میان آثار تاریخ عقاید اقتصادی، توجه چندانی به نقش علما و اندیشمندان شیعه در شکلگیری و تکامل اندیشههای اقتصادی نشده است. تبیین نقش والای متفکران شیعه در دانش اقتصاد بهصورت عام و اقتصاد اسلامی بهصورت خاص نهتنها میتواند به تقویت هویت علمی شیعه کمک کند، بلکه زمینهساز مشارکت بیشتر محققان و نظریهپردازان شیعه در پیشبرد این مسیر علمی با بهرهمندی از رهیافتهای قرآن کریم و آموزههای معصومین(ع) است. در این مقاله، تلاش میشود گامهای اولیه در مسیر بازشناسی سهم متفکران شیعه در پیشبرد اندیشه اقتصادی برداشته شود. برای اینمنظور، بهصورت خاص در سه دوره (قرون اولیه اسلامی قرون پس از آن و دوران معاصر شکلگیری علم مدون اقتصاد اسلامی) بررسی میشود و در این بررسی تلاش میشود نقش محققان شیعه در پیشبرد اندیشههای اقتصادی و بهصورت خاص اندیشههای اقتصاد اسلامی مورد توجه قرار گیرد....
جوامع صنعتی منابع درآمد فراوانی دارند که در مباحث «زکات» قابل پیشبینی نیست؛ و از سوی دیگر درآمد هنگفتی از این رهگذر به دست میآید که باید مشمول مالیاتهای عادلانهای گردد. و به حکم اینکه بهرهگیری تاسیسات صنعتی از خدمات اجتماعی و بودجهء دولتها بیشتر از استفاده منافع کشاورزی و دامداری است طبعا باید مالیات سنگینتری بپردازند که در اسلام به آن «خمس» گفته میشود.
تمام کسانی که با کتاب و سنت اسلامی آشنا هستند، میدانند «زکات» که یک نوع مالیات بر تولید کشاورزی و دامی و سرمایههای راکد است، هشت مصرف دارد؛ که در آیه 60 سوره «توبه» آمده است؛ اما کمتر روی ویژگیها و ظرافتی که در این تقسیم بندی به کار رفته و هدفی که در هر یک از آنها تعقیب شده، دقت میکنند. اکنون با هم به بحث در این موضوع مینشینیم تا اسرار این سهمبندی حساب شده را تا آنجا که در توان داریم بازیابیم...
اگر به راستی فرهنگ اسلامی بر جامعه ما حاکم گردد، و همانگونه که بسیاری از مستحبات را همچون واجبات، و حتی گاهی مهمتر از آن میشماریم و به آن عمل میکنیم، برنامه اسلام را در زمینه زکات واجب و مستحب به کار ببندیم، خواهیم دید که این مالیات اسلامی که برای کم کردن فاصله طبقاتی و حفظ پشتوانه بیت المال تشریع شده تا چه حد گسترده و کار ساز است.
نقش مؤثر «زکات» در تطهیر نفوس و پرورش جامعه و شکوفائی اقتصاد و آرامش و امنیت و حفظ اموال مشروع و پاکسازی اجتماع از آلودگیها کاملا واضح و مبرهن است؛ با اینکه دنیای امروز دنیای صنعت و تکنولوژی است در عین حال تولیدات کشاورزی از اولویت ویژهای برخوردار است، و از یک نظر مهمترین بخش تولیدی به شمار میرود، بلکه بسیاری از صنایع را به خدمت خود دعوت کرده است. باید هم چنین باشد؛ چراکه مهمترین رکن زندگی مادی، یعنی مواد غذائی، از این راه تامین می گردد. به علاوه مواد اولیه بسیاری از صنایع از طریق کشاورزی به دست می آید، و با متوقف شدن بخش کشاورزی بخش عظیمی از صنایع از کار می افتد. و نیز به همین دلیل یکی از مهمترین مالیات های اسلامی یعنی «زکات» عمدتا به تولیدات کشاورزی و دامی تعلق می گیرد.
بدون شک «دولت» در هر جامعهای از پرخرجترین دستگاههاست؛ نه تنها برای امور دفاعی و امور امنیتی و دستگاه عریض و طويل قضائی و مانند آن، بلکه برای امور ارشادی و فرهنگی و تعلیم و تربیت نیاز مالی بیشتر و گسترده تری دارد؛ از سوی دیگر، گذشت زمان و پیچیدگی جوامع بشری و پیشرفت تمدن و صنعت، و همچنین توسعه عوامل فساد و تباهی و تضادها و درگیریها در سطح بین المللی، هزینه دولتها را روز به روز بیشتر میکند...
در فقه اسلامی از «تلقّی رکبان» نهی شده است. جریان از این قرار است که بعضی از فرصت طلبان سودپرست همین که بو میبردند قافلهای با اجناس مورد نظرشان به سوی شهر میآید به استقبال او میشتافتند و با چربزبانی و حقهبازی جنس را با قیمت مناسب در همان بیرون دروازه میخریدند و به شهر میآوردند و با سود کلان به فروش میرساندند. اسلام آمد و این عمل را نهی کرد و دستور داد اصولا کسی به استقبال کاروانها نشتابد و بگذارند وارد شهر و بازار شوند، و جنس خود را (بدون واسطه و دلالبازی) عرضه کنند و آزادانه خرید و فروش نمایند.
«احتکار» در حقیقت به منظور ایجاد «تورم مصنوعی» است. محتکر با استفاده از عوامل روانی و تشدید نیازهای مصرفی بر میزان تقاضاها میافزاید، و تعادل عرضه و تقاضا را به سود خود و به زیان مصرفکنندگان برهم میزند و اجناس فراوانی را در انبار نگه می دارد تا گرانتر از قیمت عادی، و حتی گاه به چندین برابر بفروشد، و خون مردم را در شیشه کند. این سادهترین راه ایجاد تورم مصنوعی است که از قدیم شناخته شده است. ولی امروز با پیشرفت آگاهی بشر در زمینه مسائل اقتصادی و دستیافتن به فوت و فنهای شیطانی، طرق فراوان دیگری برای ایجاد تورم کاذب کشف شده است ...
یکی از فقهای محترم بر نویسنده خرده میگرفت و میفرمود: شما چگونه «احتکار» را یکی از گناهان کبیره شمرده اید؟! با اینکه میان فقهای ما در این زمینه اختلاف نظر است؛ جمعی آن را مکروه و گروهی آن را حرام میدانند و شاید ادله قانع کنندهای بر تحریم آن نباشد. نکند تو هم تحت تأثیر جوسازیها قرار گرفته باشی؟! عرض کردم آنچه گفتم استنباط من از ادله است و انشاءالله تحت تأثیر جوسازی نبوده و نخواهم بود...
بعضی از مسائل نیاز به ذكر فلسفه ندارد، و همه مردم اعم از بیسواد و باسواد فلسفه آن را میدانند. مثلا لازم نیست درباره فلسفه تحریم دزدی و دروغ و تقلب و کم فروشی به بحث بنشینیم. ولی با این حال گاهی در همین مسائل نکتههای باریکی است که اگر تجزيه و تحلیل کنیم عمق مساله روشنتر میشود، و از جمله همین مساله «احتکار» است که جامعه ما تلخی آن را چشیده و پیامدهای شوم آن را لمس کرده است، ولی با تحلیل فلسفه تحریم آن به مطالب جدیدی در این زمینه دست خواهیم یافت...