شرح و تفسیر: ما درهاى علوم پیامبریم!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 06
بخش اوّل1. تفاوت خودستایى و معرفى خویشتن

بحث هاى گوناگون این خطبه نشان مى دهد که مرحوم سیّد رضى مطابق معمول این خطبه را از بخش هاى خطبه طولانى ترى گزینش کرده و به همین دلیل، ارتباط میان بخش هاى این خطبه اندکى پیچیده است.

امام(علیه السلام) براى بیان فضایل اهل بیت(علیهم السلام) نخست به سراغ مقدمه اى مى رود و اوصافى از نیکان هدایت یافته و منحرفان گمراه بیان مى کند، نخست مى فرماید:

«عاقل با چشم دل، پایان کار را مى نگرد و اعماق و بلندى هاى آن را درک مى کند» (وَ نَاظِرُ(1) قَلْبِ اللَّبِیبِ(2) بِهِ یُبْصِرُ أَمَدَهُ، وَ یَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ(3)).

اشاره به این که انسان عاقل به ظواهر امر قناعت نمى کند; بلکه سعى مى کند فراز و نشیب ها و عاقب کار را بنگرد و مسیر خود را به درستى تعیین کند; از بیراهه نرود و در کنار پرتگاه ها گام بر ندارد.

سپس مى افزاید: «دعوت کننده اى دعوت (به حق) کرد و رهبرى به امر سرپرستى قیام نمود. اکنون بر شما لازم است دعوت او را اجابت کنید و از رهبرتان پیروى نمایید» (دَاع دَعَا، وَ رَاع رَعَى، فَاسْتَجِیبُوا لِلدَّاعِی، وَاتَّبِعُوا الرَّاعِیَ).

روشن است که منظور از دعوت کننده، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است که اساس و بنیان اسلام را بنا نهاد و منظور از راعى، امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) است که سرپرستى امّت را به فرمان خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) برعهده گرفت.

این سخن اشاره به آن دارد که اگر با دقت بنگرید هم پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) را مى شناسید و هم جانشین به حق او را و با شناخت آن دو بزرگوار، تردید و تأملى در اجابت دعوت و پیروى از رهبر باقى نخواهد ماند.

آن گاه به گروه دیگرى که در نقطه مقابل گروه اوّل قرار دارند اشاره کرده، مى فرماید: «آن ها (دشمنان حق) در دریاهاى فتنه فرو رفتند; بدعت ها را گرفته و سنت ها را رها نمودند (و کار به جایى رسید که) مؤمنان کنار رفتند (و سکوت اختیار کردند;) ولى گمراهان و تکذیب کنندگان به سخن درآمدند» (قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ، وَأَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ. وَ أَرَزَ(4) الْمُؤْمِنُونَ، وَ نَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ).

آرى، کار آن ها ایجاد فتنه ها مانند فتنه «جمل» و «صفین» و «نهروان» و بهره گیرى از آن بود و همچنین ایجاد بدعت ها در دین خدا و رها کردن سنت هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) که در عصر خلیفه سوّم و «بنى امیّه» از هر زمان آشکارتر بود.

امام(علیه السلام) بعد از ذکر این مقدمه (بیان اوصاف عاقلان و گمراهان) به بیان بخشى از فضایل اهل بیت(علیهم السلام) پرداخته، چنین مى گوید: «ما مَحرم اسرار (پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)) و یاران راستین او و گنجینه داران و درهاى علوم وى هستیم و به خانه ها تنها باید از درهاى آن وارد شد، و هر کس که از غیر در وارد شود سارقش مى نامند!» (نَحْنُ الشِّعَارُ وَالاَْصْحَابُ، وَالْخَزَنَةُ وَالاَْبْوَابُ; وَ لاَ تُؤْتَى الْبُیُوتُ إِلاَّ مِنْ أَبْوَابِهَا; فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَیْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّیَ سَارِقاً).

اشاره به این که ما از همه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نزدیک تریم (توجه داشته باشید که شعار به معناى لباس زیرین است که با پوست تن تماس دارد) و علم و دانش آن حضرت به ما رسیده است و هر کس مى خواهد به تعلیمات آن وجود مقدّس و هدایت هاى او راه یابد باید از طریق ما وارد شود.

این تعبیرات در واقع برگرفته از روایات خود پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره اهل بیت(علیهم السلام)عموماً و على(علیه السلام) خصوصاً مى باشد. احادیثى مانند حدیث ثقلین که تمام مسلمین را تا روز قیامت به قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) ارجاع مى دهد و حدیث «اَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا فَمَنْ اَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبَابَ; من شهر علمم و على درِ آن است هر کس علم مى خواهد باید از در وارد شود».(5)

جالب این که ابن ابى الحدید هنگامى که به تفسیر این بخش از خطبه مى پردازد، مى گوید: آن چه على(علیه السلام) در این خطبه به آن اشاره کرده، تنها عشرى از اعشار فضایلى است که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در روایات بسیار درباره آن حضرت بیان فرموده است.

سپس مى افزاید: منظور من در این جا روایاتى که امامیه در زمینه امامت على(علیه السلام) به آن استدلال کرده اند، نیست، بلکه منظور روایاتى است که بزرگان حدیث اهل سنت در کتاب هاى خود از فضایل على(علیه السلام) آورده اند و من مختصرى از آن را در این جا مى آورم.

و به دنبال آن بیست و چهار روایت ناب در فضایل آن حضرت نقل مى کند که در بخش نکات به قسمتى از آن ها اشاره خواهد شد. (ان شاء الله)


1. «ناظر» به معناى سیاهى چشم است که در وسط آن مردمک واقع شده است.

2. «لبیب» از ماده «لُبّ» (بر وزن حُبّ) به معناى مغز است و «لبیب» به کسى گفته مى شود که خردمند و عاقل و هوشیار باشد.

3. «نجد» به معناى زمین مرتفع است.

4. «ارز» از ماده «ارز» (بر وزن فرض) در اصل به معناى جمع شدن و منقبض گردیدن است; سپس به معناى گوشه گیرى و کنار رفتن از اجتماع استعمال شده است که در جمله یاد شده منظور همین است.

5. این حدیث مشهورى است که در کتب معروف اهل سنت مانند «مستدرک حاکم» و «معجم الکبیر طبرانى» و غیر آن ها نقل شده است. (براى آگاهى از مدارک این حدیث در کتب اهل سنت به کتاب احقاق الحق، جلد 5، صفحه 469 به بعد مراجعه شود).

بخش اوّل1. تفاوت خودستایى و معرفى خویشتن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma