شرح و تفسیر: این همه غفلت چرا؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 06
بخش اوّلبخش دوّم

سپس مى افزاید: «چه شده است که مى بینم از خدا روى برتافته اید و به غیر او روى آورده اید؟ گویا شما گله شتران یا گوسفندانى هستید که چوپان، آن ها را به چراگاه «وباخیز» و چشمه اى بیمارى زا مى برد» (مَا لِی أَرَاکُمْ عَنِ اللهِ ذَاهِبِینَ، وَ إِلَى غَیْرِهِ رَاغِبِینَ! کَأَنَّکُمْ نَعَمٌ أَرَاحَ(1) بِهَا سَائِمٌ(2) إِلَى مَرْعىً وَبِیٍّ(3)، وَ مَشْرَب دَوِیٍّ(4)).

گرچه همه مسلمین دم از خدا مى زنند، ولى گاه عمل گروهى نشان مى دهد که به خدا پشت کرده و به دنیا و هواى نفس چسبیده اند ; در این حال امام(علیه السلام)آن ها را به حیواناتى تشبیه کرده است که چوپان ناآگاه یا مغرض، آن ها را در جایى به چرا مى برد که از مرتع و آب نوشیدنى آن بیمارى و مرگ بر مى خیزد; این چوپان، همان شیطان است و این حیوانات، همان انسان هایى اند که نداى عقل را رها کرده، به فرمان هواى نفس دل بسته اند و این چراگاه بیمارى زا همان وادى لذّات و مشتهیات نفسانى است که گناهان و معاصى از آن بر مى خیزد و سرانجام روحانیت و معنویت را در انسان، مى کُشد.

و در ادامه مى افزاید: «شما همچون حیوان پروارى هستید که (آن را فربه مى کنند تا) گارد بر گلویش نهند، ولى خودش نمى داند، چه هدفى براى او در نظر گرفته شده است. او چنان است که هر گاه به وى نیکى شود (و مقدارى علف نزد او بریزند) یک روز خود را یک عمر مى پندارد و سرنوشت خود را در سیرى و شکم پرورى مى بیند» (وَ إِنَّمَا هِیَ کَالْمَعْلُوفَةِ لِلْمُدَى(5) لاَ تَعْرِفُ مَاذَا یُرَادُ بِهَا! إِذَا أُحْسِنُ إِلَیْهَا تَحْسَبُ یَوْمَهَا دَهْرَهَا، وَ شِبَعَهَا أَمْرَهَا).

امام(علیه السلام) با این دو تشبیه، سرنوشت دنیاپرستان آلوده و بى بند و بار را به حیوانى تشبیه مى کند که اگر او را به چرا برند به سرزمین بیمارى خیز و مرگ زا مى برند و اگر در آغُل بماند و به صورت پروار تغذیه شود براى سربریدن آماده مى شود; بى آن که از آینده تاریک خود با خبر باشد!! او گمان مى کند آن کس که نزد او علف مى ریزد، به او احسان مى کند; ولى نمى داند که این کار، مقدّمه ذبح اوست!!

و در ادامه این سخن براى این که روشن سازد که من آگاهانه با شما سخن مى گویم و از امروز و آینده شما با خبرم، به گوشه اى از علم خود به اسرار غیب و حوادث آینده اشاره کرده، مى فرماید: «به خدا سوگند! اگر بخواهم مى توانم هر یک از شما را از آغاز و پایان کارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم ; ولى از آن مى ترسم که این کار، سبب کافر شدن شما به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شود (و درباره من غلوّ کنید و آن حضرت را به فراموشى بسپارید)» (وَاللهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ کُلَّ رَجُل مِنْکُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ(6) وَ جَمِیعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ، وَ لکِنْ أَخَافُ أَنْ تَکْفُرُوا فِیَّ بِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ).

در حدیثى مى خوانیم: روزى پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) نشسته بود، على(علیه السلام) وارد شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: إِنَّ فِیکَ شَبَهاً مِنْ عِیسَى بْنَ مَرْیَمَ وَ لَوْ لاَ أَنْ تَقُولَ فِیکَ طَوَائِفٌ مِنْ أُمَّتِی ما قَالَتِ النَّصارى فِی عَیسَى بْنَ مَرْیَمَ لَقُلْتُ فِیکَ قَوْلا لاَ تَمُرُّ بِمَلاَ مِنَ النَّاسِ إِلاَّ اَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْکَ یَلْتَمِسُونَ بِذلِکَ الْبَرَکَةَ ; تو به عیسى بن مریم(علیه السلام) شباهتى دارى (از نظر زهد و عبادت) و اگر از این بیم نداشتم که گروه هایى از امتم درباره تو (غلوّ کنند و) همان بگویند که درباره عیسى بن مریم گفتند، سخنى درباره تو مى گفتم که از کنار هیچ جمعیّتى از مردم عبور نمى کردى، مگر آن که خاک زیر قدم هاى تو را براى تبرّک بر مى گرفتند!».(7)


1. «أراح» از ماده «اراحة» به معناى بازگرداندن حیوانات به هنگام غروب به آغل ها و استراحت گاهشان است ; ولى گاه به حرکت دادن حیوانات در هر زمان اطلاق مى شود و در عبارت مذکور، منظور همین است.

2. «سائم» در اصل به معناى کسى است که دنبال چیزى مى رود; سپس به معناى چوپانى که حیوانات را به چرا مى برد و یا حیواناتى که به چرا مى روند، استعمال شده است و در عبارت مزبور به معناى چوپان است (بنابراین هم معناى متعدّى دارد و هم لازم).   

3. «وبىّ» (از ماده وبا) به معناى کسى است که به بیمارى وبا یا هر نوع بیمارى واگیردار مبتلا شده است و «مرعى وبى» در عبارت مذکور به معناى چراگاه وباخیز یا آلوده به بیمارى است.

4. «دوىّ» از ماده «داء» به معناى بیمارى گرفته شده و «دوىّ» به آب یا غذایى مى گویند که آلوده و بیمارى زاست.

5. «مدى» جمع «مدیة» (بر وزن لقمه) به معناى چاقو و کارد است.

6. «مولج» به معناى راه ورود به چیزى است و از ماده «ولوج» (بر وزن ورود) گرفته شده است.

7. اصول کافى، جلد 8، صفحه 57.

بخش اوّلبخش دوّم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma