» گفته اند و در طریق مستقیم، گام نهادند و فرشتگان پروردگار بر آن ها نازل مى شوند و به آن ها بشارت بهشت مى دهند.

* * *


1. «تورّد» ازماده «ورود» به معناى داخل شدن گرفته شده و واژه «تورد» در مواردى به کار مى رود که چیزى به تدریج وارد شود.

2. شرح بیش تر را ذیل آیات قضا و قدر در تفسیر نمونه، جلد 23، ذیل آیه 49 سوره قمر و کتاب «انگیزه پیدایش مذهب» بخوانید.

3. «مروق» در اصل به معناى گذشتن تیر از هدف است و مارقین به گروهى مانند خوارج اطلاق شده که آن ها چنان افراطى بودند که از دایره دین گذشتند و به بیراهه افتادند.

4. «منقطع بهم» به معناى کسانى است که زاد و توشه آن ها تمام شده یا مرکب شان از کار افتاده و در وسط راه مانده و به مقصد نرسیده اند.

5. این سخن را بسیارى از مورخان و محدثان در کتاب هاى خود نقل کرده اند ; از جمله در مصنّف ابن ابى شیبه (جلد 7، صفحه 251) و تاریخ دمشق (جلد 52، صفحه 380) و البدایة والنهایة ابن کثیر (جلد 8، صفحه 14) و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید (جلد 16، صفحه 15) نقل شده است و در ذیل بعضى از این نقل ها آمده است که با صراحت گفت: من هر شرطى را با هر کس کرده ام زیرپاى خود قرار داده ام (اشاره به این که به شرایط صلح با امام حسن(علیه السلام) پاى بند نیستم).

بخش ششماستقامت در مسیر ولایت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma