قیام هاى خونین بر ضد بنى امیّه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 06
شرح و تفسیر: سرنوشت مرگ بار بنى امیّهبخش سوّم

بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش در کربلا، سر و صداى عجیبى در جهان اسلام طنین انداز شد و گروه هاى متعددى بر ضد بنى امیّه شوریدند. بسیارى که یاراى مقابله نداشتند، شهید شدند و بعضى براى مدتى پیروز گشتند. این قیام ها را که به پانزده قیام بالغ مى شود به طور فشرده در جلد سوّم(1) همین کتاب یادآور شدیم ; آخرین آن ها قیام ابومسلم بود که به نابودى کامل حکومت بنى امیّه انجامید.

بر خلاف آن چه بعضى مى پندارند، ابومسلم و یارانش هرگز براى سپردن حکومت به بنى عبّاس قیام نکردند; بلکه در ابتدا جمعى از سران شیعه با ابومسلم ـ که مرد شجاعى بود ـ در خراسان متحد شدند و براى درهم کوبیدن آخرین خلیفه اموى یعنى «مروان حمار» و تأسیس حکومت آل محمّد(صلى الله علیه وآله)تصمیم گرفتند و شعار آنان «الرضا لآل محمّد(صلى الله علیه وآله)» بود. چیزى نگذشت که ابومسلم توانست بر خراسان و بیش تر نقاط ایران و عراق مسلّط شود. اگرچه «ابراهیم امام» که از دودمان عبّاس بود خود را به ابومسلم نزدیک کرد و همچنین «عبدالله بن محمّد» معروف به «سفاح» و «ابوجعفر منصور» که هر دو از برادران ابراهیم امام بودند نیز خود را به ابومسلم نزدیک کردند و در انتظار فرصت براى به دست گرفتن زمام حکومت بودند، ولى ابومسلم هرگز به این کار مایل نبود; به همین دلیل کارگزار او در کوفه به نام ابوسلمه آن سه برادر را در هنگامى که به نزد او رفته بودند در جایى پنهان کرد و براى این که یکى از فرزندان على(علیه السلام) را به رهبرى مسلمین برساند سه نامه به مدینه فرستاد: یکى براى امام صادق(علیه السلام) و دیگرى عبدالله بن حسن و سوّمى را براى عمر بن على بن الحسین و به فرستاده خود سفارش کرد ابتدا خدمت امام صادق(علیه السلام)برود; اگر او زعامت مسلمین را پذیرفت، دو نامه دیگر را پاره کند و گرنه به نزد آن ها برود.

امام صادق(علیه السلام) چون از توطئه هاى پشت پرده که حتى از نظر ابومسلم مخفى بود، آگاهى داشت این دعوت را نپذیرفت و آن دو نفر نیز به تبع امام صادق(علیه السلام)نامه ها را جواب ندادند.

ولى پیش از آن که فرستاده ابوسلمه به کوفه بازگردد، جمعى از خراسانیان ـ که ارتباطى با سفاح و همراهانش داشتند ـ از مخفى گاه سفاح و همراهانش با خبر شدند و نزد آن ها رفته با او بیعت کردند. ابوسلمه و ابومسلم که خود را در برابر عمل انجام شده دیدند به آن ها پیوستند و بعد از درگیرى هاى شدیدى که بین آن ها و طرفداران «عبدالله بن على» عموى ابوجعفرمنصور رخ داد حکومت به عباسیان رسید و ابوجعفر منصور که بعد از مرگ برادرش سفاح به جاى او نشست ابومسلم را به بغداد دعوت کرد و با توطئه از پیش طراحى شده او را به قتل رساند. شاید به این دلیل که مى دانست ابومسلم در دل طرفدار حکومت آل على(علیه السلام) است; نه آل عبّاس; بنابراین خطرى براى حکومت بنى عبّاس محسوب مى شود.(2)

مرحوم علاّمه مجلسى در این زمینه حدیث جالبى از على(علیه السلام) به شرح زیر نقل کرده است:

روزی در صفین، سپاه شام، حمله سختی به سپاه عراق نمود که میمنه سپاه عراق رو به فرار نهاد. مالک اشتر فریاد می زد: برگردید. حضرت رو به لشکر شام کرده، ندا داد: «ای ابو مسلم، بگیر این ها را» و این ندا را سه بار تکرار نمود. اشتر عرض کرد: مگر نه این است که ابو مسلم، در سپاه شام است؟ چگونه او به یاری ما می آید؟ حضرت فرمود: «من ابو مسلم خولانی را نمی گویم. مردی را می گویم که در آینده از مشرق زمین ظهور کند و خداوند به وسیله او شامیان را هلاک نماید و دولت بنی امیّه را منقرض سازد!».(3)

گرچه شخصیت ابومسلم از نظر تاریخى بسیار پیچیده است، افرادى او را از شیعیان اهل بیت(علیهم السلام) مى دانستند و براى او احترام فراوان قائل بودند، ولى گروهى او را از مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) دانسته واجازه لعن او را مى دادند، ولى آن چه مسلّم است این است که قیام او در آغاز به نام طرفدارى از آل محمد(صلى الله علیه وآله)صورت گرفت و نخستین یاران او از شیعیان بودند.

 

 

* * *


1. صفحه 597 تا 600.

2. با استفاده از کتاب «معارف و معاریف»، جلد 1، صفحه 481 به بعد و «دائرة المعارف تشیّع»، جلد 1، صفحه 439 و «دائرة المعارف بزرگ اسلامى»، جلد 6، صفحه 227 به بعد.

3. بحارالانوار، جلد 41، صفحه 310.

شرح و تفسیر: سرنوشت مرگ بار بنى امیّهبخش سوّم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma