توسل به اولیاء الله آموزه محکم وحیانی

پیامبر(ص) به امیر المومنین(ع) فرمودند: «علی جان هرگاه دیدی که مردم برای رسیدن به حوائج و خواسته های خود به اشخاص متوسل می شوند، تو به درگاه خداوند رجوع کن». آیا این سخن توسل را نفی نمی کند؟

در جواب از این شبهه باید گفت که نه این روایت - که روایتی مرسل و از لحاظ سندی قابل مناقشه است - و نه سایر روایاتی که به زهد و توجه به خدا توصیه کرده با توسل منافات ندارند.
علاوه بر آن در توسّل، مخاطب خداست و چیزی جای او را نمی گیرد؛ یعنی توسل کننده خواسته خود را نه از توسل شونده، که مستقیما از خدا می خواهد و توجه او به آن معصوم مورد توسل، توجهی مستقل از اراده الهی نیست.
توسّل طبق آیه «و ابتغوا إليه الوسيلة»، دستوری قرآنی است. با توجه به عمومیّت كلمه «الوسيله»، «منزلت و دعای» پيامبران و اولياء الهى نیز از مصادیق وسیله هستند.
از سیره پیامبر(ص) و مسلمین نیز چنین به دست می آید که توسل به انبیاء و اولیاء الهی، در میان آنها مرسوم بوده است؛ منابع اهل سنت نیز مشتمل بر موارد متعددی از پذیرش عملی و نظری توسل در میان بزرگان آنهاست.

منافات آیه «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ‏»، با گفتن «يا رسول الله، یا محمد، يا علی، یا حسین و ...»!

با توجه به اين كه خداوند فرموده «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ (مرا بخوانيد تا ـ دعای ـ شما را اجابت کنم!)، آیا گفتن «يا رسول الله، يا علي، يا حسين و...» سبب شرك نمي شود؟!

اولا: نمى توان گفت هر ندا و درخواستى عبادت و پرستش است؛ چرا که در قرآن مجيد لفظ «دعوت» در مواردى به كار رفته است كه هرگز نمى توان گفت مقصود از آن عبادت است. نیز دعا در مجموع آيات مورد استناد وهابی ها علیه شیعه، انصراف به «عمل بت پرستان» دارد و ارتباطی با «توسّل» شیعیان ندارد و خود آيات ياد شده گواه روشن هستند كه مقصود از «دعوت» در آنها، مطلق درخواست و طلب حاجت نيست، بلكه «دعوت عبادت و پرستش» است.
ثانیا: زمزمه کردن عباراتی چون «یا رسول الله» و «یا علی» و «یا حسین» و طلب یاری از وجود مقدس ایشان اصطلاحا «توسل» نامیده می شود و توسل امری مشروع است. شخص متوسّل در واقع خواسته خود را از خدای متعال طلب می کند و فقط احترام و جایگاه انبیاء و اولیاء را نزد خدای متعال، واسطه ای برای جریان یافتن کرامات و فیض های الهی قرار می دهد.
ثالثا: مستقلّ در تأثير، تنها ذات پاك خداست و در توسل نیز چیزی جای خدا را نمی گیرد. انسان استغاثه کننده، تنها زمانی عملی مشرکانه و کفر آمیز مرتکب شده است که ایجاد امور را به دست عاملی مستقل از خداوند بداند. اگر کسی بر این باور باشد مشرک یا کافر شده است؛ امّا اگر به تبعی و اکتسابی بودن عمل ولیّ یا پیامبر خدا باور داشته باشد، ایرادی نخواهد داشت.
رابعا: ندا و تخاطب با اولیا و انبیا هیچ اشکالی ندارد؛ زیرا: گاهی از آنها می خواهیم برای ما استغفار کنند، که می توان نمونه هایی را از قرآن مجید در مشروعیت آن یافت. گاهی این ندا و تخاطب در واقع التماس مستقیم از خداوند به احترام این نام هاست. گاهی نیز ما از آنها می خواهیم که حاجت های ما را از خداوند طلب کنند، چون آنها خود اسباب و محل فیض الهی هستند. هیچ کدام از این حالات شائبه شرک ندارند.

نفى شبهه شرک، از توسّل به غیر خدا

آیا توسّل به پیامبر(صلى الله علیه وآله) بندگى غیر خدا محسوب می شود؟

این تصوّر که توسّل به غیر خداى سبحان، خدا پنداشتن او و عبادت غیر خداست،، به دو جهت باطل است؛ 1-اگر توسّل به پیامبر(ص) شرک بود، مى بایست در زندگی اجتماعی هم هر توسّل عادى به دیگران، شرک باشد، در حالى که چنین نیست و از نوع توسّل به اسباب است. 2-عبادت، خضوع در مقابل دیگرى به عنوان خدا یا پروردگار است یا کارهاى است که خدا به او سپرده است. در توسل به پیامبران و صالحان و شهدا هیچ یک از این قیدها نیست، بلکه از این جهت به آنان توسل مى شود که بندگان مورد احترام خدایند و دعاى آنان نزد خداوند مستجاب است.

بی فایده و غیر عقلی بودن توسل به مردگان و شفاعت جستن از آنها!

توسل به افرادی مثل رسول خدا(ص) و شفاعت جستن از آنها در هنگام حیاتشان یا در آخرت امری معقول است؛ امّا توسل به مرده و شفاعت جستن از او با توجّه به بیان الهی که می فرماید: «تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی»، چه فایده ای دارد؟!

از نظر قرآن مردگان سخن ما را می شنوند و درود بر پيامبر در حال تشهد نیز به معنی امکان ارتباط با اموات است. شواهد تاریخی نیز می گوید پیامبر با اموات سخن می گفت. طبق تعالیم قرآن اساس وجود انسان روح اوست و روح بعد از مرگ جسم باقی است. همچنین مراد از نفى سماع(شنیدن) نفى انتفاع است كه از آن به كنايه تعبير به نفى سماع شده است؛ يعنى مشركان سخن پیامبر را مى‏ شنوند، ولى از آن نفع نمى‏ برند.

منظور از «وسیله» در توسل و آیه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»؟

منظور از «وسیله» در آیه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» چیست؟ آیا مقام و منزلت انسانهای دیگر نیز می تواند وسیله قرب به پروردگار باشد؟

وسيله در لغت به معناى مطلق چيزى است كه انسان را به ديگرى نزدیک كند؛ بنابراين وسيله در این آيه معنى بسيار وسيعى دارد و هر كار و هر چيزى را كه باعث نزديك شدن به پروردگار مى‏ شود، شامل مى گردد. بسیاری از مفسران اهل سنت نیز یکی از اقسام وسیله را توسل به پیامبر(ص) و درخواست دعا و شفاعت او می دانند. سایر آیات قرآن نیز توسّل به اولیای الهی جایز می دانند. وقتی به سیره مسلمین نیز رجوع می کنیم می بینیم همین معنی را از آیه برداشت کرده اند و عملا به «اولیاء الهی» متوسل می شدند.

فلسفه «توسّل»

فلسفه «توسّل» چيست؟

جهان بر اساس نظم علت و معلول و اسباب و مسبّبات براى هدايت و رشد و تكامل انسان ها آفريده شده است و نيازمندى هاى طبيعى بشر با عوامل و اسباب عادى برآورده مى گردد و فيوضات معنوى خداوند همچون هدايت، مغفرت و آمرزش نيز بر اساس نظامى خاص بر انسانها نازل مى شود و اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلق گرفته كه امور از طريق اسباب خاص و علل معين به انسانها برسد. ضمن اینکه با توسل به اهل بیت(ع) مردم به جهت دريافت فيوضات الهى به واسطه آنان نه تنها به مقام شامخ آنها يقين حاصل مى كنند؛ بلكه از دستورات آنها كه همان دستورات خداوند است پیروی مى کنند.

نظریه‏ علماى اهل سنت درباره‏ ى تبرّک، مسّ منبر و قبر پیامبر و صالحان‏

نظر علماى اهل سنّت در باره تبرک و مس منبر و قبر پیامبر و قبور صالحین چیست؟

احمد بن حنبل، رملى شافعى و محب الدین طبرى شافعى می گویند: بوسیدن، تبرک و مس منبر و قبر پیامبر(ص) و قبور صالحین جایز است و سیره علماء و صالحان بر آن است. عسقلانى می گوید: در زمان عمر یکى از اصحاب پیامبر به قبر ایشان متوسل شد و دانشمندانى چون ابن حیان، ابن خزیمه، ابو على خلال، شیخ الحنابله در زمان گرفتارى به قبور اهل ‏بیت پیامبر(ص) متوسل می شدند.

قدرت و سلطه غیبی انسان های برگزیده در قرآن

آیا قرآن قدرت و سلطه غیبی را به انسان های برگزیده نسبت می دهد؟

قرآن از افرادى نام مى برد که همگى داراى سلطه ى غیبى بوده و اراده آنان، حاکم بر قوانین طبیعت بوده است. مثلا یوسف به برادران خود مى گوید: این پیراهنم را ببرید و بر رخسار پدرم بیفکنید، دیدگان او باز و بینا مى شود. موسى عصاى خود را بر کوه زد تا دوازده چشمه به تعداد قبایل فرزندان اسراییل از آن بیرون آید. سلیمان سلطه ای بر جن و پرندگان داشت. مسیح مى گوید: من بهبودى مى بخشم، من زنده مى کنم، من خبر مى کنم.

توسّل به وجود پیامبر(ص)

آیا توسّل به وجود پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشروعیت دارد؟

همیشه سیره مومنین در زمان پیامبر(ص) و قبل و بعد از آن، چنین بوده که به وجود اولیاى الهى و بندگان صالح خدا توسّل مى جستند. استجابت دعاى اولیاء الله هم به خاطر قداست و طهارت باطنی ایشان بود، پس چه فرقى است میان توسل به دعاى فرد صالح، و توسّل به خود او که اولى توحید و دومى شرک باشد؟ باران طلبیدن عبدالمطلب و ابوطالب با توسّل به وجود پیامبر(ص) و توسّل عمر به عباس بن عبدالمطلب؛ دلالت می کند که آنها به شخصیت و قداست و قرابت رسول خدا(ص) توسّل مى جستند، نه به دعاى آنها.

توسّل به حقّ پیامبر(ص)

آیا توسّل به حقّ پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشروعیّت دارد؟

یکی از انواع توسّل، توسّل به حقّ پیامبران و رسولان است. مقصود، حقّى است که خداوند از روى تکریم به آنان لطف کرده و آنان را صاحبان حق قرار داده است؛ آنگونه که خود مى فرماید: «و کان حقّا علینا نصر المؤمنین». معناى این سخن آن نیست که بندگان و صالحان، حقّى ذاتى بر خدا دارند که خدا باید آن را ادا کند، بلکه همه حق از آنِ خداست. در کتب اهل سنت نیز روایاتى وجود دارد که بر این نکته دلالت دارد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

عَن الرّضا عليه السّلام :

يا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَيْنَ عليه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ.

اى دعبل ! براى حسين بن على عليه السّلام مرثيه بگو، تو تا زنده اى ، ياور و ستايشگر مايى ، پى تا مى توانى ، از يارى ما کوتاهى مکن .

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 567