تکتّف (دست روی دست گذاشتن) در نماز به جهت خضوع!

آیا بستن دست‏ها در نماز نشان دهنده خاضع ترین شکل ایستادن نمی باشد؟

بهترین شکل خضوع در برابر خدا عمل به بایدها و نبایدهای الهی است و تنها شارع دین اصل و کیفیت عبادات را برای بندگان وضع می کند و انسانها نیز به حکم بنده بودن باید مطیع و تسلیم امر پروردگار عالم باشند.
بستن دست‏ها در نماز چون هیچ دلیل معتبری ندارد، بدعت است و با حقیقت تسلیم در برابر خدا منافات دارد؛ بخارى و مسلم هرکدام یک روایت برای آن آورده اند که هر دو مرسل هستند و دلالت بر آن هم ندارند.
مذاهب اهل سنت در این حکم اختلاف دارند و روایات اهل بیت هم از این عمل نهی کرده است. اگر این عمل در زمان پیامبر(ص) مرسوم بود باید در آن اختلاف نمی بود.

«الصلاة خیر من النوم » در بیان صحابه

آیا در کلام صحابه و تابعین اشاره اى به جواز یا بدعت «الصلاة خیر من النوم» شده است؟

بعضى از صحابه و تابعین «الصلاة خیر من النوم » را بدعت مى دانند و معتقدند پیامبر(ص) به آن دستور نداده بلکه پس از آن حضرت پدید آمده است.ابن جریح نقل می کند: «سعدِ مؤذن اولین کسى بود که در زمان عمر گفت: «الصلاة خیرٌ من النوم». عمر گفت: بدعت است، سپس آن را ترک کرد، بلال هم براى عمر اذان نگفته است». هم چنین عبدالرزاق صنعانى نقل مى کند: «با پسر عمر بودم که شنید مردى در مسجد مى گوید: «الصلاة خیر من النوم». گفت: ما را از پیش این بدعتگزار بیرون ببر».

اجتهاد عمر درباره حجّ تمتّع

دیدگاه عمر بن خطاب در مورد حج تمتّع چه بود؟

حج تمتّع در قرآن آمده و پیامبر(ص) به آن دستور داده اند، اما در کتابهای تاریخی و حدیثی فراوانی نقل شده که خلیفه دوم بعد از پیامبر و برخلاف قول و نظر صریح او از فریضه حج تمتع نهی کرد. ابن عمر و ابن عباس از کسانی بودند که این نهی را بدعت دانسته اند.

فتواى عمر درباره ازدواج موقّت

عمر بن خطاب در مورد ازدواج موقّت چگونه حکم کرد؟

در منابع تاریخی و حدیثی زیادی نقل شده است که ازدواج موقت در میان مسلمانان در زمان حضرت رسول و زمان خلیفه اول و در اوائل دوره خلافت عمر امری رایج بوده، تا اینکه خلیفه آن را تحریم کرد.
ابن عبّاس مى گفت: «رحم الله عُمر ما کانت المتعة إلاّ رحمة من الله تعالى رحم بها اُمّة محمّد، ولولا نهیه لما احتاج إلى الزنا إلاّ شقیّ»؛ (خدا عمر را رحمت کند که ازدواج موقّت جز رحمتى از سوى خدا براى امّت محمّد(ص) نبود و چنانچه او آن را حرام نمى کرد اَحدى به جز افراد شقی زنا نمى کرد).

حذف «حّى على خیر العمل» از اذان!

با توجّه به اینکه «حّى على خیر العمل» جزء اذان است، چرا اهل سنّت آنرا حذف کرده اند؟

شیعه به پیروى از روایات ائمه(ع)، «حَىَّ عَلى خَیْرِالْعَمَلِ»  را جزء اذان دانسته و بلال هم در اذان صبح آن را مى گفت، گروه زیادى از صحابه هم در اذان آن را مى گفتند. اما عمر در زمان خلافتش دستور داد این جمله را از اذان حذف کنند، محققان اهل سنت هم این را قبول دارند، سعد تفتازانى در حاشیه بر شرح عضدى گفته: عمر بن خطاب خطبه خواند و گفت: اى مردم! سه چیز در روزگار پیامبر خدا(ص) بود که من از آنها نهى مى کنم و بر آنها کیفر مى دهم: یکى متعه زنان، دیگرى متعه حج و سومى «حَىَّ عَلى خَیْرِالْعَمَلِ».

منظور از «تثویب» در «الصلاة خیر من النوم»

تثویب به چه معنا است و آیا امر مشروعى است یا بدعت است؟

تثویب (از ریشه ثاب یثوب) به معناى رجوع به امر براى شتاب به نماز است. مؤذن وقتى مى گوید: «الصّلاة خیرٌ من النوم»؛ دوباره سخنى گفته که معنایش شتاب به سوى نماز است. سندى در حاشیه بر سنن نسائى گفته: تثویب یعنى اعلام پس از اعلام. امام گفتن «الصلاه خیر من النوم» در اثناى اذانصبح، مشروع است و یا بدعتى است که پس از پیامبر(ص) به وجود آمده است. آنچه دلالت مى کند بلال آن را افزوده و پیامبر(ص) هم آن را  پذیرفته است. هم چنین گفته می شودعمر بن خطاب به موذن دستور داد آن را در نداى صبح قرار دهد.

نوآورى خلیفه دوم درباره سنّ بلوغ

دیدگاه عمر بن خطاب در مورد سنّ بلوغ چه بود؟

حضرت رسول(ص) علائم بلوغ در پسران را یکی از این سه نشانه دانسته اند: تمام شدن15سال، روییدن مو بر عانه و احتلام، در حالی که خلیفه دوم طی حکمی برای اجرای حد سرقت، ملاک بالغ شدن یکی از متهمان را به 6 وجب رسیدن قدش دانسته است.

فتواى خلیفه درباره سه طلاقه کردن (در یک مجلس)

نظر عمر بن خطاب در مورد سه طلاقه کردن زن چه بود و آیا این نظر با قرآن و سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مطابقت داشت؟

خداى تعالى در سوره بقره تحقّق دو طلاق را ضرورى دانسته و حرمت را پس از تحقّق طلاق سوم قرار داده است، و این با سه طلاقه کردن در یک مجلس [به اینکه که مرد بگوید : سه بار تو را طلاق دادم یا سه بار صیغه طلاق را پشت سر هم تکرار کند]، قابل جمع نیست و پیامبر(ص) نیز از آن نهی کرده است. از ابن عباس نیز نقل شده که سه طلاقه کردن زن [در یک مجلس] در زمان پیامبر(ص) خدا و ابوبکر و دو سالِ اوّل از حکومت عمر یک طلاق محسوب مى شد، امّا عمر آن را تشریع کرد.

سخنى تعجب آور از «عینى» درباره نسخ آیه طلاق

آیا سخن «عینى» در مورد نسخ آیه طلاق اعتبارى دارد؟

عینی برای دفاع از تصمیم عمر در سه طلاق کردن در یک مجلس، حکم آیه قرآن را منسوخ می داند و برخلاف نظر عمده مفسرین که آیات قرآن را فقط به حکم پیامبر منسوخ می دانستند، اجماع اصحاب را همراه با عمر – که می توانسته ناشی از حدیثی باشد که به دست ما نرسیده – برای نسخ کافی می داند. در پاسخ باید گفت این چگونه اجماعی است که بسیاری از ائمه فقهی و بزرگان علمای اهل سنت آن را بدعت می دانند و هیچ کس غیر از آقای عینی متوجه آن نبوده.

دیدگاه خلیفه دوّم درباره ارث غیر عرب

نظر عمر بن خطاب در مورد ارث غیر عرب چه بود؟

مالک ـ امام مالکى ها ـ نقل مى کند که عمر بن خطّاب غیر عرب را از ارث محروم کرد ، مگر این که در میان عرب متولّد شده باشد .حال آنکه از ضروریّات دین اسلام این است که میان همه مسلمانان چه عرب باشند و چه عجم، و هر کجا که متولّد شده یا ساکن باشند، توارث برقرار است، و نصوص قرآن و سنّت نیز بر همین مطلب دلالت مى کنند؛ و عمومات قرآن تخصیص نخورده اند. لذا نه از شرائط ارث، عرب بودن و تولّد در میان عرب است و نه از شرائط اسلام.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

اِنَّ النَّبىَّ لَمّا جائَتْهُ وَفاةُ جَعْفَرِ بنِ اَبى طالبٍ وَ زَيْدِ بنِ حارِثَةَ کانَ اَذا دَخَلَ بَيْتَهُ کَثُرَ بُکائُهُ عَلَيْهِما جِدّاً وَ يَقولُ: کانا يُحَدِّثانى وَ يُؤ انِسانى فَذَهَبا جَميعاً.

من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص 177