بی اطلاعی پیامبران از اتفاقات ناگوار زندگی؟!

اگر پيامبران از غيب اطلاع داشتند، چرا نتوانستند شداید و اتفاقات ناگوار را از خود دور نمایند؟!

محدوده علم پیامبران مقید به اراده الهی یا منوط به امور مرتبط با هدایت بشر یا محدود به اصولی کلی است. بنابراین می توان گفت اطلاع از امور ناگوار در محدوده تعریف شده برای علم آنها نیست. علاوه بر آن پیامبران وظیفه نداشتند همه جا طبق علومى که از راه هاى غیر عادی حاصل شده عمل کنند و انجام امور زندگی شان طبق علومى بود که از راه های عادى پیدا می شد. این هم زمینه برخورداری شان از ثواب را فراهم می کرد و هم امکان الگوگیری را برای مردمان عادی فراهم می کرد؛ بدون مواجهه با سختی های عمومی یک زندگی معمولی به عنوان انسانی عادی، الگوگیری از آنها نقض می شد.

ادّعا و تصریح ائمه اهل بیت(ع) بر عصمت خویش؟

آیا خود ائمه ادّعای عصمت داشته اند؟ آیا سخنی در این باره از آنها نقل شده است؟

نه تنها از خود امامان اهل بیت(ع)، بلکه احادیثی ازحضرت رسول(ص) نیز در این باره نقل شده است؛ احادیث متعددی از ائمه معصومین(ع)، همچون امام علی(ع)، امام باقر(ع)، امام کاظم(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نقل شده که موضوع عصمت ائمه اهل بیت(ع) در آنها مورد تایید قرار گرفته است.
این احادیث دو گونه اند: در برخی از احادیث ویژگی هایی برای ائمه بیان شده که لازمه آن عصمت است. مثل حدیث ثقلین که اهل بیت، همانند قرآن مانع از گمراهی و جداناشدنی از کتاب خدا معرفی شده و یا حدیث نبوی همراهی همیشگی امام علی(ع) با حق و حقیقت که در هر حال لازمه معصوم بودن آنهاست.
گروه دیگری از احادیث نیز وجود دارند که صریحا بر عصمت ائمه و پاکی شان از گناه دلالت دارند. برای مثال حضرت رسول(ص) خود، امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را صریحا مطهر و معصوم معرفی می کند. در حدیثی دیگر حضرت امیر(ع) با هم عرض قرار دادن خودشان و دیگر معصومین با قرآن، از معصوم مخلوق شدن شان سخن به میان آورده است. همچنین امام صادق(ع) می فرماید: «ما ترجمان فرمان خداييم ما جماعتى معصوم هستيم».

ادله عقلی بر ضرورت «رجعت»

آيا می توان برای اثبات عقیده به «رجعت» دلیل عقلی اقامه نمود؟

علما براى اثبات ضرورت «رجعت» به این ادله عقلى تمسك كرده اند: 1) ائمه(ع) برای تربیت انسانها آمدند ولی نگذاشتند این امر محقق شود؛ لذا رجعت می کنند تا این وظیفه را انجام دهند. 2) هر انقلابی نیاز به افرادی دارد که آن را ادامه دهند و انقلاب موعود هم از این قانون مستثنا نیست؛ بنابراین رجعت ائمه برای این هدف است. 3) انسان فطرتا به دنبال عدالت است و چون عمر حضرت عادی است، برای اجرای عدالت باید افرادی مثل ائمه و صلحا باشند تا عدالت را برقرار کنند.

روایات «رجعت» منحصر به امامان شیعه(ع)؟!

این اشکال که "روایات «رجعت» منحصر به امامان شیعه(علیهم السلام) است و لذا برای اهل سنت اعتبار ندارد" چگونه پاسخ داده می شود؟

برخي اشکال مي ‏کنند که احاديث «رجعت» تنها از طريق شيعه رسيده و اعتباري ندارد؛ در پاسخ مي گوييم: اولا روايات شيعه در باب رجعت از طريق اهل بيت عصمت و طهارت(ع) است که به نصّ قرآن و حديث، کلامشان از عصمت برخوردار است؛ و لذا اعتقاد به آن حتي بر اهل سنّت نيز واجب است. ثانیا: سرّ عدم طرح اين مسئله در کتب اهل سنّت شايد به اين جهت باشد که رجعت، تجلّي امامت امامان شيعه است و در حقيقت اشاره به اين نکته دارد که چون حقّ آنها غصب شده، لذا خداوند دوباره آنها را به دنيا ارجاع داده و به ولايت کامل خواهد رسانيد.

تفاوت «امتحان الهی» با سایر امتحانات

«امتحانات الهی» چه تفاوت هائي با سایر امتحانات دارد؟

ميان «امتحانات الهی» با سایر امتحانات سه تفاوت مهم وجود دارد: 1. زمان سایر امتحانات محدود است؛ امّا «امتحانات الهى» از لحظه بلوغ انسان آغاز شده و تا پايان عمرش ادامه دارد. 2. در امتحانات ديگر موادّ امتحانى نيز محدود است؛ امّا در امتحانات الهى اين محدوديّت وجود ندارد. 3. تفاوت ديگر در امتحان شوندگان است که در امتحانات الهى هيچ استثنايى وجود ندارد و همه مردم بدون استثنا امتحان مى شوند.

فرق بين معجزه و کرامت

فرق بين معجزه و کرامت چيست؟ چه تفاوتی بین معجزه انبیاء با کرامت ائمه وجود دارد؟

کرامت امری است خارق العاده که خداوند به مقربان درگاهش عطا کرده، اما نه برای اثبات حق یا تحدی، اگر چه ممکن است حقی با آن اتفاقا ثابت شود. اما معجزه به امر خارق العاده ای مى گويند که همراه با تحدی و ادعاى نبوّت‏ و يا امامت باشد.

برخی امر خارق العاده ای که برای اثبات ادعای منصبی از مناصب الهی صورت پذیرد را نیز معجزه دانسته اند، اما در این فرض از معنی اصطلاحی معجزه که طبق روایات اختصاص به انبیا و حجج الهی دارد، خارج شده اند.

بررسی فرضیه "تبانی علماي شیعه بر اعتقاد به امامت کودک"!!

آیا اعتقاد شیعه به امامت و ولایت امامان در کودکی، با تهدید و تحمیل علماي شیعه بوده است؟

این فرضيه که «اعتقاد شیعیان به امامت و ولایت امامان در کودکی، با تهدید و تحمیل علماي شیعه بوده»، به طور حتم باطل است، زيرا با ورع و قداست علماي اماميه ناسازگار است و هم چنين پذيرفتنى نيست كه آنان به نادرستى بر امامت شخصى در كودكى تبانى کرده باشند؛ در حالى كه اين اعتقاد، انواع مرارتها و محروميت ها را براى آنان و سایر معتقدین به همراه داشته است.

«دعای ندبه» از کدام امام معصوم(ع) صادر شده؟!

«دعاي ندبه» از کداميك از امامان معصوم(عليهم السلام) صادر شده است؟

درباره این كه «دعاي ندبه» از كداميك از امامان(ع) صادر شده دو احتمال وجود دارد: 1. از جانب امام صادق(ع) صادر شده، همانطور که مرحوم «مجلسی» بيان كرده. 2. از طرف امام زمان(عج) باشد و «بزوفرى» از پدرش و او هم كه به وسيله نواب اربعه با امام زمان(عج) در ارتباط بوده نقل کرده است.

تفاوت وحی، با کشف و شهود؟

تفاوت وحي با كشف و شهود در چيست؟ آیا هر کسی می تواند به مرحله ای از خودسازی و پیشرفت در امور معنوی و کمال برسد که با کشف و شهود به دریافت وحی نائل شده و ادعای پیامبری کند؟

وحی یک معنی عام دارد که شامل دریافت های اولیای الهی نیز می شود، اما وحی به معنی خاص، توأم با«معجزه» و مخصوص پیامبران است و با کشف و شهود تفاوت دارد. در کشف و شهود احتمال «خطا» وجود دارد و مصون از «وسوسه شیطان» و پندارهای باطل نیست. اما وحى فعل الهى است كه به انسان كامل مى رسد و خطا نمی پذیرد و القای شیطان در آن راه ندارد.  در نتیجه قرآن کریم که وحی نبوت است با کشف و شهود اولیای الهی متفاوت است و بعد از ختم نبوت براى هميشه قطع مى‏ شود. اما با ختم نبوت ارتباط با ماوراى جهان طبيعت قطع نمی شود و هم امامان(عليهم السلام) با عالم غيب ارتباط دارند و هم مؤمنان راستينى كه بر اثر تهذيب نفس، حجاب ‏ها را از دل كنار زده‏ اند و به «مقام كشف‏ و شهود» نائل گشته ‏اند. اصولًا اين مقام نتيجه ارتقاى نفس و پالايش روح و صفاى باطن است و ارتباطى به مسأله «رسالت و نبوت» ندارد.

نقص ایمان شهدای صدر اسلام با شرط شناخت امامان دوازده گانه!

شيعه می گوید: شرط صحّت ايمان، شناخت امامان دوازده گانه است؛ آیا ایمان كسانى كه قبل از ظهور دوازده امام از دنیا رفته اند ناقص است؟!

اولا: برخی از علمای اهل سنت، انکارکنندگان ویژگی هایی از خلفا را مانند «تفضیل» بین آنها، با توصیفاتی چون «بدعت گزار» یا «مسلمان غیرواقعی» نواخته اند؛ در حالی که «شهدای بدر و احد» به چنین تفضیل هایی قائل نبوده و روایتی در این امور نشنیده بودند. هر جوابی که آن علما از این سؤال بدهند، همان جواب ماست. مثلا ادعا شده تفضیل خلفای راشد بر همدیگر سنت است و کسی که معتقد بر برتری ابوبکر بر عمر و عمر بر عثمان و عثمان بر علی نباشد، گویی بدعت گزار در دین است. یا مثلا ادعا شده مسلمان واقعی کسی است که به هیچ وجه علی را افضل بر عثمان نداند! آیا مسلمانانی که در زمان پیامبر(ص) شهید یا رحلت کردند، به چنین رتبه بندی میان خلفا اعتقاد داشتند؟!

ثانیا: شیعیان به استناد کتاب های خود اهل سنت ثابت می کنند که پیامبر(ص) 12 خلیفه را به عنوان شرط عزت اسلام بعداز خود معین کرده و مصداق آن 12 خلیفه ائمه اهل بیت(ع) هستند. بنابراین می توان گفت که آن شهدا ایمانی اجمالی به اصل مسأله امامت آن حضرات داشتند و همین کافی است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

لِکُلّ شَيْئٍ ثَوابٌ اِلا الدَمْعَةٌ فينا.

لِکُلّ شَيْئٍ ثَوابٌ اِلا الدَمْعَةٌ فينا.

هر چيزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ريخته شود (که چيزى با آن برابرى نمى کند و مزد بى اندازه دارد).

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 548