منابع درآمد دولت در حکومت اسلامی
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، مهر 1361، سال بیست و دوم، شماره 7.
منابع درآمد دولت در حکومت اسلامی
- انواع ششگانه مالیاتهای اسلامی
- فلسفههای چهارگانه مالیات به طور مطلق
- شرکت حکومت (به معنی واقعی کلمه) در درآمد مردم
بدون شک «دولت» در هر جامعهای از پرخرجترین دستگاههاست؛ نه تنها برای امور دفاعی و امور امنیتی و دستگاه عریض و طويل قضائی و مانند آن، بلکه برای امور ارشادی و فرهنگی و تعلیم و تربیت نیاز مالی بیشتر و گسترده تری دارد؛ چراکه دومی جنبه پیشگیری از فساد را دارد و اولی جنبه درمانی را، و میدانیم پیشگیری مقدم بر درمان است که هم ضررش کمتر و هم نتیجهاش بیشتر و پربارتر است.
از سوی دیگر، گذشت زمان و تنوع پیچیده جوامع بشری و پیشرفت تمدن و صنعت، و همچنین توسعه عوامل فساد و تباهی و تضادها و درگیریها در سطح بین المللی، هزینه دولتها را روز به روز بیشتر میکند. سخن ما درباره حکومتهای سالم و پیشرو است، اما حکومتهائی که گردانندگانش افراد جاهطلبی هستند که جنون قدرت و مقام آنها را به مسابقه تسلیحاتی و جنگهای جنون آمیز صدامی و توسعه طلبيهای صهیونیستی میکشاند، هزینههایشان کمر شکن و حسابشان باکرام الكاتبين است و از موضوع سخن ما خارجاند؛ چرا که سخن از حکومتهای عدل است نه حکومت ظلم و جور و نه حکومت دیوانگان. از سوی سوم چگونگی تنظیم راه درآمد برای هزینهها میتواند معیار و شاخصی برای میزان سلامت و فساد حکومتها و ضامنی برای دوام و بقاء یاسرعت فناء و نابودی آنها باشد.
اصل اساسی در منابع درآمد دولتها این است که جامع ویژگیهای زیر باشد:
1ـ هر دولتی باید بیش از آنچه مصرف میکند، تولید کننده باشد (خواه از طرق مستقیم یا غیر مستقیم) تا بتواند از انحطاط و عقب گرد، یا توقف و درجا زدن مصون بماند، و به تعبیر دیگر انگل و سربار ملت خود نباشد.
2ـ منابع درآمد دولت باید تداوم داشته باشد؛ یعنی متکی به درآمدهای مستمر و طبیعی و پایان ناپذیر باشد. بنابر این تکیه بر منابع محدود و پایانپذیر، مانند: معادن نفت، همچون تکیه بر گنج است. و میدانیم حتی یک خانواده کوچک نمیتواند خرج و دخل خود را بر اساس گنجی که به دست آورده تنظیم کند که سرانجام گنج پایان میگیرد و نظام اقتصادی خانواده به خطر میافتد. فراموش نمیکنم در ملاقاتی که در یکی از جلسات مذهبی با وزیر نفت کشور برادر الجزایر داشتم، درباره این سوال که تولید نفت کشور شما چقدر است؟ مخصوصا روی این نکته تاکید داشت که ما تدریجا تولید خود را کاهش میدهیم تا اقتصاد ما متکی بر «گنج» نباشد، و پایان یافتن نفت، همان نفتی که جنبه سیاسی آن بیش از اقتصادی آن است، نظام اقتصادی ما را به خطر نیندازد. خوشبختانه در نظام جمهوری اسلامی نیز به این نکته مهم توجه شده است.
3ـ فشار تامین منابع درآمدهای دولت نباید بر دوش گروه خاصی باشد، بلکه باید با برنامه ریزی صحیح بر همه قشرها توزیع گردد؛ آنهم توزیعی مناسب و عادلانه. مصرف این درآمدها باید در مجموع خود منبع زایندهای برای درآمدهای آینده باشد تا دولت از شکل یک موجود مصرف کننده درآید. در این بحث فرمان امیرمومنان علی(علیه السلام) به مالک اشتر میتواند بسیار الهام بخش باشد؛ آنجا که فرمود: «وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ اَلْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اِسْتِجْلاَبِ اَلْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لاَ يُدْرَكُ إِلاَّ بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ اَلْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ اَلْبِلاَدَ وَ أَهْلَكَ اَلْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلاَّ قَلِيلاً»؛ (ای مالک، سعی تو در آباد ساختن زمینها باید پیش از توجه تو به گرفتن خراج و مالیات باشد؛ زیرا این امر در صورتی امکان پذیر است که زمینها آباد باشد. و کسی که خراج و مالیات را بدون توجه به آباد سازی زمینها مطالبه کند هم شهرها را ویران کرده و هم ملتها را هلاک میسازد. و چنین کسی جز چند روزی حکومتش دوام نخواهد یافت).
انواع مالیاتهای اسلامی
طرق درآمد دولتها بسیار است که معروفترین آن مالیتهای مستقیم و غیر مستقیم میباشد که خود انواع و اقسام بی شماری دارد. در حکومت اسلامی شش نوع مالیات داریم:
1ـ مالیات بر تولید (زكات غلات و دامها)
2ـ مالیات بر مازاد درآمد (خمس)
3ـ مالیات بر ذخیره و پس انداز (زکات طلا و نقره)
4ـ مالیات مخصوص زمینهای متعلق به عموم مسلمین (خراج زمینهای خراجيه)
5ـ -ماليات سرانه (جزيه)
6ـ مالیاتهای فوق العاده که هر یک شرایط و احکامی دارد.
ولی قبل از ورود در این بحث باید به اصل فلسفه مالیات توجه شود، چرا که کمیت و کیفیت و تمام خصوصیات آن، از این سرچشمه میگیرد.
فلسفه مالیاتها
فلسفه پرداخت مالیاتها را از چهار طریق میتوان بیان کرد:
1. بدون شک انسان دارای دو جنبه است جنبه فردی و جنبه اجتماعی (قطع نظر از اینکه کدام یک از این دو اصیل است و دیگری تابع که از موضوع بحث ما خارج است) و به همین دلیل انسان دارای دو گونه هزینه میباشد: هزینههای شخصی و هزینههای اجتماعی. هزینه شخصی جوابگوی نیازهای شخصی است؛ مانند: خوراک و لباس و مسکن ... و هزینه اجتماعی که جوابگوی نیازهای جمعی است؛ مانند: امور دفاعی و امنیتی و تشکیلات قضائی و ... در مورد نیازهای شخصی انسان خودش اقدام به تأمین آن میکند اما در نیازهای جمعی اقدام مستقل یا پراکنده افراد امکان پذیر نیست، و باید سازمانی باشد که از سوی همه افراد وکلات و نیابت در اقدام به این مهم داشته باشد و این همان «دولت» است (البته دولت به معنی صحیح کلمه). مسلما چنین دستگاهی هم هزینه برای انجام برنامههای اجتماعی خود لازم دارد، و هم برای کادر پرسنلی. این هزینهها به اصطلاح باید «سرشکن» شود، و افرادی که از خدمات دولت بهره میگیرند به نسبت بهره خود در تامین آن اقدام کنند.
2. از این گذشته در آمدهائی که مردم از طریق تولید یا توزیع (دامداری، کشاورزی، صنعت، کسب و تجارت، و خدمات) به دست میآورند و در حقیقت تنها محصول کار خودشان نیست، بلکه محصول کار آنها به اضافه کارهائی است که دولت انجام داده. في المثل: اگر راهها برای حمل و نقل مواد اولیه، یا مواد تولید وجود نداشت، اگر وسائل ارتباطی (مانند تلفن و تلگراف و پست) برای رساندن پیامها موجود نبود، اگر مدارس و دانشگاهها، مهندس و دکتر و تکنسین تربیت نمیکردند، اگر ارگانهای امنیتی برای تامین آزادی و حفظ جان و مال مردم کوشش نداشتند، اگر دستگاههای قضائی جلو تجاوز به محرومان را نمیگرفتند، اگر مراکز بهداشتی به درمان کارگران و کشاورزان و سایر قشرها نمیپرداختند و .... آری اگر اینها و مانند اینها نبود چه کسی میتوانست تولید صنعتی یا غیر صنعتی و یا سازمانهای توزیعی داشته باشد و از آن سود ببرد؟ بنابر این دولت اگر به وظایف خود دقیقا عمل کند همیشه شریک درآمدهای مردم است و مردم موظفند سهم عادلانه او را بپردازند، و هیچ منتی بر او ندارند.
تعبیر قرآن به هنگام ذكر پارهای از مالیتهای اسلامی (خمس) در این زمینه بسیار حساب شده است؛ آنجا که خدا و پیامبر و امام را شریک اموال مردم میشمرد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبي وَ الْيَتامي وَ الْمَساکينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلي عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلي کُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ»(انفال آیه 41) و در مورد «زکات» (یکی دیگر از مالیاتهای اسلامی) تعبير زنده دیگری دارد: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ»؛ (بخشی از اموال آنها را به عنوان زکات بگیر که آنها را پاک میکند و نمو و پرورش میدهد).(توبه آیه 103)
درست است که سنگینی این تعبیر بیشتر روی جنبههای معنوی است؛ چرا که پرداخت این حق الهی روح را از صفات زشتی همچون حرص و بخل و مادہ پرستی پاکسازی کرده، و روح اخلاص و سخاوت و خدمت به خلق و احساس مسئولیت در برابر جامعه را در انسان زنده میکند، ولی این مانع از آن نخواهد بود که جنبههای مادی مساله نیز مورد نظر باشد. چرا که پرداخت این زکات اسلامی قدرت حکومت را بالا میبرد و برای پاکسازی از اشرار و بالا بردن سطح درآمد و رشد فرهنگی کمک میکند. از یک سو تطهیر و از سوی دیگر تزکیه
3. در زمینه فلسفه مالیاتها مخصوصا به این نکته نیز باید توجه داشت که پرداخت مالیات آنهم به نسبت درآمد و بهره گیری از خدمات اجتماعی نقش بسیار موثری در تعدیل ثروت و موازنه اقتصادی در میان افراد جامعه دارد، و جلوی تراکم ثروت در یک قشر خاص از جامعه را تا حد زیادی میگیرد، به همین دلیل پرداخت دقیق و صحیح مالیات را میتوان یکی از طرق مهار کردن ثروت شمرد.
4. موضوع دیگر اینکه در هر جامعه ای افراد از کار افتادهای مانند پیرمردان و پیرزنان، کودکان یتیم و بی سرپرست، بیماران سخت، و معلولین جنگی که شهیدان زنده محسوب میشوند وجود دارد که بدون شک تامین زندگی و نیازمندیهای آنها بر عهده همان اجتماعی است که اینها سالها به آن خدمت کرده و تمام نیروی خود را صرف آن نمودهاند و رزمندگان پیشگام و ایثارگران جان برکف بوده اند. آیا میتوان این قشر وسیع را نادیده گرفت؟ و آیا میتوان تامین زندگی آنها را بر عهده افراد گذاشت؟ یا باید سازمانی در درون دولتها باشد که به انجام این مهم بپردازد.
در حدیث معروفی که از علی(علیه السلام) در مورد حق بازنشستگی یک کارگر مسیحی در بیت المال مسلمين نقل شده، دقیقا به این واقعیت توجه گردیده و با بیان لطیفی این بخش از فلسفه مالیات تشریح شده. هنگامی که امام علی(علیه السلام) مشاهده کرد آن کارگر ازکارافتاده مسیحی در جامعه اسلامی گدائی میکند از مردم توضیح خواست آنها به تفاوت مذهب او اشاره کردند. امام فرمود: «ويلكم استخدموه اذا كان قويا و اذا کبر و ضعف تركتموه»؛ (وای بر شما؛ آن روز که نیرومند بود از نیرویش استفاده کردید، اکنون که نیازمند شده رهایش ساختید؟ آیا خداوند حقی برای او در بیت مال مسلمانان قرار نداده است؟)
از این گذشته همیشه فکر روزهای درماندگی و ازکارافتادگی انسان را ناراحت میکند، و مایه نگرانی و پریشانی خاطر اوست؛ همان نگرانی که از کارایی امروز او میکاهد در حالی که اگر فکرش از ناحيه آینده آسوده باشد در بالا بردن سطح بازدهی کار امروز او موثر است. بنابر این تامین زندگی گروه از کار افتاده در بالا بردن سطح تولید جامعه موثر است.
پیشنهاد برای مطالعه: نخستین مالیات اسلامی
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.