پاسخ اجمالی:
نه تنها از خود امامان اهل بیت(ع)، بلکه احادیثی ازحضرت رسول(ص) نیز در این باره نقل شده است؛ احادیث متعددی از ائمه معصومین(ع)، همچون امام علی(ع)، امام باقر(ع)، امام کاظم(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نقل شده که موضوع عصمت ائمه اهل بیت(ع) در آنها مورد تایید قرار گرفته است.
این احادیث دو گونه اند: در برخی از احادیث ویژگی هایی برای ائمه بیان شده که لازمه آن عصمت است. مثل حدیث ثقلین که اهل بیت، همانند قرآن مانع از گمراهی و جداناشدنی از کتاب خدا معرفی شده و یا حدیث نبوی همراهی همیشگی امام علی(ع) با حق و حقیقت که در هر حال لازمه معصوم بودن آنهاست.
گروه دیگری از احادیث نیز وجود دارند که صریحا بر عصمت ائمه و پاکی شان از گناه دلالت دارند. برای مثال حضرت رسول(ص) خود، امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را صریحا مطهر و معصوم معرفی می کند. در حدیثی دیگر حضرت امیر(ع) با هم عرض قرار دادن خودشان و دیگر معصومین با قرآن، از معصوم مخلوق شدن شان سخن به میان آورده است. همچنین امام صادق(ع) می فرماید: «ما ترجمان فرمان خداييم ما جماعتى معصوم هستيم».
پاسخ تفصیلی:
علمای شیعه از ابتدای سال های غیبت کبری در تالیفات خود استدلال های بسیار منسجم و موجهی راجع به موضوع عصمت ائمه(علیهم السلام) اقامه کردند. برای مثال می بینیم که شیخ صدوق در کتاب «الاعتقادات فی دین الامامیه»، شیخ مفید در «المقنعه» و «اوائل المقالات»، سید مرتضی در «رسائل المرتضی» و شیخ طوسی در «الرسائل العشر» چنین استدلال هایی راجع به موضوع عصمت ائمه(ع) ارائه داده اند. این تأکیدها و توضیح ها موجب شده برخی جاهلان عالم نما این شبهه را اقامه کنند که موضوع عصمت امری است که توسط خود ائمه(ع) بیان نشده است و این علمای قرن های بعد بوده اند که چنین مفهومی را در عقاید شیعیان پدید آورده اند.
امّا نگاهی به گنجینه سخنان به جا مانده از آن حضرات(علیهم السلام) نشان می دهد که نه تنها از خود امامان اهل بیت(ع)، بلکه احادیثی معروف و مورد اتفاق شیعه و سنّی ازحضرت رسول(ص) در این باره نقل شده است. احادیث متعددی از ائمه معصومین(ع)، همچون امام علی(عليه السلام)، امام باقر(عليه السلام)، امام کاظم(عليه السلام)، امام صادق(عليه السلام) و امام رضا(عليه السلام) نقل شده که موضوع عصمت ائمه اهل بیت(ع) در آنها مورد تصریح قرار گرفته است.
در یک تقسیم بندی کلی می توان، این احادیث را ذیل دو دسته تقسیم کرد:
1. احادیثی که صفات و ویژگی هایی را برای ائمه ثابت می کنند که لازمه آنها، عصمت است.
2. احادیثی که تصریح به اصطلاح «عصمت» و پاکی از گناه و خطا دارند.
در ادامه برای هر دسته مثال هایی را ذکر می کنیم.
احادیثی که صفاتی را برای ائمه ثابت می کنند که لازمه آنها، عصمت است
1. یکی از مهم ترین احادیث بیان کننده ویژگی های ملازم عصمت برای ائمه، حدیث ثقلین است. حدیث ثقلین، از دیدگاه شیعه و سنّى روایتى است متواتر که در صحیح ترین کتابهاى اهل سنت نیز وارد شده و بزرگان اهل سنت، صحت آن را پذیرفته و اعلام کرده اند. برای مثال، احمد بن حنبل در مسند خود مى نویسد: «عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي، الثَّقَلَيْنِ، وَأَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ: كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ، وَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي، أَلَا وَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا، حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»(1)؛ (ابوسعید خدرى گوید: رسول خدا(ص) فرمود: من بعد از خودم در میان شما دو چیز گران بها مى گذارم که اگر به آن ها تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد، یکى از آن ها که بزرگتر از دیگرى است، کتاب خدا است که ریسمانى است ممتد از آسمان تا زمین. و دیگرى عترت و اهل بیت من هستند. آگاه باشید که این دو از یکدیگر جدا نمىشوند تا در کنار حوض [کوثر] بر من وارد شوند).
این حدیث در منابع دیگری از اهل سنت نیز روایت شده(2) و در اعتبار آن نزد علمای آنها همین بس که ذهبی آن را صحیح می داند(3) و از میان علمای معاصر نیز البانی نیز آن را تصحیح کرده است.(4)
این روایت از چند جهت عصمت اهل بیت(علیهم السلام) را ثابت مى کند:
اول اینکه در این روایت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اطاعت مطلق از قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) را براى همه مسلمانان واجب مى کند. دستور به اطاعت مطلق، دلالت بر عصمت مى کند؛ زیرا محال است خداوند دستور به اطاعت مطلق از کسى را بدهد که مى داند احتمال خطا و اشتباه در گفته هاى آن شخص وجود دارد و ممکن است با کتاب خدا و سنت رسولش مخالفت نماید.
علاوه بر آن رسول خدا(ص) مى فرماید که: «قرآن و اهل بیت هیچ گاه از یکدیگر جدا نخواهند شد و با یکدیگر مخالفت نخواهند کرد». این جمله نیز عصمت ائمه را ثابت مى کند؛ چرا که اگر اهل بیت مرتکب گناه و اشتباه شوند در همان لحظه از قرآن جدا شده اند و اعتقاد به جدا شدن آنها از قرآن منجر به تکذیب سخن رسول خدا خواهد شد.
از آن گذشته رسول خدا در این روایت، تمسک به کتاب خدا و اهل بیت را سبب نجات از گمراهى معرفى کرده است پس همان طورى که اطاعت از قرآن سبب هدایت و نجات از گمراهى مى شود، اطاعت از اهل بیت نیز همین خاصیت را خواهد داشت و این عصمت آن بزرگواران را ثابت مى کند.
به هر حال اگر اهل بیت(علیهم السلام) معصوم نباشد و امکان خطا و اشتباه براى آنها وجود داشته باشد، چگونه «تمسک مطلق» به آنها، مى تواند سبب نجات از گمراهى باشد؟ در نتیجه همان طورى که قرآن کریم این خاصیت را دارد که: «لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ»(5)؛ (هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمی آید؛ چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است)، اهل بیت(ع) نیز معصوم از هرگونه خطا و اشتباه هستند.
2. حدیث دیگری که بیان کننده صفاتی ملازم «عصمت» راجع به اهل بیت(علیهم السلام) است، روایتِ مشهورِ همراهی همیشگیِ حضرت علی(علیه السلام) با حق و حقیقت است. این روایت با عبارتهاى مختلف در کتاب هاى اهل سنت نیز نقل شده است. برای مثال در مسند أبی یعلی می خوانیم: «عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي سَعِيدٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ بَيْتِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي نَفَرٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ، فَخَرَجَ عَلَيْنَا فَقَالَ: «أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِخِيَارِكُمْ؟»، قَالُوا: بَلَى، قَالَ: «خِيَارُكُمُ الْمُوفُونَ الْمُطَيَّبُونَ، إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْخَفِيَّ التَّقِيَّ»، قَالَ: وَمَرَّ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فَقَالَ: «الْحَقُّ مَعَ ذَا، الْحَقُّ مَعَ ذَا»(6)؛ (عبد الرحمن بن أبى سعد از پدرش نقل کرده است که ما با عده اى از مهاجرین و انصار در کنار خانه رسول خدا(ص) نشسته بودیم، در این هنگام رسول خدا(ص) خارج شد و فرمود آیا مى خواهید که شما را از بهترین فردتان آگاه کنم؟ گفتیم: بلى. فرمود: بهترین شما کسانى هستند که به عهد خود وفادارند و از بوى خوش استفاده مى کنند. به درستی که خداوند کسانی را که در خفا پرهیزکارند دوست دارد. راوى گوید: در این زمان على بن أبى طالب(ع) از کنار ما گذشت پس رسول خدا(ص) فرمود: حق با این است حق با این است حق با این است).
فخر رازی در تفسیرش، مضمون این حدیث را روایت و تصدیق می کند(7) و هیثمی(8) و حاکم نیشابوری(9) نیز آن را حدیثی صحیح معرفی می کنند.
این روایت بر عصمت امیرمومنان(علیه السلام) تصریح دارد. زیرا معناى عصمت چیزى غیر از «همراهى همیشگى با حق و صواب، و عدم اشتباه در گفتار و کردار» نیست و زمانى که رسول خدا(ص) شهادت دهد که امیرمؤمنان در همه حالات و همواره با حق است و هیچ گاه از حق جدا نمى شود، عصمت آن حضرت از هر نوع گناه و خطا ثابت مى شود؛ چرا که کردار و گفتار انسان خطا کار، همواره با حق نیست و امکان خطا و اشتباه در آن وجود دارد. بنابراین امیرمؤمنان(ع) چون همواره ملازم با حق است و هیچ گاه از حق جدا نمى شود اعتقاد به عصمت آن حضرت ضرورى است و گر نه گفتار رسول خدا(ص) تکذیب خواهد شد.
3. دیگر حدیثی که می تواند با دلالت بر لوازم «عصمت» این ویژگی را برای ائمه معصومین ثابت کند، خطبه 97 نهج البلاغه است. حضرت علی(علیه السلام) در بخشی از این خطبه بیان می کند که: «انْظُرُوا أهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ، وَاتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدىً، وَلَنْ يُعِيدُو كُمْ فِي رَدىً، فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَإِنْ نَهَضُوا فِانْهَضُوا. وَلا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا، وَلَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا»(10)؛ (به اهل بيت پيامبرتان نگاه كنيد! از همان سو كه آنها گام برمى دارند گام برداريد. و قدم در جاى قدمهاى آنها بگذاريد (و بدانيد) آنها هرگز شما را از جاده هدايت بيرون نم ىبرند و به پستى و هلاكت نم ىكشانند. اگر آنها توقّف كردند، توقّف كنيد و اگر قيام كردند، قيام كنيد. از آنها سبقت نگيريد كه گمراه مى شويد، و از آنان عقب نمانيد كه هلاك خواهيد شد).
اين تعبيرات، روشن ترين دليل برای مقام «عصمت» آنهاست چرا كه درباره غير معصوم از گناه و خطا اين گونه دستورات صحيح نيست. از سوى ديگر، نشان مى دهد كه امامت مسلمين، همواره در اهل بيت(علیهم السلام) خواهد بود؛ چرا كه امام(ع) اين دستور را محدود به زمان معيّنى نكرده است.(11)
احادیث دیگری نیز وجود دارند که با بیان لوازم عصمت درباره اهل بیت، این ویژگی مهم را برای شان ثابت می کنند که ما برای رعایت اختصار از بیان همه آنها در اینجا خودداری می کنیم.
احادیثی که صراحت در «عصمت» و پاکی از گناه و خطا دارند
احادیث و روایات و بیاناتی که صریحا و مستقیما به «عصمت» ائمه اهل بیت(علیهم السلام) و رفع لغزش و گناه از ساحت آنها اشاره می کنند، فراوان اند و ما در اینجا فقط تعدادی از آنها را نقل می کنیم.
4. برای مثال در منابع اهل سنت می بینیم که روایتی یافت مى شود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به آیه تطهیر استناد و به عصمت اهل بیت(علیهم السلام) تصریح کرده است. در کتاب «الدر المنثور» سیوطی روایتی وجود دارد که در بسیاری دیگر از منابع اهل سنت نیز نقل شده است. در این روایت می خوانیم که: «وَأخرج الْحَكِيم وَالتِّرْمِذِيّ وَالطَّبَرَانِيّ وَابْن مرْدَوَيْه وَأَبُو نعيم وَالْبَيْهَقِيّ مَعًا فِي الدَّلَائِل عَن ابْن عَبَّاس رَضِي الله عَنْهُمَا، قَالَ: قَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم: إِن الله قسم الْخلق قسمَيْنِ، فجعلني فِي خيرهما قسما، فَذَلِك قَوْله «وَأَصْحَاب الْيَمين»، «و أَصْحَاب الشمَال»، فَأَنا من أَصْحَاب الْيَمين وَأَنا خير أَصْحَاب الْيَمين، ثمَّ جعل الْقسمَيْنِ أَثلَاثًا، فجعلني فِي خَيرهَا ثلثا، فَذَلِك قَوْله «وَأَصْحَاب الميمنة مَا أَصْحَاب الميمنة وَأَصْحَاب المشأمة مَا أَصْحَاب المشأمة وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»، فَأَنا من السَّابِقين وَأَنا خير من السَّابِقين، ثمَّ جعل الأثلاث قبائل، فجعلني فِي خَيرهَا قَبيلَة، وَذَلِكَ قَوْله «وجعلناكم شعوباً وقبائل لتعارفوا إِن أكْرمكُم عِنْد الله أَتْقَاكُم»، وَأَنا أتقى ولد آدم وَأكْرمهمْ على الله تَعَالَى وَلَا فَخر، ثمَّ جعل الْقَبَائِل بُيُوتًا، فجعلني فِي خَيرهَا بَيْتا، فَذَلِك قَوْله «إِنَّمَا يُرِيد الله ليذْهب عَنْكُم الرجس أهل الْبَيْت وَيُطَهِّركُمْ تَطْهِيرا»، فَأَنا وَأهل بَيْتِي مطهرون من الذُّنُوب»(12)؛ (از ابن عباس نقل شده که وى گفت: حضرت رسول(ص) فرمود: خداوند مردمان را به دو نوع تقسیم فرمود و مرا در میان نیکان قرار داد، همین است معنى قول او که در قرآن فرموده: «اصحاب یمین و اصحاب شمال»، و من از اصحاب یمین هستم و از آنان نیز بهترم. پس از این این دو قسم را به سه نوع قرار داد، و مرا از میان این سه دسته برگزید. خداوند در قرآن فرمود: مردم سه دسته هستند:«اصحاب میمنه، اصحاب مشئمه، و سابقون»، من از سابقون می باشم و از آنها هم بهتر هستم؛ بعد از این پروردگار فرمود: ما شما را دسته دسته و گروه گروه آفریدیم؛ من از پرهیزکارترین فرزندان آدم هستم و گرامى ترین آنان در نزد خداوند می باشم، و این گفتار من جهت فخر و مباهات نیست؛ خداوند متعال قبائل را بوسیله بیوت از هم جدا نموده و مرا در بهترین بیتها قرار داد. و این است معنى قول پروردگار که فرمود: جز این نیست که خداوند می خواهد پلیدی را فقط از شما اهل بیت دور کند و شما را به راستی پاک سازد. اکنون، من و اهل بیتم از لوث معصیت و گناه پاک هستیم). اگرچه متأسفانه این روایت در برخی کتب اهل سنت مورد تحریف قرار گرفته، امّا دلالت آن بر عصمت اهل بیت روشن تر از آن است که قابل نفی باشد.
5. شبیه به مضمون این روایت، در منابع شیعه نیز نقل شده است. برای مثال در کتاب «کفایة الأثر» می خوانیم: «عن الحسین بن علی، عن أبیه علی علیهم السلام قَالَ دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَةَ وَقَدْ نَزَلَتْ عَلَیْهِ هَذِهِ الْآیَةُ «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: یَا عَلِیُّ هَذِهِ الْآیَةُ نَزَلَتْ فِیکَ وَ فِی سِبْطَیَّ وَالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ. قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَکَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَکَ؟ قَالَ: أَنْتَ یَا عَلِیُّ، ثُمَّ ابْنَاکَ الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ، وَبَعْدَ الْحُسَیْنِ عَلِیٌّ ابْنُهُ، وَبَعْدَ عَلِیٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ، وَبَعْدَ مُحَمَّدٍ جَعْفَرٌ ابْنُهُ، وَبَعْدَ جَعْفَرٍ مُوسَى ابْنُهُ، وَبَعْدَ مُوسَى عَلِیٌّ ابْنُهُ، وَبَعْدَ عَلِیٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ، وَبَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِیٌّ ابْنُهُ، وَبَعْدَ عَلِیٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ، وَبَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ، هَکَذَا وَجَدْتُ أَسَامِیَهُمْ مَکْتُوبَةً عَلَى سَاقِ الْعَرْشِ فَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ هُمُ الْأَئِمَّةُ بَعْدَکَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَأَعْدَاؤُهُمْ مَلْعُونُونَ»(13)؛ (از امام حسین از پدرش امیرالمؤمنین(علیهما السّلام) نقل شده که حضرت فرمود: در خانه امّ سلمه خدمت رسول خدا(ص) رسیدم، تا اینکه آیه «جز این نیست که خداوند می خواهد پلیدی را فقط از شما اهل بیت دور کند و شما را به راستی پاک سازد» نازل شد، رسول خدا(ص) فرمود: ای علی این آیه در حق تو و در حق دو نوه ام [حسن و حسین] و امامان از فرزندان تو نازل شده است. من به پیامبر عرض کردم: اى رسول خدا، بعد از تو امامان چند نفر هستند؟ حضرت فرمود: تو اى على، بعد هم دو فرزندانت حسن و حسین و بعد از آنها على فرزند حسین و بعد از او محمد فرزند على و بعد از او جعفر و پس از او موسى و بعد از او على و بعد از او محمد و بعد از او على و بعد از او حسن و بعد از او حجت فرزند حسن، که من نام آنها را در ساق عرش چنین خواندم و از خداوند سؤال کردم. خداوند فرمود: اینها امامان بعد از تو هستند که پاک و معصومند و دشمنان آنها ملعون مى باشند).
6. در حدیث دیگری از که امام باقر(علیه السلام) روایت شده است می خوانیم: «عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ علیهما السلام لِأَیِّ شَیْءٍ یُحْتَاجُ إِلَى النَّبِیِّ وَالْإِمَامِ؟ فَقَالَ: لِبَقَاءِ الْعَالَمِ عَلَى صَلَاحِهِ وَذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَرْفَعُ الْعَذَابَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ إِذَا کَانَ فِیهَا نَبِیٌّ أَوْ إِمَامٌ، قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ «وَما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ»، وَقَالَ النَّبِیُّ(ص) النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَأَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ، فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ أَتَى أَهْلَ السَّمَاءِ مَا یَکْرَهُونَ وَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی أَتَى أَهْلَ الْأَرْضِ مَا یَکْرَهُونَ، یَعْنِی بِأَهْلِ بَیْتِهِ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ قَرَنَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ، فَقَالَ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»، وَهُمُ الْمَعْصُومُونَ الْمُطَهَّرُونَ الَّذِینَ لَا یُذْنِبُونَ وَلَا یَعْصُونَ وَهُمُ الْمُؤَیَّدُونَ الْمُوَفَّقُونَ الْمُسَدَّدُونَ، بِهِمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عِبَادَهُ وَبِهِمْ تُعْمَرُ بِلَادُهُ وَ بِهِمْ یُنْزِلُ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ وَ بِهِمْ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ وَ بِهِمْ یُمْهِلُ أَهْلَ الْمَعَاصِی وَ لَا یُعَجِّلُ عَلَیْهِمْ بِالْعُقُوبَةِ وَالْعَذَابِ، لَایُفَارِقُهُمْ رُوحُ الْقُدُسِ وَ لَایُفَارِقُونَهُ وَ لَایُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَایُفَارِقُهُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِین»(14)؛ (جابر بن یزید جعفى گفت خدمت امام باقر(ع) عرض کردم: براى چه سبب و علتی مردم احتیاج به پیغمبر و امام(ع) دارند؟ فرمود: براى بقاء و نظم و اصلاح عالم، و بقاء و اصلاح عالم به وجود ایشان آن است که: خداوند عذاب را از مردم دفع و رفع مى نماید، تا زمانى که پیغمبر و امام در بین ایشان باشند. چنان که در قرآن می فرماید: خداوند عذاب نخواهد کرد مردم را در حالى که تو اى پیغمبر [رحمة للعالمین] در بین ایشان هستى. و رسول خدا(ص) فرموده: ستارگان امانند براى اهل آسمان، و اهل بیت من امانند براى اهل زمین؛ و اگر ستارگان از آسمان فرو ریزند می رسد به اهل آسمان آنچه را که دوست نمی دارند [شاید هلاکت و نابود شدن باشد]، هم چنین اگر اهل بیت من از میان مردم بروند خواهد رسید به اهل زمین آنچه را که مکروه می دارند [و آن مرگ است]. و اهل بیت آن حضرت [دوازده نفر] ائمه می باشند که خداوند اطاعت آنها را با اطاعت خود و رسول خود برابر و مقرون فرموده چنان که می فرماید: اى کسانى که ایمان [به خدا و رسول و قیامت] آورده اید فرمان خدا و رسول و فرمانداران [از طرف خدا و رسول] را اطاعت کنید، و ایشان معصوم و پاک هستند [از هر رجس و پلیدى و اعمال زشت] و مرتکب هیچ گونه گناهى نشده و نمی شوند و نافرمانى خدا را نمی کنند، بلکه مؤید من عند اللَّه و به راه و طریق صواب و صلاح می باشند، و بسبب ایشان خداوند بندگان خود را روزى می دهد و شهرهای شان را آباد می گرداند، و به واسطه آنها باران از آسمان می بارد و برکات از زمین خارج مى شود، و به واسطه وجود ایشان است که به گناهکاران مهلت داده شده و تعجیل در عذاب و عقوبت ایشان نمی شود [تا شاید بیدار و هوشیار شوند و توبه نمایند]. و روح قدسى از ایشان دقیقه و آنى جدا نمی گردد، و ایشان از قرآن جدا نیستند و قرآن هم از ایشان جدا نیست، صلوات اللَّه علیهم اجمعین).
7. روایت دیگری که بر عصمت ائمه(علیهم السلام) تصریح دارد، روایتی است که ابن بابویه در کتاب «معانی الاخبار»، آن را از امام رضا(علیه السلام) درباره امامت نقل مى کند و همان طور که خواهیم دید امام در فرازهاىی از آن، عصمت ائمه اهل بیت را ثابت مى کند: «عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَال: کُنَّا مَعَ الرِّضَا(ع) بِمَرْوَ، فَاجْتَمَعْنَا فِی الْجَامِعِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فِی بَدْءِ مَقْدَمِنَا، فَأَدَارُوا أَمْرَ الْإِمَامَةِ وَ ذَکَرُوا کَثْرَةَ اخْتِلَافِ النَّاسِ فِیهَا، فَدَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی(ع) فَأَعْلَمْتُهُ خَوَضَانَ النَّاسِ فِی ذَلِکَ، فَتَبَسَّمَ(ع) ثُمَّ قَالَ: یَا عَبْدَ الْعَزِیزِ، جَهِلَ الْقَوْمُ وَ خُدِعُوا عَنْ أَدْیَانِهِم ... الْإِمَامُ أَمِینُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فِی خَلْقِهِ، وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ، وَ خَلِیفَتُهُ فِی بِلَادِهِ، وَ الدَّاعِی إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الذَّابُّ عَنْ حُرَمِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، الْإِمَامُ هُوَ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ، الْمُبَرَّأُ مِنَ الْعُیُوبِ، مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ، مَوْسُومٌ بِالْحِلْمِ، نِظَامُ الدِّینِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِینَ وَ غَیْظُ الْمُنَافِقِینَ وَ بَوَارُ الْکَافِرِین... وَ إِنَ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ، شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِکَ، وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ، وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً، فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَلَا یُحَیَّرُ فِیهِ عَنِ الصَّوَابِ، وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ، قَدْ أَمِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلَ وَ الْعِثَارَ وَ خَصَّهُ اللَّهُ بِذَلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»(15)؛ (عبد العزیز بن مسلم گوید: در زمانى که امام على بن موسى الرضا(ع) در مرو بود، خدمت او رسیدیم، در آغاز ورودمان روز جمعه در مسجد جامع گرد آمدیم، و موضوع امر امامت را در میان گذاشته و در اطراف آن به گفتگو پرداختیم، کسانى که حاضر بودند، اختلافات بسیارى را که در باره امامت یاد آور شدند، من به حضور سید خود امام رضا(ع) مشرف شدم و دیدگاه هاى مردم را در باره امامت به عرض او رسانیدم، آن حضرت لبخندى زد و فرمود: اى عبد العزیز بن مسلم، این مردم نادانند، و از دین خود فریب خورده اند ... امام، امین خدا است در میان خلقش، و حجت او بر بندگانش، و خلیفه او در بلادش، و دعوت کننده به سوى او، و دفاع کننده از حقوق او است، امام از گناهان پاک، و از عیبها بر کنار است، به دانش مخصوص، و به خویشتن دارى نشانه دار است، موجب نظام دین و عزت مسلمین، و خشم منافقین و هلاک کافرین است... هر گاه باری تعالى به خاطر امور بندگانش، شخصى را برگزیند، به او شرح صدر عطا کرده، چشمه هاى حکمت ها را در قلب او جارى مى سازد و علم به او الهام مى نماید. پس از آن، در جواب دادن عاجز نمى شود، و از صدق و ثواب منحرف نمى شود. امام، معصوم و محفوظ است از گناه، قول و فعل او با درستى و صدق همراه، و از خطاها و لغزش ها ایمن است، خداوند این ویژگى ها را به امام داده است تا بر بندگان او حجت، و بر خلق او شاهد و گواه باشد، و این فضل خداست که به هر کس بخواهد [و شایسته بداند] مى بخشد و خداوند صاحب فضل عظیم است).
8. علاوه بر این روایات می بینیم که حضرت رسول(صلوات الله علیه وآله) در سخنی صریح موضوع عصمت خود و فرزندان شان را این گونه مورد اشاره قرار می دهند: «أنَا وَ عَلى وَ الحَسن وَ الحُسَين وَ تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَين مُطَهَّروُن مَعصومُون»(16)؛ (من و على و حسن و حسين و نُه نفر از فرزندان حسين، پاک و «معصوم» هستيم). نه نفر از فرزندان امام حسین(ع) همان ائمه اهل بیت(ع) هستند که به تصریح این سخن پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) معصوم اند.
9. حضرت علی(علیه السلام) نیز راجع به موضوع اطاعت از خداوند متعال و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ(ص) وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ(ص) لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ»(17)؛ (تنها باید از خداوند و پیغمبر و جانشینان او فرمان برد و این که خداوند دستور فرموده است فقط از دستورات پیغمبر اطاعت شود براى این است که پیغمبر معصوم است و به نافرمانى خداوند دستور نمی دهد و این که فقط به اطاعت جانشینان پیغمبر امر فرموده است براى این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر به گناه نمى کنند). حضرت علی(ع) دلیل اصلی لزوم اطاعت از دستورهای پیامبر اکرم(ص) را به خاطر عصمت ایشان می داند.
10. در حدیثی دیگر از همان حضرت می بینیم که ایشان در معرفی خود و خاندان شان می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِی أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا یُفَارِقُنَا»(18)؛ (به درستى که خداى تبارک و تعالى ما را پاکیزه و معصوم گردانید، و ما را گواه بر خلق خود و حجت در زمین قرار داد. ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد. نه ما از قرآن جدا می شویم و نه او از ما جدا مى شود).
11. امام على(عليه السلام) همچنین در توصیف عصمت خود می فرماید: «ساُدعى يَومَ القِيامَةِ و لا ذَنبَ لي، و لَو كانَ لي ذَنبٌ لَكَفَّرَ عَنِّي ذُنوبي ما أنا فِيهِ مِن قِتالِهِم ـ يَعني قِتالَ النّاكِثينَ»(19)؛ (روز قيامت فرا خوانده مى شوم در حالى كه مرا هيچ گناهى نيست و اگر هم گناهى داشته باشم جنگ من با اينان ـ ناكثين ـ گناهانم را پاک مى كند). بدیهی است که جنگ امام علی(ع) با ناکثین به هیچ وجه گناهی برای آن حضرت نیست و ایشان فقط در مقام شکایت از این گروه پیمان شکن این تعبیر را درباره خود به کار می برد.
12 و 13. از امام صادق(عليه السلام) نیز راجع به این موضوع احادیثی وجود دارد که در اینجا دو نمونه از آنها را بیان می کنیم. آن حضرت یک جا در بیان اوصاف بایسته امام می فرماید: «مَعصوما مِنَ الزَّلاّتِ ، مَصونا عَنِ الفَواحِشِ كُلِّها»(20)؛ (از لغزش ها محفوظند و از هر گونه زشتى و زشت كارى مصون)، و در جای دیگر در معرفی خود و خاندان اهل بیت(علیهم السلام) می فرماید: «نَحنُ تَراجِمَةُ أمرِ اللّه، نَحنُ قَومٌ مَعصُومونَ»(21)؛ (ما ترجمان فرمان خداييم ما جماعتى معصوم هستيم). در این دو نمونه به صراحت از موضوع عصمت به عنوان یکی از اوصاف ائمه(ع) صحبت به میان می آید.
14. بیاناتی از امام موسی کاظم(عليه السلام) نیز وجود دارد که به وضوح موضوع عصمت ائمه اهل بیت(ع) در آنها مورد اشاره قرار گرفته است. برای مثال در حدیثی منقول از حضرت شان می خوانیم: «الإمامُ مِنّا لا يَكونُ إلاّ مَعصوما، و لَيسَتِ العِصمَةُ في ظاهِرِ الخِلقَةِ فيُعرَفَ بِها، و لِذلكَ لا يَكونُ إلاّ مَنصوصا»(22)؛ (کسی که از ما اهل بیت، امام می شود، جز شخص معصوم نیست، عصمت امرى نيست كه در ظاهر فرد باشد و به وسيله آن شناخته شود. از اين رو معصوم بايد تعيين شود).
شبیه چنین احادیثی از ائمه، که موضوع عصمت اهل بیت(علیهم السلام) بدین صراحت در آنها بیان شده باشد کم نیستند و آنچه ذکر شد فقط نمونه ای از معروف ترین و شناخته شده ترین شان هستند. علاوه بر این نمونه ها، احادیث بسیار دیگری در بیان بایسته های تصدی مقام و مسئولیت امامت از آن حضرات نقل شده که اگرچه موضوع عصمت در آنها مورد تصریح قرار نگرفته اما مراتبی از ویژگی های شخصیتی و علمی مقام امام در خلال آنها توصیف می شود که جز با مقام عصمت قابل حصول نیست.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.