پاسخ اجمالی:
قرآن از افرادى نام مى برد که همگى داراى سلطه ى غیبى بوده و اراده آنان، حاکم بر قوانین طبیعت بوده است. مثلا یوسف به برادران خود مى گوید: این پیراهنم را ببرید و بر رخسار پدرم بیفکنید، دیدگان او باز و بینا مى شود. موسى عصاى خود را بر کوه زد تا دوازده چشمه به تعداد قبایل فرزندان اسراییل از آن بیرون آید. سلیمان سلطه ای بر جن و پرندگان داشت. مسیح مى گوید: من بهبودى مى بخشم، من زنده مى کنم، من خبر مى کنم.
پاسخ تفصیلی:
در باره قدرت غیبی اولیاء و اینکه توانایی انجام امور مافوق بشر را دارند، قرآن با صراحت هرچه کامل تر از افرادى نام مى برد که همگى داراى سلطه ى غیبى بوده و اراده آنان، حاکم بر قوانین طبیعت بوده است.
ما در این جا به نام گروهى از اولیاى الهى که از نظر قرآن داراى چنین قدرتى بوده اند اشاره مى کنیم:
1. یوسف به برادران خود مى گوید:
«اذْهَبُوا بِقَمیصی هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبی یَأْتِ بَصیراً ...* فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصیراً...».(1)
(این پیراهنم را ببرید و بر رخسار پدرم بیفکنید، دیدگان او باز و بینا مى شود. وقتى بشیر آمد و پیراهن را بر رخسار او افکند، دیدگان او بینا شد).
ظاهر آیه این است که دیدگان حضرت یعقوب در سایه ى اراده و خواست و قدرت اکتسابى یوسف، بینا گردید و هرگز این کار فعل مستقیم خدا نبود و الاّ جهت نداشت که به برادران خود دستور دهد که پیراهن او را بر رخسار پدر بیفکنند؛ بلکه کافى بود که فقط دعا کند و این کار جز تصرف ولىّ خدا در جزئى از جهان به اذن پروردگار، چیزى نیست و فاعل آن، داراى سلطه ى غیبى است که خداوند در موارد مخصوصى در اختیار او نهاده است.
2. موسى از جانب خدا مأمور مى شود که عصاى خود را بر کوه بزند تا دوازده چشمه به تعداد قبایل فرزندان اسراییل از آن بیرون آید. چنان که مى فرماید: ... «فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً...».(2)
(به موسى گفتیم: با عصاى خود بر سنگ بزن تا دوازده چشمه از آن خارج گردد).
در جاى دیگر مأمور مى شود که عصاى خود را بر دریا بکوبد تا هر قسمتى از آب مانند کوهى شود که بنى اسراییل از آن عبور کند. آن جا که مى فرماید:
«فَأَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظیم».(3)
(به موسى وحى کردیم که با عصاى خود بر دریا بزند. او عصاى خود را بر بخشى از آب زد، هر بخشى از آب، به صورت کوهى در آمد).
در این جا نمى توان اراده و خواست موسى و کوبیدن عصاى او را در پیدایش چشمه ها و پدید آمدن کوه هایى بى دخالت دانست.
3. سلیمان نبى، از اولیاى بزرگ خداست که داراى قدرت هاى غیبى گسترده اى بوده است. وى از این مواهب بزرگ الهى با جمله ى «وَ أُوتینا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ»(4) تعبیر آورده است و در این سوره در آیه هاى 17ـ44 و سوره ى سبأ آیه ى 12، سوره ى انبیاء آیه ى 81 و سوره ص 36ـ40 تفصیل این مواهب آمده است که مطالعه این آیات ما را به عظمت قدرت موهوبى سلیمان آشنا مى سازد. براى این که خوانندگان گرامى به گونه فشرده از این قدرت ها آگاه گردند، قسمتى از آیات مربوط به این ولى الهى را مطرح مى کنیم تا روشن گردد که اعتقاد به قدرت غیبى بندگان خدا، مسئله اى است که قرآن از آن خبر داده است.
سلیمان از نظر قرآن سلطه اى بر جن و پرندگان داشت و زبان پرندگان و حشرات را مى دانست. چنان که مى فرماید: «وَوَرِثَ سُلیمانُ داودَ وَقالَ یا أَیُّهَا النّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینا مِنْ کُلِّ شَىْء إِنَّ هذا لَهُوَ الفَضْلُ الْمُبین * وَحُشِرَ لِسُلَیْمَـنَ جُنُودهُ مِنَ الجِنّ وَالإِنْسِ وَالطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ * حَتّى إِذا أَتَوا عَلى وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْل ادْخُلُوامَسَکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیمانُ وَجُنُوده وَهُمْ لا یَشْعُرُون * فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَولِها وَقالَ رَبِّ أَوزِعْنى أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتى أَنْعَمْتَ عَلَىَّ وَعَلى وَلِدَىَّ» .(5)
(سلیمان وارث داوود شد و گفت:اى مردم! ما را زبان مرغان آموختند و از هرگونه نعمت عطا کردند، این فضل و بخشش بزرگ است. و سپاهیان سلیمان از گروه جن و انس و مرغان با نظم در رکاب او حاضر شدند تا وقتى به وادى موران رسیدند، مورى گفت:اى موران! همه به لانه هاى خود باز گردید تا سلیمان و سپاهیان او ندانسته شما را پایمال نکنند. سلیمان از گفتار مور خندید و گفت: پروردگارا! مرا توفیق ده که شکر نعمتى که برمن و پدرم عطا فرمودى بجا بیاورم...).
شما اگر جریان داستان «هدهد» را که از طرف سلیمان براى رساندن پیام او به ملکه ى سبا مأموریت یافت در قرآن مطالعه کنید، از قدرت غیبى سلیمان انگشت تعجب به دندان مى گیرید. بنابراین خواهشمند است آیات 20ـ44 سوره ى نمل را مطالعه و در نکات آیات دقت کنید.
سلیمان به تصریح قرآن داراى سلطه ى غیبى بود، وباد به فرمان و طبق درخواست او حرکت مى کرد. آن جا که مى فرماید: «ولِسُلَیْمَـنَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِى بِأَمْرِهِ إِلَى الأَرْضِ الّتى بَـرَکْنَا فِیها وَکُنّا بِکُلِّ شَىْء عَـلِمِینَ» .(6)
(باد وزنده و تند را براى سلیمان رام کردیم که به فرمان وى به سوى زمین که برکت داده ایم جریان پیدا مى کرد، و ما به همه چیز عالم هستیم).
نکته ى قابل توجه، جمله ى «تَجْرى بِأَمْرِهِ» است که مى رساند: باد به فرمان او در جریان بود.
4. مسیح و سلطه غیبى
با بررسى آیات قرآن مى توان به توان غیبى حضرت مسیح پى برد. ما براى اشاره به مقام و موقعیت او آیه اى را یادآور مى شویم. قرآن از مسیح چنین نقل مى کند:
«...أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ».(7)
(مسیح به آنان گفت: من از گل مجسمه مرغ مى سازم و بر آن مى دمم تا به فرمان خدا مرغ گردد و کور مادرزاد ومبتلا به بیمارى پیسى را به امر خدا شفا مى دهم و مردگان را به امر خدا زنده مى کنم، شما را از آنچه خوردید و در خانه هاى خود ذخیره مى کنید خبر مى دهم. در این کارها براى شما حجت و نشانه حقانیت من هست اگر اهل ایمان باشید).
اگر مسیح کارهاى خود را وابسته به اذن خدا مى کند، به خاطر این است که هیچ پیامبرى بدون اذن خدا داراى چنین تصرفى نیست. چنان که مى فرماید: «... وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ...».(8)
(هیچ رسولى بدون اذن خدا نمى تواند معجزه اى بیاورد).
و در عین حال، حضرت مسیح کارهاى غیبى را به خود نسبت مى دهد و مى گوید: من بهبودى مى بخشم، من زنده مى کنم، من خبر مى کنم. چنان که جمله هاى: «أُبرئُ، أُحْىِ،أُنَبِّئُکُمْ» که همگى صیغه ى متکلم است بر این مطلب دلالت دارند.
این تنها یوسف، موسى، سلیمان و مسیح نیستند که قدرت غیبى و سلطه مافوق طبیعى داشته اند، بلکه گروهى از پیامبران و فرشتگان داراى سلطه ى غیبى بوده و مى باشند و قرآن از جبرییل به ( شدید القوى )(9) و از فرشتگان به «فَالْمُدَبّراتِ أَمْراً»(10) تعبیر مى آورد.
فرشتگان در قرآن، مدبران امور جهان، گیرندگان جان ها، حافظان و نگهبانان انسان ها، نویسندگان اعمال، نابود کنندگان اقوام و ملل عصیان گر و... معرفى شده اند. و هر کسى که با الفباى قرآن آشنایى داشته باشد، مى داند که فرشتگان داراى قدرت ها و نیروهاى غیبى بوده و آن ها به اذن و اتکاى قدرت خدا کارهاى خارق العاده را انجام مى دهند.
ااگر اعتقاد به سلطه ى غیبى کسی ملازم با الوهیت آن شخص باشد، باید همه ى این ها از نظر قرآن آلهه معرفى گردند.
راه حل آن است که باید میان قدرت استقلالى و قدرت اکتسابى فرق قایل شد. اعتقاد به قدرت استقلالى در هر موردى مایه ى شرک است، در حالى که اعتقاد به قدرت اکتسابى درباره ى هر عملى، متن توحید است. (11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.