شرح و تفسیر: خورشیدى که در تاریکى درخشید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 06
بخش اوّلبخش دوّم

این خطبه از خطبه هاى ملاحم است که بخشى از حوادث خطرناک آینده را بازگو مى کند و به مردم هشدار مى دهد که مراقب خویش باشند و آلوده فتنه ها و ظلم و فسادها نشوند. امام(علیه السلام) این خطبه را با حمد و ثناى الهى و پناه بردن به ذات پاک او از شر شیاطین آغاز مى کند و مى فرماید:

«خداى را ستایش مى کنم و از او براى کارهایى که موجب طرد و منع شیطان است کمک مى جویم و براى مصون ماندن از گرفتار شدن در دام ها و فریب هاى شیطان یارى مى طلبم» (وَ أَحْمَدُ اللّهَ وَ أَسْتَعِینُهُ عَلَى مَدَاحِرِ(1) الشَّیْطَانِ وَ مَزَاجِرِهِ(2)وَالاِعْتِصَامِ مِنْ حَبَائِلِهِ وَ مَخَاتِلِهِ(3)).

امام(علیه السلام) در این دو جمله از خداوند، توفیق اطاعت و عبادت و پرهیز از گناه و معصیت مى طلبد; زیرا «مداحر» و «مزاجر» شیطان و به تعبیر دیگر، امورى که او را از انسان دور مى سازد، چیزى جز اطاعت فرمان خدا نیست و «حبائل» و «مخاتل» (دام ها و فریب هاى) شیطان چیزى جز گناهان و معاصى نیست و به یقین بدون یارى خداوند و امدادهاى الهى نه اطاعت ممکن است و نه پرهیز از گناه; چرا که راه این دو بسیار سخت است و پر پیچ و خم.

سپس به سراغ شهادت بر یکتایى خدا و رسالت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى رود و چنین مى فرماید: «گواهى مى دهم جز خداوندیکتا معبودى نیست و شهادت مى دهم که محمّد، بنده و فرستاده و برگزیده و انتخاب شده اوست» (وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ. وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ نَجِیبُهُ وَ صَفْوَتُهُ).

بسیارى از شارحان نهج البلاغه «نجیبه» و «صفوته» را به یک معنا تفسیر کرده ـ به معناى منتخب و برگزیده ـ و تأکید یکدیگر دانسته اند; ولى با توجه به این که «نجیب» به معناى «نفیس» و پرارزش است. تفاوتى میان این دو واژه وجود دارد که اوّلى در واقع، زمینه ساز دوّمى است; زیرا هنگامى که چیزى نفیس و پرارزش شد به هنگام انتخاب، آن را بر مى گزینند.

در ادامه آن حضرت به دو وصف دیگر اشاره کرده، مى فرماید: «در فضل و برترى همتا ندارد و فقدان او قابل جبران نیست» (لاَ یُؤَازَى فَضْلُهُ، وَ لاَ یُجْبَرُ فَقْدُهُ).

به یقین چیزى که در فضیلت همتا ندارد، هنگامى که از دست رود جانشینى نخواهد داشت.

در هفتمین و آخرین وصف به آثار وجودى آن حضرت در شرایط عصر جاهلیّت اشاره کرده، مى فرماید: «به برکت وجود او شهرهایى که غرق در ضلالت و ظلمت بود و جهل بر افکار مردمش غلبه داشت و قساوت و سنگدلى بر آن ها چیره شده بود روشن گشت» (أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلاَدُ بَعْدَ الضَّلاَلَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَالْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ، وَالْجَفْوَةِ الْجَافِیَةِ(4)).

و در ادامه مى افزاید: «در زمانى که مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقیر مى کردند، در دوران فترت (و غیبت اولیاى الهى) قدم به عرصه حیات مى گذاشتند ودر کفر و بى دینى جان مى سپردند» (وَالنَّاسُ یَسْتَحِلُّونَ الْحَرِیمَ، وَ یَسْتَذِلُّونَ الْحَکِیمَ; یَحْیَوْنَ عَلَى فَتْرَة، وَ یَمُوتُونَ عَلَى کَفْرَةِ!).

این اوصاف هفتگانه که در عبارات کوتاهى درباره عصر جاهلیّت بیان شده ترسیم گویایى از آن زمان است. گمراهى و جهل و قساوت، حلال شمردن حرام وتحقیر دانشمندان، نداشتن رهبر و سرانجام، بى ایمان از دنیا رفتن.

گمراهى آن ها چنان تاریک و ظلمانى بود که به جنایات خود افتخار مى کردند، کشتن و زنده به گور کردن فرزندان، نشانه غیرت، و غارتگرى دلیل شجاعت شمرده مى شد.

جهل و خرافات آن چنان بر جامعه آن ها سایه افکنده بود که خدایانشان را با دست خود مى ساختند; گاه از سنگ و چوب و گاه از مواد غذایى و سپس در زمان قحطى آن را مى خوردند.

قساوت و سنگدلى آن چنان بود که کینه ها را از نسلى به نسلى منتقل مى ساختند و خونریزى و آدمکشى براى آن ها یک امر ساده بود، و هم چنین مفاسد دیگر.

در این زمان مى توان به عظمت خدمات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و اهمیّت رسالت او در آن محیط تاریک و ظلمانى پى برد، که در مدت کوتاهى از آن قوم وحشى و خرافى و جاهل، قومى متمدّن و عالم و آگاه ساخت.

 

* * *


1. «مداحر» جمع «مدحر» به معناى امرى است که سبب طرد و دورى چیزى مى شود و از ماده «دحور» به معناى راندن و دورساختن آمده است.

2. «مزاجر» جمع «مزجر» به معناى بازدارنده از چیزى است و از ماده «زجر» به معناى بازداشتن است.

3. «مخاتل» جمع «مختل» به معناى کارى است که به وسیله آن فریب مى دهند، از ماده «ختل» (بر وزن قتل)، به معناى خدعه و نیرنگ است.

4. «جفوه» به معناى قساوت است.

بخش اوّلبخش دوّم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma