تحلیلی بر مصارف هشتگانه «زکات»
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، بهمن 1361، سال بیست و دوم، شماره 11.
تحلیلی بر مصارف هشتگانه «زکات»
- دقتی که اسلام در سهمبندی «زکات» و تقسیم آن به خرج داده روشنگر نظر وسیع او به تمام ابعاد و نیازهای زندگی انسانها است.
تمام کسانی که با کتاب و سنت اسلامی آشنا هستند، میدانند «زکات» که یک نوع مالیات بر تولید کشاورزی و دامی و سرمایههای راکد است، هشت مصرف دارد؛ که در آیه 60 سوره «توبه» آمده است: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۖ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»؛ (زکات از آن فقرا و مساکین و کارکنانی است که برای [جمعآوری] آن کار میکنند، و کسانی که برای جلب محبتشان اقدام شود، و برای [آزادی] بردگان، و [ادای دین] بدهکاران و در راه [تقویت و گسترش آئین] خدا، و واماندگان در راه. این یک فریضه الهی است و خداوند دانا و حکیم است). اما کمتر روی ویژگیها و ظرافتی که در این تقسیم بندی به کار رفته و هدفی که در هر یک از آنها تعقیب شده، دقت میکنند. اکنون با هم به بحث در این موضوع مینشینیم تا اسرار این سهمبندی حساب شده را تا آنجا که در توان داریم بازیابیم. این معارف هشتگانه در واقع بر پنج بخش تقسیم میشود:
1. بخش اول کمک به محرومان و نیازمندان و مستضعفان است که شامل چهار قسمت میشود (فقرا و مساکین و بدهکاران و ابن السبیل).
از بررسی آیات دیگر قرآن و روایات اسلامی و کلمات مفسران بزرگ مجموعا چنین برمیآید که «فقرا» نیازمندانی هستند که کمبود در هزینه زندگی دارند هر چند مشغول فعالیت و کار باشند. کسانی هستند که دست تقاضا به سوی دیگری دراز نمیکنند و ابای نفس و عظمت شخصیت آنها مانع از اظهار نیازشان است در حالی که با فقر دست به گریبانند. و شاید ذکر آنها در آغاز آیه بخاطر اهمیت ویژه آنها و هم بخاطر این است که ظاهر آرامشان سبب غفلت از آنچه در درونشان میگذرد نگردد. قرآن مجید درباره گروهی از آنها میگوید: «لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ...»؛ (انفاق برای فقیرانی است که در راه خدا مورد محاصره قرار گرفتهاند ... و آنچنان ظاهر خویش را حفظ میکنند که افراد بیخبر آنها را اغنیاء و بینیازان میپندارند).(بقره، 273)
سپس به نام «مساکین» برخورد میکنیم که ریشه این لغت (مسکین از مادهء سکون است) نشان میدهد آنها کسانی هستند که به کلی از کار افتادهاند و یا شدت فقر آنها را ساکن و زمینگیر کرده است، تا آنجا که ناچارند پرده از کار خود بردارند و از دیگران کمک بخواهند.
«غارمین» سومین گروه در این بخش است به کشاورزان و کارگران و پیشهوران و کلیه بدهکارانی اشاره میکند که زیر بار سنگین بدهی ماندهاند. حکومت اسلامی وظیفه دارد که از طریق بیت المال و مصارف زکات در ادای دین آنها بکوشد، مشروط بر اینکه آن دین در راه معصیت و گناه یا ورشکستگی به تقصیر حاصل نشده باشد.
«ابن سبیل» در واقع فقیران موقتی را مشخص میکند که در وطن خود چه بسا دارای همهگونه امکانات هستند و زندگی آبرومندی دارند اما بر اثر کم کردن پول خود یا دزد زدگی یا علل دیگر فعلا دستشان از همه جا کوتاه است و بارشان بر دوش بیت المال و مصارف زکات تا به وطن خود بازگردند.
همه این چهار گروه به نحوی برای حداقل زندگی آبرومندانه نیازمندند؛ یا اصلا آه در بساط ندارند و بکلی از کار افتادهاند، یا کار میکنند و درآمد دارند اما به اصطلاح دخلشان نوزده و خرجشان بیست است. یا امروزشان تامین است اما کوله باری از گذشته به نام «دین» بر دوش میکشند و یا همه چیزشان تامین است ولی به علت دور افتادن از وطن دستشان کوتاه و خرما بر نخیل شده. همه اینها که در قدر مشترک «نیاز برای تامین هزینه زندگی عادی» جمعاند نخستین و مهمترین بخش مصارف زکات را تشکیل میدهند که در آیه به ترتیب اهمیت در لابلای مصارف زکات آمده است. نخست فقرا، که نیازمندان آبرومند و فعال و ناشناختهاند، سپس مساکین و از کار افتادگان و بعد بدهکاران و سرانجام نیازمندان موقت و ابن السبیل.
2. بخش دوم کارمندان حکومت اسلامیاند که زحمت کشانی هستند برای جمعآوری، حفظ، حسابداری و کلیه خدماتی که در عنوان «العاملین علیها» داخل است که اگر فعالیت مستمر و پیگیر آنها نباشد بیت المالی نخواهد بود تا مصارفی داشته باشد؛ و شاید بخاطر همین امر است که بعد از ذکر دو گروه نخست از آنها یاد شده است. توجه به این نکته نیز مخصوصا لازم است که با تحقیق روی آیات قرآن به دست میآید که زکات نخستین بار در مکه تشریع شد و مسلمانان موظف به ادای آن شدند، اما پس از هجرت به مدینه و تشکیل هسته اصلی حکومت اسلامی، و در نتیجه نیاز به تشکیل بیت المال، خداوند به پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) دستور داد شخصا به جمعآوری زکات بپردازد یعنی از مسلمانان (به وسیله ماموران خود) مطالبه وصول این مالیات اسلامی کند: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا ...»؛ (از اموال آنها زکات بگیر که آنها را به وسیله آن [از انواع آلودگیها] پاک و پاکیزه میکنی).( توبه، 103)
3. بخش سوم سهم ویژهای است که برای تالیف قلوب و پیوند دلها است؛ چه تعبیر زیبائی! پیوند قلبها و جلب عواطف (المولفة قلوبهم).
این بخش از مصرف زکات به حکومت اسلامی اجازه میدهد که بدون درنظر گرفتن فقر مالی و نیاز مادی، کمک مالی مؤثری به آنها که گرفتار کمبود عاطفی هستند بکند، و از این راه خلاء روحی آنان را پرنماید تا به صفوف پاکان و نیکان و طرفداران حق بپیوندند، و در راه حق گام بگذارند و به یاریاش برخیزند. و با توجه به وسعت مفهوم «المولفة قلوبهم» که مسلمانان و غیر مسلمانان را شامل میشود (هر چند بعضی آن را به غیر مسلمانان تخصیص دادهاند اما دلیلی بر این تخصیص در دست نداریم) بخوبی در مییابیم که اسلام تنها به مسأله فقر مادی نمینگرد، بلکه فقر معنوی و عاطفی را نیز موکدا مورد توجه قرار داده و با وسعت نظر خود حتی غیر مسلمانان را نیز از نظر دور نداشته است.
4. بخش چهارم هزینه ارتش و سپاه نیرومند و جان بر کف اسلام برای دفاع از مرزهاست؛ و همچنین تبلیغات موثری که به گسترش تعلیمات قرآن -از طریق منطق- در جهان میکند، که همهء آنها در عنوان «فی سبیل الله» جمع است. بدون شک تا همه جهان زیر یک پرچم و حکومت واحد الهی درنیاید وجود «یک ارتش نیرومند» از یک سو، و تبلیغات مستمر و پیگیر فرهنگی «از سوی دیگر برای حفظ موجودیت این مکتب آسمانی ضروریست و هزینه آن بخشی از مهمترین مصارف زکات را تشکیل میدهد. و چه تعبیر جالبی است «فی سبیل الله»؛ (در راه خدا) و آنچه باعث بزرگداشت نام او، آئین او، کتاب آسمانی او، و تعلیمات انسانساز و روحپرور و نجات بخش او.(1)
5. و بالاخره پنجمین و آخرین بخش از مصارف زکات مساله «نجات انسانهای دربند» است. آزاد کردن بردگان و غلامان و رهائی بخشیدن آنان از قید اسارت و بندگی. آری خدا انسان را آزاد آفریده و اگر موقتا آزادی او سلب شد، بیت المال و سهم زکات موظف است طبق برنامه خاصی وسائل آزادی این انسان دربند را فراهم سازد. در بخشهای مربوط به «بردگی» گفتهایم که برنامه اسلام در این زمینه، برنامه آزاد سازی تدریجی آنها بوده؛ چرا که آزاد ساختن دفعی آنها واکنش و بازتابهای نامطلوبی هم برای آنها و هم جامعهای که در آن زندگی میکردند داشته، لذا برنامه دقیق و حساب شدهای تنظیم کرده که سرانجام به آزادی همه بردگان بیانجامد، بیآنکه از این ناحیه صدمهای ببینید. این برنامه بسیار گستره است و شاخه های گسترده آن در بسیاری از ابواب فقه اسلامی دیده میشود، از جمله یک شاخه آن مربوط به زکات و قرار دادن سهم ویژه برای آزاد ساختن آنها است.(2)
بدون شک سهام هشتگانه زکات -چنانکه در مباحث فقهی آمده- سهم بندی مساوی نیست؛ بلکه اسلام دست حکومت اسلامی را در این زمینه بازگذارده که بودجه خود را در این قسمت براساس ضرورتها و نیازها و اولویتها تنظیم کنند و هیچگونه محدودیتی در این زمینه قائل نشده است. و به این ترتیب پرداختن این مالیات اسلامی هم قلب و روح زکات دهنده را از بخل و حرص و دنیا پرستی و انحصارطلبی پاک میکند و هم جامعه را از فقر و اسارت و فاصله طبقاتی، و کمکی است موثر به تالیف قلوب و پیوند دلها.
پیشنهاد برای مطالعه: فلسفه «خمس» و ابعاد آن
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.