فلسفه «خمس» و ابعاد آن
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، اسفند 1361، سال بیست و دوم، شماره 12.
فلسفه «خمس» و ابعاد آن
- ویژگیهای «خمس» و تفاوتهای آن با «زکات»!
- چرا اسلام میان نیازمندان سادات و دیگران تبعیض قائل شده؟
- نیمی از خمس که ازآنِ نیازمندان سادات است بسیار بیشتر از نیاز آنهاست؛ با این مبلغ هنگفت اضافی چه باید کرد؟
جوامع صنعتی منابع درآمد فراوانی دارند که در مباحث «زکات» قابل پیشبینی نیست؛ و از سوی دیگر درآمد هنگفتی از این رهگذر به دست میآید که باید مشمول مالیاتهای عادلانهای گردد. و به حکم اینکه بهرهگیری تاسیسات صنعتی از خدمات اجتماعی و بودجهء دولتها بیشتر از استفاده منافع کشاورزی و دامداری است طبعا باید مالیات سنگینتری بپردازند که در اسلام به آن «خمس» گفته میشود.
خمس ویژگیهائی دارد:
1. خمس (یک پنجم) از نظر موارد شمول، آنچنان گسترده است که همهء منابع درآمد دیروز و امروز و فردا را نیز شامل میشود، و جالبتر اینکه در بسیاری از موارد خمس شامل درآمدهائی که زکات بر آن تعلق گرفته است نیز میشود. توضیح اینکه زکات تعلق به اصل درآمد میگیرد، فی المثل محصول کشاوزی و دامداری به حد نصاب معینی که رسید باید زکات آن پرداخته شود، گاه در حدود ده درصد، و گاه پنج درصد، و گاه دو و نیم درصد است. اما در مورد «ارباح مکاسب» (درآمد هرگونه کسب و کار اعم از فعالیتهای تولیدی، تجاری و خدمات) که خمس به آنها تعلق میگیرد، مورد خمس مازاد درآمد سال بعد از تمام هزینههای زندگی است. بنابراین اگر کشاورزی به مقدار قابل توجهی محصول داشت و زکات آنرا پرداخت، سپس از درآمد آن هزینههای زندگی یکساله خود را صرف کرد و در پایان سال پساندازی هم داشت که جذب هزینه زندگی او نشد، خمس به آن هم تعلق میگیرد. به همین دلیل خمس را مالیاتی بر اضافه درآمدها (پساندازها) میتوان نام گذارد در حالی که زکات مالیاتی است براساس درآمد.
2. دامنه خمس بسیار گسترده است و محدود به درآمدهای خاصی نیست. کارگران و صنعتگران و پیشهوران، بازرگانان و کارمندان، پزشکان و استادان و خلاصه همهء کسانی که به نوعی درآمدی دارند حتی اگر بانوی خانهداری در کنار کارهایش فرضا خیاطی یا کشبافی میکند و در آخر سال پس اندازی دارد که جذب هزینه زندگی نشده نیز باید بیست درصد آن را به عنوان خمس به بیت المال اسلام بپردازد. و با توجه به وسعت عظیم شمول خمس که موارد آن را دقیقا مطرح خواهیم کرد بخش مهمی از نیازهای مالی حکومت اسلامی از این طریق تامین میگردد، و به مقدار قابل ملاحظهای با تراکم ثروت و فاصله طبقاتی از این طریق مبارزه میشود.
3. یکی دیگر از ویژگیهای خمس آن است که تعلق به «حکومت اسلامی» دارد در حالی که زکات متعلق به «جامعه اسلامی» بود. و به تعبیر دیگر درآمد زکات مال مردم است اما درآمد خمس مال حکومت است. در اینجا این سوال پیش میآید که مگر حکومت نماینده مردم نیست؟ مگر اموال حکومت از اموال مردم جدا است؟ این چه تعبیری است و چه تفاوتی؟ در پاسخ این سوال توجه به یک نکته دقیق لازم است و آن اینکه درآمدهائی که تعلق به حکومت اسلامی دارد دست دولت تا حد زیادی در آن باز است، یعنی هزینهء هر یک از بخشهای حکومت را اعم از ارتش، فرهنگ، دادگاهها، بخش کشاورزی تقویت دامداری، بهداشت و درمان، و خلاصه تمام نیازهای خود را میتواند از آن استفاده کند در حالی که زکات مصارف هشتگانه معینی دارد که از آن نمیتوان تخطی کرد و حکومت اسلامی تنها میتواند نظارت بر تقسیم زکات بر این مصارف داشته باشد، اما حق هیچگونه تغییری در آن مصارف را ندارد.
قسمت مهم زکات باید صرف نیازمندان شود و طبقات محروم و کم درآمد و از کار افتاده که قادر به تامین هزینههای زندگی خود نیستند باید از این طریق تامین شوند. مصارف هفتگانه دیگر زکات نیز میتواند به مقدار نیازشان از آن بردارند، ولی زکات را نمیشود در مصرف دیگری غیر از این هشت مصرف کرد. گر چه جمعی از فقهاء «سبیل الله» را که یکی از مصارف هشتگانه زکات است آنقدر گسترش دادهاند که شامل هر کار خیر و پسندیدهای میشود و به این ترتیب مصرفی به گستردگی مصرف خمس و یا بیش از آن پیدا خواهد کرد، ولی چنانکه در مباحث فقهی گفتهایم تعبیر «سبیل الله» در آیات مختلف قرآن مجید، وهمچنین بررسی روایاتی که در این باب وارد شده، نشان میدهد که منظور از سهم «سبیل الله» مساله جهاد و همچنین امور تبلیغات اسلامی و آنچه به توسعه فرهنگ اسلامی مستقیما کمک کند میباشد که طبعا موارد خاصی را شامل میگردد (توضیح بیشتر را به مباحث فقهی وامیگذاریم) بنابراین سهم سبیل الله هم موارد خاصی را شامل میگردد.
4. قبل از آنکه وارد شرح موارد تعلق خمس شویم توجه به این نکته را ضروری میدانیم که نیمی از درآمد خمس یعنی ده درصد بنام «سهم سادات» معروف است، البته مفهوم این سخن آن نیست که همهء فرزندان پیغمبر(صلی الله علیه واله) و سلسله جلیله سادات هر چند مستغنی و بینیاز باشند میتوانند از آن استفاده کنند؛ بلکه هدف تنها استفاده کردن سادات نیازمند یا از کار افتاده است، یا آنهائی که کار میکنند اما از نظر هزینه زندگی کمبودی دارند. بنابراین ساداتی که زندگی آنها از طریق کسب و کار یا امور تولیدی و یا حتی پسانداز و یا ارثی که از پدر یا مادر به آنها رسید تامین میشود حتی حق گرفتن یک ریال از سهم سادات ندارند، در واقع سادات نیازمند از صندوق خمس همان چیزی را دریافت میدارند که افراد نیازمند دیگر از صندوق زکات میگیرند، یعنی معادل هزینهء زندگی سالانه یا کمبود آن، در عوض سادات از گرفتن هرگونه زکات ممنوعاند.
در اینجا دو سوال میآید:
نخست اینکه این چه تبعیضی است که میان فرزندان پیغمبر(صلی الله علیه واله) و غیر فرزندان پیامبر(صلی الله علیه واله) گذارده شده است؟ با اینکه میدانیم در اسلام نه تنها مساله طایفه و قبیله مطرح نیست بلکه برای نژاد هم حسابی باز نشده، و همه انسانها از دیدگاه انسانیت و فرزندان یک پدر و مادر مطرح میباشند. و اگر بگوئید نیازمندان سادات چیزی اضافه بر سایر نیازمندان دریافت نمیدارند زیرا مردم عادی از گرفتن سهم سادات ممنوعند و سادات از گرفتن سهم زکات، و هر دو بیس از مقدار نیاز خود نمیتوانند دریافت دارند، منتها یکی را حواله به صندوق زکات میدهند و دیگری را حواله به صندوق سهم سادات، باز جای این پرسش باقی میماند که چرا همگی از یک صندوق نیازمندیهاشان تامین نمیشود؟ درست است که از نظر نتیجه تفاوتی وجود ندارد اما باز این جدا کردن صندوقها سوال انگیز است. در پاسخ این سوال باید به دو نکته که فلسفههای این حکم را تشکیل میدهد توجه کرد:
1) از بعضی از روایات اسلامی استفاده میشود که پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله) شدیدا اصرار داشت که خاندانش به هیچوجه در زکات که اموال عمومی مردم است دخالت نکنند چرا که در آن جای حرف بود و ممکن بود این توهم پیدا شود که پیامبر یک حکومت فامیلی درست کرده و بستگان خویش را بر بیت المال مسلط ساخته است. ولی از طرفی چون افراد نیازمند سادات نیز باید به نوعی تامین شوند بودجهای برای آنان در ضمن بودجه حکومت اسلامی که از طریق خمس تامین میشد در نظر گرفت تا هم وضع زندگی این دسته از محرومان مختل نشود و هم اموال عمومی مسلمانان در دست اقوام و بستگان پیامبر قرار نگیرد.
در کتاب وسائل الشیعه از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است که جمعی از بنی هاشم خدمت پیامبر(صلی الله علیه واله) رسیدند و تقاضا کردند که آنها را مامور جمعآوری زکات چهارپایان کند و عرض کردند همان حق الزحمهای که از محل زکات به جمعآوری کنندگان دیگر داده میشود به ما داده شود که ما از دیگران سزاوارتریم. پیامبر(صلی الله علیه واله) در برابر این تقاضا فرمود: «يَا بَنِي عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ إِنَّ اَلصَّدَقَةَ لاَ تَحِلُّ لِي وَ لاَ لَكُمْ، وَ لَكِنِّي وُعِدْتُ بِالشَّفَاعَةِ»؛ (ای فرزندان عبد المطلب زکات نه بر من روا است نه بر شما ولی به من وعده شفاعت داده شده [و من این وعده را درباره صالحان شما عملی خواهم کرد]).(1)
2) از این گذشته اسلام میخواهد از این طریق خط فرزندان پیامبر(صلی الله علیه واله) را به عنوان یک خط معنوی اسلامی که یادآور حیات پیامبر(صلی الله علیه واله) و دستاوردهای انقلاب او است حفظ کند و مردم را از این طریق همواره متوجه تاریخ اصیل پیامبر(صلی الله علیه واله) نماید، و مسلما هرگونه احترام به آنها احترام به شخص پیامبر(صلی الله علیه واله) محسوب میشود.
سوال دیگر اینکه ما میدانیم که نیازمندان سادات آنقدر زیاد نیستند که نیمی از مجموع خمس درآمدهای کل مسلمانان در سراسر جهان به آنها اختصاص داده شود؛ بلکه به گفته امام بزرگوار تنها سهم سادات تجار بازار بغداد برای این امر کافی است. پاسخ این سوال را روایات متعددی میدهد که در این زمینه در منابع اسلامی آمده است که میگوید: «لاَ تَحِلُّ لَهُمُ اَلصَّدَقَةُ وَ لاَ اَلزَّكَاةُ عَوَّضَهُمُ اَللَّهُ مَكَانَ ذَلِكَ بِالْخُمُسِ فَهُوَ يُعْطِيهِمْ عَلَى قَدْرِ كِفَايَتِهِمْ فَإِنْ فَضَلَ مِنْهُمْ شَيْءٌ فَهُوَ لَهُ وَ إِنْ نَقَصَ عَنْهُمْ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَتَمَّهُ لَهُمْ مِنْ عِنْدِهِ»؛ (زکات و صدقه برای آل محمد(صلی الله علیه واله) حلال نیست، و خداوند بجای آن برای آنها خمس قرار داده، و امام مسلمین به اندازه نیازشان به آنها میدهد، اگر چیزی اضافه بماند از آن او است [و تعلق به بیت المال حکومت اسلامی دارد] همانگونه که اگر کمبودی باشد باید از سهم خود به آنها بدهد).(2)
به این ترتیب حتی اگر یک ریال هم اضافه بیاید به بیت المال باز میگردد، و بدون جهت به کسی داده نخواهد شد.
ادامه دارد...
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.