فلسفۀ تحریم «احتکار»؟
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، اردیبهشت 1361، سال بیست و دوم، شماره 2.
فلسفۀ تحریم «احتکار»؟
* «احتکار» همچون «رباخواری» باعث مرگ نیروهای فعال جامعه است.
می دانیم بعضی از مسائل نیاز به ذكر فلسفه ندارد، و همه مردم اعم از عامی و باسواد اجمالا فلسفه آن را میدانند. مثلا لازم نیست درباره فلسفه تحریم دزدی و دروغ و تقلب و کم فروشی به بحث بنشینیم. ولی با این حال گاهی در همین مسائل نکتههای باریکی است که اگر تجزيه و تحلیل کنیم عمق مساله روشنتر میشود، و از جمله همین مساله «احتکار» است که جامعه ما تلخی آن را چشیده و پیامدهای شوم آن را لمس کرده است، ولی با تحلیل فلسفه تحریم آن به مطالب جدیدی در این زمینه دست خواهیم یافت. بطور کلی «احتكار» یکی از زشتترین پدیدههای اقتصادی است که معایب زیر را دربر دارد:
1. احتكار از جهات مختلفی شبیه رباخواری است؛ زیرا در بحث رباخواری چنانکه دیدیم فلسفه پول به کلی تحریف شده بود، پولی که باید واسطه انتقال ارزش کالاها بوده باشد، خود تبدیل به یک کالا میگردد، و نقش اصلی خود را از دست داده، در یک نقش کاذب و ویرانگر ظاهر میشود. در مساله احتکار نیز شخص تاجر یا توزیع کننده جزء، قدم از نقش اصلی خود که رساندن مواد تولیدی و فراوردههای کشاورزی و دامی و صنعتی به دست مصرف کننده است بیرون گذارده، و به یک موجود ویرانگر تبدیل میشود.
توضیح اینکه: بدون شک در میان تولید کننده و مصرف کننده وجود بعضی از واسطهها ضروری است؛ و اینکه گفته میشود باید واسطهها را حذف کرد منظور واسطههای اضافی و بی دلیل است، و الا هیچ یک از ما نمیتوانیم مثلا برای تهیه دو کیلو میوه و یک کیلو سبزی خودمان شخصا زنبیل به دست گرفته و به سوی باغها و مزارع روان شویم! این نه به صرفه ما است و نه به صرفه باغدار و کشاورزی؛ بلکه باغدار و کشاورز باید تمام محصول خود را یکجا به كسی بفروشد و به دنبال فعالیت خود برود، و او نیز به مصرف کنندگان عرضه کند. تازه او هم نمیتواند شخصا دور کوچهها بگردد یا در یک نقطه شهر مرکزی داشته باشد و همه مردم به آنجا بیایند و نیازمندیهای خود را از او خریداری کنند، بلکه او نیز ناچار است آنچه را که خریده به کاسبهای جزء که در خیابانها و محلات مختلف شهر هستند، و در دسترس تودههای مردم قرار دارند بفروشد.
تا اینجا (حداقل) وجود دو واسطه را میان تولید کننده و مصرف کننده ضروری دانستیم و البته هر کدام از این دو حق عادلانهای در برابر کار خود (توزيع) باید ببرند. حال اگر این دو واسطه تبدیل به چندین واسطه شوند، یک نفر از باغدار جنس را بخرد، دیگری از او، و سومی از دومی، و چهارمی از سومی، و هر کدام سودی برای خود روی این کالا بکشند، در اینجا دو عمل غلط انجام شده است؛ یکی اینکه کالا به قیمت بسیار گران به دست مصرف کننده میرسد، و دیگر اینکه واسطههای اضافی در حقیقت بیکاران نامرئی هستند که نیروی کار آنها به هدر میرود و سربار جامعه خواهند بود.
اکنون با توجه به این تحلیل ساده میتوان به فلسفه وجود دستگاه «توزیع» یعنی واسطه میان تولید کننده و مصرف کننده پی برد و واسطههای ضروری را از اضافی تشخیص داد. حال اگر واسطههای ضروری توزیع به جای رساندن کالای ضروری به دست مصرف کنندگان، آن را در انبارها پنهان کنند، و با ایجاد بازار سیاه بخواهند کالا را به قیمت بیشتر و گاهی چند برابر به دست مصرف کننده برسانند فلسفه وجودی خود را به کلی نقض کرده، و تبدیل به یک غده سرطانی اقتصادی شده اند. این دیگر یک دستگاه توزیع سالم نیست بلکه یک دستگاه استثماری است. به تعبیر دیگر واسطه باید از کار توزیع سود ببرد نه از نگهداری و انتظار گرانی کشیدن.
مانقش دستگاه توزیع را میتوانیم تشبيه به رگهای بدن و سیستم خون رسانی بکنیم. بدیهی است همه سلولهای بدن نمیتوانند مستقیما با قلب مربوط باشند، بلکه باید ارتباط آنها از طریق رگهای بزرگ و سپس مویرگها صورت گیرد، وظیفه رگها و مویرگها این نیست که خون را در خود نگاه دارند، بلکه باید مرتبا به سلولها منتقل سازند، تا همه سلولهای بدن اکسیژن هوا و آب و مواد غذائی را از خون جذب کنند. حال اگر خون در درون رگها انبار شود و در حالی که سلولها به آن نیاز دارند از آنها منع گردد، آیا نتیجهای جز تضعیف سلولها از یک سو، و فاسد شدن خون از سوی دیگر، و منفجر شدن رگها از سوی سوم خواهد بود؟ احتکار درست همین است.
امیرمومنان علی(علیه السلام) در فرمان «مالک اشتر» تعبیر جالبی در زمینه دستگاه «توزیع» دارد که فلسفه وجودی آن را به خوبی مشخص میکند؛ ایشان میفرماید: «... ثُمَّ اَلتُّجَّارَ وَ ذَوِي اَلصِّنَاعَاتِ فَاسْتَوْصِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خَيْراً اَلْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَ اَلْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَ اَلْمُتَرَفِّقِ بِيَدِهِ فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ لِلْمَنَافِعِ وَ جُلاَّبُهَا فِي اَلْبِلاَدِ فِي بَرِّكَ وَ بَحْرِكَ وَ سَهْلِكَ وَ جَبَلِكَ...»؛ (... سپس مراقب بازرگانان و صنعتگران باش، و سفارش کن نسبت به آنها نیکی کنند چه آنهائی که در یک مرکز اقامت گزیده اند، و چه آنهایی که سرمایه خود را به هر سو میفرستند و شخصا به دنبال جلب و جذب نیازمندیهای مردم از این نقطه به آن نقطه میروند، وجود آنها برای جامعه ضروری است؛ چرا که سبب آسایش مردم، و جذب منافع از نقاط دور دست، در خشکی و دریا و کوه و صحرا هستند ...).(1)
بنابر این آن تاجر و پیشه ور و توزیع کنندهای مورد توجه علی(علیه السلام) است که برای جمع نیازمندیهای مردم هر منطقه از نقاط دور و نزدیک زحمت میکشد، و آن را در برابر سود عادلانه، در اختیار مصرف کنندگان میگذارد، نه آنکس که در یک گوشه نشسته و از مخفی کاری و احتکار کالا به زیان مردم سودهای کلان میبرد. خلاصه اینکه رباخوار فلسفه تجارت و پول را تحریف کرده، و محتکر فلسفه دستگاه توزیع را.
* * *
2. محتكر نه جزء طبقه تولیدکننده است و نه توزیع کننده؛ و او و رباخوار هر دو از «استخدام وقت» استفاده میبرند، و میدانیم استخدام وقت هیچگونه ارزشی نمیتواند تولید کند.
***
3. احتکار جنگ با عواطف انسانی است، همانگونه که رباخواری جنگ با خدا و خلق خدا است. محتكر درست در زمانی که مردم از کمبود کالا رنج میبرند آن را پنهان میکند، و منابع کل جامعه، مخصوصا مستضعفان را فدای منافع خود میکند، زیرا میدانیم طبقه مرفه همواره ذخیرههائی در منزل دارد و به فرض که نداشته باشد پرداختن قیمت بیشتر مشکلی برای آنها ایجاد نمی کند، این طبقه مستضعف است که ذخیرهای ندارد و حتی پرداخت یک ریال بیشتر در زندگی او اثر میگذارد.
***
4. محتكر موجود تنبلی است که از کار نکردن سود میبرد، نه در برابر انجام کار؛ و این بدترین نوع سودگیری اقتصادی است. باز محتكر از این نظر با رباخوار یکسان است چرا که هر دو همچون مرداب در گوشهای راکد میمانند، این یکی پول خود را به نزول میدهد و آن دیگری کالای خود را انبار میکند و سرانجام هر دو از این طریق انحرافی سود کلان میبرند، در حالی که هیچ تلاش و کوششی در این وسط انجام نداده اند.
بنابراین احتکار همانند رباخواری باعث مرگ نیروهای فعال جامعه است.
پیسنهاد برای مطالعه: آیا «احتکار» گناه کبیره است؟
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.