گفتگویى با عمار یاسر در جنگ صفین

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 06
شرح و تفسیر: دستوراتى درباره نبرد یا فتنه جویانبخش سوّم

شک نیست که اگر اهل قبله و گروهى از مسلمین اقدام به امورى کنند که پایه هاى اسلام را متزلزل کند و یا قیام بر ضدّ حکومت اسلامى باشد، باید ارشاد شوند و از طرق مسالمت آمیز آن ها را به راه حق بازگردانند ; ولى اگر به خلاف کارى خود ادامه دادند چاره اى جز این نیست که آن ها را با زور بر سرجاى خود بنشانند و این کار براى افراد سطحى نگر و کوتاه فکر خوش آیند نیست ; لذا امام(علیه السلام) مى فرماید:

این پرچم را تنها افراد بینا و شکیبا و عالم و آگاه بر دوش مى کشند.

در حوادث جنگ صفین چنین نقل شده است: «یکى از یاران عمار یاسر مى گوید: ما در جنگ صفین، همراه على(علیه السلام) تحت فرماندهى عمار بودیم. ناگاه مردى صف را شکافت و به ما رسید و گفت: عمار کدام است؟

عمار صدا زد: منم.

آن مرد گفت: سخنى دارم آشکارا بگویم یا پنهان؟

عمار گفت: اختیار با توست.

آن مرد گفت: آشکارا مى گویم. من در مبارزه با معاویه و پیروانش از ساعتى که از خانه بیرون آمدم تردیدى نداشتم و مى دانستم آن ها گمراهند و این وضع تا دیشب ادامه داشت ; ولى خوابى دیدم که مرا مردّد ساخته است. در خواب دیدم منادى ما اذان گفت و به یگانگى خدا و رسالت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) شهادت داد. منادى آن ها همین طور. نماز بر پا شد. همه مانند هم نماز خواندیم. همه یکنواخت تلاوت قرآن مى کردیم (از خواب بیدار شدم) شک و تردید مرا فرا گرفت با خود گفتم: اگر آن ها بر باطلند، پس چرا همه چیز آن ها مثل ماست؟ خدا مى داند آن شب بر من چه گذشت!

عمار گفت: صاحب آن پرچم سیاه را که در برابر ماست مى شناسى؟ او عمرو عاص است. من همراه با پیامبر(صلى الله علیه وآله) در برابر همین پرچم، سه بار جهاد کرده ام و این دفعه چهارم است واو از آن سه نوبت بهتر نشده ; بلکه بدتر و فاجرتر هم شده است. آیا تو در غزوه بدر و احد وحنین شرکت داشتى؟ یاپدرت شاهد آن هابوده است که براى تو خبرآورد؟ اوگفت:نه.

عمار گفت: موقعیت امروز ما در خدمت على(علیه السلام) همان موقعیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در روز بدر و احد و حنین است و مرکز پرچم آن ها همان مرکز پرچم هاى مشرکان و احزاب است.

آیا آن لشکر و کسانى را که در آن هستند مى بینى؟ به خدا سوگند! من دوست داشتم که تمام آن هایى که همراه با معاویه براى مبارزه با ما آمده اند و از اهداف ما جدایند همگى یک انسان بودند و من آن انسان را از بین مى بردم... آیا حقیقت را براى تو روشن ساختم؟

آن مرد گفت: آرى، بر من روشن شد.

عمار گفت: حالا هر یک از دو گروه را که مى خواهى انتخاب کن».(1)

این واقعه و مانند آن نشان مى دهد که ظاهر اسلامى این گروه هاى مخالف که پوششى براى نیّات شوم آن ها بود، افراد ساده دل را فریب مى داد و امام(علیه السلام) با سخنان یاد شده به این گونه افراد هشدار مى داد.


1. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، جلد 5، صفحه 256 (با کمى تلخیص) ـ این داستان را «نصر بن مزاحم» در صفحه 321 کتاب صفین نیز نقل کرده است.

شرح و تفسیر: دستوراتى درباره نبرد یا فتنه جویانبخش سوّم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma