شرح و تفسیر: در برابر همه چیز مسئول هستید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 06
بخش دوّمحفظ محیط زیست و حمایت از حیوانات در اسلام

در ادامه نصایحى که امام(علیه السلام) در بخش اوّل این خطبه بیان فرمود، در این بخش، مخاطبان خود را به مسأله پایان عمر که براى همه رخ خواهد داد و سپس به مسأله تقوا که بهترین زاد و توشه سفر آخرت است توجّه مى دهد; مى فرماید: «به سوى آن امر همگانى ـ که ویژه یکایک شماست ـ یعنى مرگ، مبادرت ورزید (و براى آن آماده شوید) ; چرا که (گروهى از) مردم، پیش از شما رفتند و قیامت از پشت سر، شما را بانگ مى زند (و به پیش مى راند)» (بَادِرُوا أَمْرَ الْعَامَّةِ وَ خَاصَّةَ أَحَدِکُمْ وَ هُوَ الْمَوْتُ، فَإِنَّ النَّاسَ أَمَامَکُمْ، وَ إِنَّ السَّاعَةَ تَحْدُوکُمْ(1) مِنْ خَلْفِکُمْ).

منظور از امر عمومى و خصوصى، همان مرگ است ; زیرا اگر به کلّ جامعه انسانى نگاه کنیم مرگ در سرنوشت همه آن ها رقم زده شده است بنابراین جنبه عمومى دارد و اگر تنها به خودمان بنگریم باز مرگ را در پایان عمر حاضر مى بینیم، بنابراین جنبه خصوصى دارد، و با توجّه به تفسیرى که امام(علیه السلام)فرموده (جمله «و هو الموت»(2)) تردیدى در این تفسیر باقى نمى ماند و شگفت آور است که چگونه بعضى از مفسّران نهج البلاغه جمله «بادروا أمر العامة» را به معناى اصلاح امور جامعه تفسیر کرده اند.

جمله هاى بعد نیز نشان مى دهد که آن چه در این عبارت آمده مربوط به مرگ و پایان زندگى است; نه اصلاح جامعه انسانى، که آن مقوله دیگرى است.

آرى، دو دلیل بر حقانیت مرگ ـ که یک قانون عمومى است وجود دارد: نخست این که با چشم خود گروهى را مى بینیم که پیش از ما بار این سفر را مى بندند و در جلوى این قافله به حرکت در مى آیند. جسد بى جان آن ها را بر دوش مى گیریم و به قبرستان مى بریم و به خاک مى سپاریم و باز مى گردیم. آیا میان ما و آن ها تفاوتى است که آن ها بروند و ما بمانیم؟!!

دیگر این که نشانه هاى حرکت به سوى پایان زندگى در وجود همه ما یکى بعد از دیگرى آشکار مى شود: آثار پیرى، موهاى سفید و ناتوانى اعضا، تمام این ها نشانه آن است که قیامت از پشت سر مى راند.

با این دو دلیل روشن، هیچ عاقلى احتمال مى دهد که از این قانون استثنا شود؟! سپس امام(علیه السلام) به نتیجه گیرى مهمّى مى پردازد و مى فرماید: «(حال که چنین است) سبکبار شوید تا به قافله برسید; چرا که پیشینیان را در انتظار رسیدن بازماندگان نگهداشته اند، (تا همه در یک زمان محشور شوند)» (تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا، فَإِنَّمَا یُنْتَظَرُ بِأَوَّلِکُمْ آخِرُکُمْ).

آرى، سفر آخرت، سفرى است بسیار پر فراز و نشیب و داراى گردنه هاى صعب العبور; تنها سبکباران مى توانند از این راه بگذرند; همان کسانى که در زندگى دنیا به حداقل قناعت کردند و از ثروت اندوزى و زندگى پر زرق و برق و سرشار از تجمّلات چشم پوشیدند; همچون مسافرى که حداقل آب و غذاى لازم را براى سفر با خود مى برد و از فراز و نشیب ها به آسانى مى گذرد; نه همچون کسانى که بر اثر خیالات خام، بارهاى سنگینى بردوش گرفته اند که در همان گردنه اوّل و دوّم مى مانند و از قافله جدا مى شوند و تلف مى گردند.

مرحوم سیّد رضى چند جمله اخیر را با مختصر تفاوتى در خطبه 21 نقل کرده و در توضیح آن تصریح کرده که جمله «تخفّفوا تلحقوا; سبکبار شوید تا به قافله برسید» کلامى است که از آن کوتاه تر و پربارتر یافت نمى شود، کلامى که روح تشنگان طالب حکمت را سیراب مى کند (و مهم ترین درس زندگى را به انسان مى دهد). ما نیز در آن جا شرح مبسوطى درباره اهمّیّت این جمله و محتواى آن آورده ایم.(3)

از آن جا که این سفر آخرت به گفته قرآن مجید زاد و توشه اى مى طلبد و آن زاد و توشه تقواست (وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى)(4).

امام(علیه السلام) در ادامه این سخن همه مردم را به تقوا دعوت مى کند و مى فرماید: «تقواى الهى پیشه کنید; هم درمورد بندگان خدا، و هم شهرها و آبادى ها; چرا که شما (در برابر همه این ها) حتى سرزمین ها و چهارپایان مسئولید» (اتَّقُوا اللهَ فِی عِبَادِهِ وَ بِلاَدِهِ، فَإِنَّکُمْ مَسْؤُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ(5) وَ الْبَهائِمِ(6)).

مفهوم تقوا در برابر بندگان خداوند روشن است و آن ترک آزار آن ها و حفظ حقوق و احترام به شخصیت آنان مى باشد و اما تقوا درباره بلاد، آن است که در آبادى آن ها بکوشند و از تخریب و ویرانى بپرهیزند و اجازه دهند همه مردم از محیط سالم بهره گیرند و اما مسئولیت در برابر بهایم و چهارپایان این است که آن ها را بى جهت آزار ندهند و فوق طاعت شان بر آن ها بار نکنند و به نیازهاى آن ها از نظر غذا و آب و حتى پوشش لازم و نیز دارو و درمان به هنگامى که گرفتار جراحتى مى شوند، رسیدگى کنند.

بعضى از شارحان نهج البلاغه، مسئولیت در برابر شهرها و بقاع را این گونه تفسیر کرده اند که در بلاد کفر که قادر به انجام دادن وظایف دینى خود نیستند مسکن نگزینند و خانه هاى پر زرق و برق و قصرهاى مجلّل براى خودنمایى و برترى جویى نسبت به دیگران بنا نکنند.

ولى صحیح تر در تفسیر این عبارات همان است که بیان کردیم، شاهد این سخن روایاتى است که در قسمت نکته ها خواهد آمد.

از آن جا که شاهد مفهوم تقوا براى بعضى پیچیده به نظر برسد، امام(علیه السلام) در پایان خطبه جمله هایى مى گوید که حقیقت تقوا در آن به وضوح دیده مى شود; مى فرماید: «خدا را اطاعت کنید و از عصیان او بپرهیزید. هنگامى که امر نیکى را مشاهده کردید، آن را در اختیار بگیرید و هنگامى که شر و بدى را یافتید، از آن رویگردان شوید!» (أَطِیعُوا اللهَ وَ لاَ تَعْصُوهُ، وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الْخَیْرَ فَخُذُوا بِهِ، وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الشَّرَّ فَأَعْرِضُوا عَنْهُ).

جالب این که آغاز و پایان این خطبه در مورد خیر و شرّ هماهنگ است ; چرا که در آغاز خطبه نیز طریق یافتن خیر و شرّ را که همان رجوع به قرآن مجید است، بیان فرمود.


1. «تحدوکم» از ماده «حَدْو» و «حُدى» (بر وزن حذف و جدا) به معناى راندن شر یا آواز مخصوصى است که ساربان ها مى خوانند، سپس بر معناى وسیع ترى (راندن و سوق دادن) اطلاق شده است.

2. توجّه داشته باشید ضمیر «هو» مذکّر است و به «امر» بر مى گردد و بنابراین «خاصّة» باید مجرور باشد; نه مفتوح آن چنان که در متن مذکور آمده است.

3. پیام امام امیرمؤمنان(علیه السلام)، جلد 2، صفحه 16.

4. بقره، آیه 197.

5. «بقاع» جمع «بقعة» به معناى قسمتى از زمین است که از اطراف آن متمایز باشد و درجمله مزبور به معناى هرگونه آبادى است.

6. «بهائم» جمع «بهیمة» به معناى حیوانات چهارپا است و درندگان و پرندگان را شامل نمى شود.

بخش دوّمحفظ محیط زیست و حمایت از حیوانات در اسلام
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma