منافات لزوم تحقیق در عقیده و حکم قتل مرتد فطری!

آيا حکم قتل مرتد فطری با فتواى لزوم تحقيق در اصول دين و عدم جواز تقليد در آن سازگار است؟! اصولًا كسى كه مى‏ داند، اگر به نتيجه ‏اى غير از دين پدر و مادرش برسد كشته خواهد شد، چگونه مى‏ تواند با فكرى آزاد در اصل دين تحقيق كند؟!

بر همه واجب است در اصول دين به اندازه توانايى خود تحقيق كنند و اگر بعد از تحقيق كامل به آيينى غير از اسلام معتقد شوند، معذور هستند؛ زيرا وظيفه عقلى و شرعى خود را انجام داده، ولى به خطا رفته‏ اند. خطایی که آنها را در همه حال مشمول مجازات مرتد نمی کند. زیرا ارتداد و ترتّب مجازات بر آن زمانی معنا می یابد که شخص بعد از پذیرش و تصدیق دین اسلام، علیه آنچه خود به راستی آن گواهی داده، عناد و لجاجت بورزد و – به هر دلیلی - دينی جديد اختيار كند و تظاهر به خروج از اسلام کرده و علیه آن تبلیغ کند.

تلبیغ و اظهار علنی گزاره های مخالف اسلام در واقع نوعی قیام علیه نظام موجود است و وقتی از سوی کسی ابراز می شود که از پدر يا مادری مسلمان متولد شده و در محیطی اسلامی پرورش یافته، احتمال خیانت و توطئه علیه او تقویت می گردد. چون درباره چنین شخصی با چنین پیشینه ای سخت می توان احتمال داد محتوای اسلامی درست در نظرش تبیین نشده باشد. اینجاست که به منظور حفظ جبهه داخلی از آسیب آن خیانت ها و توطئه ها و جلوگیری از نفوذ دشمنان و منافقانی که هدف شان متلاشی کردن نظم و نظام جامعه اسلامی و ایجاد هرج و مرج است، تشریع چنین حکمی برای ارتداد کاملا منطقی و موجه می نماید.

فدا کردن مسلمانان برای حفظ جان پیامبر اسلام(ص)؟!

بر اساس آیه 120سوره توبه، مسلمانان باید جان خود را برای حفظ جان پیامبر اسلام(ص) فدا کنند؛ چرا باید افراد یک جامعه فدای یک نفر شوند؟!

اولا: هر جامعه ای باید نسبت به حفظ جان رهبر و مسئول خود حساس باشد و این یک امر معقول و معمول است و امری در جهت حفظ منافع همه است نه یک فرد تا خود خواهی باشد؛ حفاظت از رهبران هر جامعه که با مدیریت آنها بیشترین نفع را برای آن جامعه جلب و بیشترین ضرر را از آن دفع می کنند امری پذیرفته شده در عرف و عقلای جوامع است.
ثانیا: بیان آیه توبیخی است؛ با توجه به آیات گذشته این آیه در صدد توبیخ کسانی است که با عدم شرکت در جهاد از دستور پیامبر سرپیچی کردند؛ این آیه در حقیقت از تعلل احتمالی مسلمانان در دفاع از جان رسول الله(ص) گلایه می کند.
ثالثا: اهمیت نجات جان پیامبر با توجه به شؤون مختلف معنوی و اجتماعی ایشان به عنوان نجات دهنده آحاد آن جامعه و حفظ آیین و امت و ضمانت بقای شعله هدایت، قابل توجه است؛ با توجه به این شؤون حیاتی حفظ جان پیامبر حفظ دین و آیین و امت است.

انكار «مهدويت» به خاطر مدعیان دروغین!

آیا صحیح است که به خاطر مشكلات ناشي از مدعیان دروغين، اصل اعتقاد به «مهدویّت» را انكار کنیم؟

بعضی بدلیل مشکلاتی که از ناحیه مدعیان دروغین مهدویت بوجود آمده، اصل آن را انكار كرده اند. در پاسخ باید گفت اولاً: گناه مشكلات ناشي از مدعيان مهدويت، به عهده علمایی بوده كه مهدویت را درست تبیین و تعريف نكرده اند و بر عهده مردمی است كه بدون تفحص، فريب آنها را خورده اند و الا اصل مهدویت آثار زیادی دارد. ثانیاً: راه مقابله با انحراف ها، انكار عقيده نيست، همانطور كه براي مقابله با مدعيان نبوت، نبايد اصل نبوت را انكار كرد.

خطرات و پیامدهای «غرب زدگی»؟!

«غرب زدگی» چه خطرات و پیامدهایی برای مسلمانان به دنبال دارد؟

دشمنان اسلام دریافته اند که محال است مسلمانان لباس ذلت و خواری استعمار را بر تن کنند؛ زیرا تعالیم اسلام مانع چنین کاری است، لذا چاره را در این دیدند که بوسیله تهاجم فرهنگی، فرهنگ غربی را جایگزین اسلام اصیل نمایند. آری غرب زدگی شخصیت اسلامی مسلمانان را از بین برده، و او را در جهنم سقوط ارزش های دینی قرار می دهد. در واقع پیروی کورکورانه از فرهنگ غرب، انسان مسلمان را از آزادی اندیشه و قابلیت نوآوری باز داشته و تمام افکارش را غربی می کند.

راهکار امام صادق(ع) برای تشخیص «روایات صحیح»

امام صادق(عليه السلام) چه راهكاری را برای شناخت «احاديث صحيح» از جعليات ارائه دادند؟

امام صادق(علیه السّلام) قرآن را به عنوان اصل و حدیث را به عنوان فرع مطرح کرده و ملاک درستی و نادرستی حدیث را مطابقت حدیث با قرآن دانسته و به شیعیان خود دستور می دادند تا حدیثی را درست بدانند که مطابق با قرآن باشد. از این رو امام(ع) در نقل های بسیاری فرمودند: «حدیثی که کتاب خدا آن را تأیید نکند، باطل است». در واقع این نگرش مانع بسیاری از کجروی های فکری در جامعه ‌شد.

حرکت تاریخی امام حسین(ع) قیام اصلاح طلبانه یا سودای تشکیل حکومت؟

آیا امام حسین(ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! و اگر قصد قیام داشت، چرا به اندازه کافی آذوقه به همراه نبرد؟! ایشان تنها از سوی عده ای دعوت به تشکیل حکومت شده بود و به این نیت سفر کرد!

انحرافات تدریجی پیش آمده در جامعه اسلامی سبب قیام امام حسین(ع) علیه آنها شد. این حقیقت، در سخنان آن حضرت که هدف حرکت اصلاح طلبانه خود را امر به معروف و نهی از منکر و احیای سنت رسول خدا(ص) و امام علی(ع) معرفی می کند به راحتی قابل مشاهده است. ایشان اگرچه خود را برای حکومت محق تر از هر کس می دانستند و این موضوع را بارها هنگام توضیح دلایل شان برای سرباز زدن از بیعت با یزید، صریحا اعلام کردند، اما سخنان مرگ آگانه شان در کنار عدم انصراف از ادامه مسیر کوفه هنگام رسیدن خبر خیانت کوفیان، بهترین گواه بر این حقیقت است که هدف والای حضرت اباعبدالله نه سودای قدرت و حکومت، بلکه قیام برای اصلاح جامعه اسلامی بود.
بله در این مسیر اگر امور به گونه ای جریان می یافت که حضرت می توانست با رهبری یک حکومت متمرکز در کوفه، به اهداف اصلاح گرانه شان جامه عمل بپوشانند، حتما از چنین امری استقبال می کرد، اما از آنجایی که افق نگاه حضرت بسیار بلند و هدف گذاری های شان سطح بندی های مختلفی داشت، با محقق نشدن آن هدف نیز ایشان به گونه ای دیگر به هدف اصلاح گرانه شان رسیدند یعنی با تقدیم خون خود و اصحاب با وفای شان و رسوا ساختن بنی امیه.
درباره چرایی همراه ساختن خانواده نیز باید گفت که این رفتار علاوه بر حکمتی که در رسواسازی حکومت اموی به وسیله سخنرانی های حضرت زینب و سایر افراد کاروان اسیران داشت، امری مرسوم در بین اعراب آن زمان بوده است، آن چنان که می بینیم که حتی پیامبر(ص) نیز در جنگ های شان، همسران شان را همراه با خود می بردند.

اقسام «معاملات» بر اساس احکام شرعی در اسلام

در اسلام «معاملات» بر اساس احکام شرعی به چند قسم تقسیم شده است؟

«معاملات» در فقه اسلامی به چهار قسم تقسیم شده است: 1- معامله حرام: مانند تقلّب، تدليس و غشّ در معامله. 2- معامله واجب: مانند تمام فعاليّت هاى اقتصادى كه نظام و قوام جامعه اسلامی بر آن متوقف است. 3- معامله مستحب: مثلا اگر فروشنده اى جنس را به مشترى فروخت و تمام خيارات معامله را اسقاط كرد ولى بعد مشترى يا خريدار پشيمان شد و درخواست فسخ معامله را كرد، برهم زدن معامله كار مستحب و شايسته ای است. 4- معامله مکروه: مانند ورود در معامله شخص ديگر که شايسته نیست.

دیدگاه اهل سنت در موضوع «رهبری» جامعه

دیدگاه اهل سنت در موضوع «رهبری» جامعه اسلامی چیست؟

دانشمندان «اهل سنت» معتقدند تعیین «رهبری» در جامعه اسلامی، به صورت مستقیم و مستقل در دست مردم است. از این رو آنان بدون اذن و اراده الهی، رهبر جامعه را انتخاب می کنند. قاضی ابوبکر باقلانی می گوید: «به نظر و رأی یک نفر از اهل حلّ و عقد، امامت و رهبری شخص ثابت می گردد، در صورتی که آن شخص خصوصیات لازم در امام را داشته باشد». همچنین عبد القاهر بغدادی می گوید: «امامت و رهبری با رأی یک نفر از اهل کوشش و تقوا ثابت می شود برای شخصی که لایق آن باشد، و در صورت بیعت یک نفر، اطاعت از او بر سایرین لازم است».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

لِکُلّ شَيْئٍ ثَوابٌ اِلا الدَمْعَةٌ فينا.

لِکُلّ شَيْئٍ ثَوابٌ اِلا الدَمْعَةٌ فينا.

هر چيزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ريخته شود (که چيزى با آن برابرى نمى کند و مزد بى اندازه دارد).

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 548