شرح و تفسیر: ویژگى هاى این فتنه بزرگ!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 06
بخش سوّمبخش چهارم

امام(علیه السلام) در این خطبه به فتنه مهم دیگرى اشاره مى کند که مسلمانان در پیش دارند; فتنه اى وحشتناک و کوبنده که ویژگى هاى آن در تعبیرات امام(علیه السلام)در این بخش از خطبه آمده است; به این امید که مؤمنان آن را بشناسند و از آن دورى گزینند و ضایعات آن به حدّاقل برسد. مى فرماید: «سپس فتنه اى اضطراب آور، درهم شکننده و نابود کننده آغاز خواهد شد; در آن هنگام، قلب ها پس از استوارى مى لغزند، و گروهى از شخصیت ها پس از سلامت فکر واندیشه گمراه مى شوند; آرا به هنگام هجوم این فتنه، پراکنده و مختلف مى گردد و عقاید با آشکار شدن آن به خطا و اشتباه آلوده مى شود» (ثُمَّ یَأْتِی بَعْدَ ذلِکَ طَالِعُ الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ(1)، وَالْقَاصِمَةِ(2) الزَّحُوفِ(3)، فَتَزِیغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقَامَة، وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلاَمَة; وَ تَخْتَلِفُ الاَْهْوَاءُ عِنْدَ هُجُومِهَا، وَ تَلْتَبِسُ الاْرَاءُ عِنْدَ نُجُومِهَا(4)).

در این که این فتنه مربوط به کدام فتنه است، بسیارى از شارحان نهج البلاغه آن را اشاره به فتنه «مغول» و «تاتار» دانسته اند و تقریباً احتمالى غیر از این ذکر نکرده اند; ولى این احتمال بسیار بعید به نظر مى رسد; زیرا مغول ها جز غارت اموال و تخریب شهرها و سلطه بر حکومت کشورهاى اسلامى هدفى نداشتند; در حالى که امام(علیه السلام) در این عبارت از خطبه از فتنه اى خبر مى دهد که افکار و اعتقادات مردم را هدف گیرى مى کند و آن ها را به گمراهى و اختلافات فکرى و مذهبى مى کشاند.

از این رو ممکن است این فتنه اشاره به فتنه «بنى عباس» باشد که بعد از فتنه «بنى امیّه» ـ که در عبارات قبل به آن اشاره شده بود ـ به وجود آمد.

مى دانیم «بنى امیّه و بنى عباس» گرچه هر دو یک هدف شیطانى را تعقیب مى کردند، ولى «بنى امیّه» همان گونه که سردمدار آن ها معاویه گفت کار به نماز و روزه و برنامه هاى دینى مردم نداشتند، مگر در جایى که با حکومت خودکامه آن ها مزاحمت داشت; در حالى که «بنى عباس» پنجه در عقاید مردم افکندند و مى دانیم بسیارى از مکتب هاى انحرافى و مذاهب فاسد در عصر آن ها به وجود آمد و اختلاف در مسائلى مانند «حدوث و قدم قرآن» و «جبر و تفویض» و اختلافات «اشاعره و معتزله» در زمان آن ها بالا گرفت و به یقین بنى عباس به دنبال آن بودند تا مردم و حتى دانشمندان و علما و متفکران را به این مباحث سرگرم کنند و خودشان به حکومت ادامه دهند.

نمى گوییم «بنى امیّه» مطلقاً دنبال این مسائل نمى رفتند، بلکه مى گوئیم این گونه مباحث در آن زمان ظهور و بروزى همچون عصر «بنى عباس» نداشت.

بعضى از شارحان نیز احتمال داده اند که این بخش اشاره به فتنه «دجال» در آخر الزمان است که سبب گمراهى گروهى از مردم مى شود; ولى با تعبیراتى که در کلام امام(علیه السلام) آمده است این احتمال بعید به نظر مى رسد.

در ادامه بیانِ ویژگى هاى این فتنه، امام(علیه السلام) به شدت و فشار آن اشاره کرده، مى فرماید: «آن کس که به مقابله با این فتنه برخیزد، پشتش را مى شکند و کسى که براى فرونشاندنش تلاش کند، او را درهم مى کوبد، و فتنه جویان در این میان همچون گورخران وحشى اند که یکدیگر را گاز مى گیرند» (مَنْ أَشْرَفَ لَهَا قَصَمَتْهُ، وَ مَنْ سَعَى فِیهَا حَطَمَتْهُ; یَتَکَادَمُونَ(5) فِیهَا تَکَادُمَ الْحُمُرِ(6) فِی الْعَانَةِ!).

این تعبیر، تأکیدى است بر آن چه در بخش پیشین خطبه درباره فتنه اوّل ذکر شد که سردمداران فتنه ها در آغاز متحدند; ولى هنگامى که پیروز شدند براى حذف یکدیگر تلاش مى کنند.

و درباره وضع دینى و اخلاقى مردم در آن زمان مى فرماید: «رشته هاى سعادت و آیین الهى که محکم بود، سست و لرزان مى شود و چهره واقعى امور ناپیدا مى گردد، حکمت و دانش فروکش مى کند و ستمگران به سخن در مى آیند (و زمام کارها را به دست مى گیرند) این فتنه (از شهرها به روستاها کشیده مى شود و) بادیه نشینان را با ابزار خود مى کوبد و با سینه خود آن ها را له مى کند!» (قَدِ اضْطَرَبَ مَعْقُودُ الْحَبْلِ، وَ عَمِیَ وَجْهُ الاَْمْرِ. تَغِیضُ فِیهَا الْحِکْمَةُ، وَ تَنْطِقُ فِیهَا الظَّلَمَةُ، وَتَدُقُّ أَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِهَا(7)، وَ تَرُضُّهُمْ(8) بِکَلْکَلِهَا(9)).

آرى! هنگامى که صحنه اجتماع از دانشمندان خالى شود، رشته سخن به دست ظالمان بى منطق مى افتد و هر چه مى خواهند مى گویند و مردم مجبورند عملى کنند. فتنه به اندازه اى فراگیر مى شود که آبادى هاى کوچک و دورترین نقاط را تسخیر مى کند.

و در ادامه این سخن درباره خطرهاى فوق العاده این فتنه مى فرماید: (وضع به گونه اى خواهد بود که) «افراد پیاده و تنها در غبار آن گم مى شوند و گروه سواران در مسیر آن نابود مى گردند!» (یَضِیعُ فِی غُبَارِهَا الْوُحْدَانُ، وَ یَهْلِکُ فِی طَرِیقِهَا الرُّکْبَانُ).

اشاره به این که فتنه به اندازه اى عظیم و سنگین است که غبار آن براى نابود کردن مخالفان محدود کافى است و مخالفان کثیر و متشکل نیز هنگامى که در مسیر آن قرار گرفتند در هم کوبیده مى شوند وهیچ کس را یاراى مقابله با آن نیست.

و در ادامه مى فرماید: «این فتنه با تلخى ها و با شدت وارد مى شود و خون هاى تازه مى دوشد، علایم دین را خراب مى کند و رشته هاى یقین را از هم مى گسلد، (به گونه اى که) عاقلان از آن مى گریزند و پلیدان، تدبیر آن را به دست مى گیرند!» (تَرِدُ بِمُرِّ الْقَضَاءِ، وَ تَحْلُبُ عَبِیطَ(10) الدِّمَاءِ، وَ تَثْلِمُ مَنَارَ الدِّینِ، وَ تَنْقُضُ عَقْدَ الْیَقِینِ. یَهْرُبُ مِنْهَا الاَْکْیَاسُ، وَ یُدَبِّرُهَا الاَْرْجَاسُ).

آرى! هنگامى که هوشمندان و دانشمندان از صحنه اجتماع کنار زده شوند و ناپاکان، زمام امور را به دست گیرند، رشته هاى ایمان و یقین گسسته مى شود و جان و مال و نوامیس مردم به خطر مى افتد.

سرانجام، امام(علیه السلام) در بیان آخرین ویژگى هاى این فتنه عظیم چنین مى فرماید: «فتنه اى است بسیار پر رعد و برق و هر انسانى را به مشقت مى اندازد; پیوندهاى خویشاوندى در آن قطع مى گردد و به خاطر آن از اسلام جدایى حاصل مى شود (آن فتنه چنان شدید است که) سالم هاى آن بیمار و کوچ کنندگانش مقیمند» (مِرْعَادٌ مِبْرَاقٌ(11)، کَاشِفَةٌ عَنْ سَاق! تُقْطَعُ فِیهَا الأَرْحَامُ، وَیُفَارَقُ عَلَیْهَا الإِسْلاَمُ! بَرِیُّهَا سَقِیمٌ، وَ ظَاعِنُهَا مُقِیمٌ!).

توصیف به «پررعد و برق» کنایه از شدت وحشتناک بودن این فتنه است; چرا که این تعبیر، غالباً به همین معنا به کار مى رود; ولى بعضى از شارحان آن را اشاره به صداى ضربات شمشیرها و برق آن ها دانسته اند; اما معناى اول مناسب تر است.

تعبیر به «کاشفة عن ساق» (ساق پا را برهنه مى کنند) کنایه از شدت مشقت آن است، زیرا هنگامى که انسان مى خواهد کار پرمشقتى را انجام دهد آستین ها و پاچه ها را بالا مى زند و دامن ها را به کمر مى بندد.

تعبیر به «قطع رحم» اشاره به این است که سردمداران فتنه نه برادر مى شناسند، نه پدر و نه مادر; هر کس بر خلاف خواسته هاى نامشروع آن ها گام بردارد از دم شمشیر مى گذرانند و طبیعى است که در چنین شرایطى تعلیمات اسلام به کلى کنار مى رود.

تعبیر «بریها سقیم و ظاعنها مقیم» که اشاره به این است که حتى کسانى که فکر مى کنند از آسیب هاى این فتنه برکنارند بازهم گوشه اى از دامانشان را مى گیرد و آن ها که گمان مى کنند مى توانند از آن فرار کنند باز در آن مى افنتد، فتنه اى است فراگیر که کمتر کسى از آن رهایى مى یابد.


1. «رجوف» از ماده «رجف» (بر وزن حذف) به معناى شدت اضطراب گرفته شده و به شایعاتى که جامعه را به شدت مضطرب مى کند «اراجیف» مى گویند.

2. «قاصمه» از ماده «قصم» (بر وزن خصم) به معناى شکستن توأم با شدت است.

3. «زحوف» از ماده «زحف» (بر وزن حرف) به معناى سنگین راه رفتن گرفته شده و    ر
به حرکت لشکر انبوه نیز گفته مى شود و «زحوف» در جمله بالا اشاره شده به فتنه گرانى است که به صورت انبوه به مردم حمله مى کنند.

4. «نجوم» در این جا معناى مصدرى دارد و به معناى آشکار شدن است.

5. «یتکادمون» از ماده «کدم» (بر وزن شرم) به معناى گاز گرفتن است و «تکادم» آن است که دو حیوان به جان هم بیفتند و یکدیگر را گاز بگیرند.

6. «حمر» جمع «حمار» در این جا به معناى گورخر است; به قرینه «عانه» که به معناى گله گورخران مى باشد.

7. «مسحل» از ماده «سُحول» به معناى تیشه و «سوهان» و مانند آن است که چیزى را با آن مى تراشند.   ر

8. «ترض» از «رَضَّ» به معناى کوبیدن و نرم کردن است.

9. «کلکل» به معناى سینه است.

10. «عبیط» از ماده «عبط» (بر وزن خبط) به معناى سربریدن حیوان است و دم عبیط به خون تازه مى گویند که از بدن انسان یا حیوان جارى مى شود.

11. «مرعاد» از ماده «رعد» به معناى شىء پر سر و صدا است و «مبراق» از ماده «برق» به معناى شىء «برّاق» و خیره کننده است.

بخش سوّمبخش چهارم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma