«تلقی رکبان» و حذف واسطهها
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، شهریور 1361، سال بیست و دوم، شماره 6.
«تلقی رکبان» و حذف واسطهها
- خطری که واسطههای ناسالم برای اقتصاد یک کشور دارد از خطر استعمار اقتصادی بیگانه کمتر نیست؛ که این نامرئی است و ریشهدار و کشنده.
از پندارهای غلط و خطرناکی که توجیهگر موضعگیریهای نادرستی در اقتصاد اسلامی است این است که گاه در گوشه و کنار - حتی از زبان بعضی از معتقدین ناآگاه! - می شنویم که: «اقتصا اسلامی خط مشخصی که بتواند پی ریزی یک مکتب مستقل اقتصادی بکند ندارد! لذا ما باید خودمان بنشینیم و خطوط اقتصادی کشورهای اسلامی را مشخص کنیم، اما بگونهای باشد که با احکام موجود در اسلام مخالفت نکند!». این سخن اگر از روی جهل و نادانی نباشد قطعا توطئهای است برای گرایش به اقتصادهای شرقی یا غربی. و مخصوصا نقض صریح اصل اساسی حاکم بر کل انقلاب ماست که «نه شرقی و نه غربی».
در بحثهائی که تاکنون داشتهایم از طرق مختلف بطلان این پندار به ثبوت رسیده، ولی آنچه میخواهیم در اینجا بر آن بیفزائیم این است که در برنامههای اقتصادی اسلام ریزه کاریهائی دیده می شود که روشنگر جامعیت آن در تمام ابعاد است؛ که بعضی از نمونههای آن را در همین بحث از نظر شما میگذرانیم.
در فقه اسلامی بحثی تحت عنوان «تلقّی رکبان» داریم که مفهومش استقبال کردن از کسانی است که اجناسی را برای فروش به سوی شهر میآورند.(1) جریان از این قرار است که بعضی از فرصت طلبان سودپرست همین که بو میبردند قافلهای با اجناس مورد نظرشان به سوی شهر میآید به استقبال او میشتافتند و با چربزبانی و حقههای دیگر جنس را با قیمت مناسب در همان بیرون دروازه از آنها میخریدند و به شهر میآوردند و با اطلاعی که از فوت و فن بازار داشتند با سود کلان به فروش میرساندند. اسلام آمد و این عمل را نهی کرد و دستور داد اصولا کسی به استقبال کاروانها نشتابد و بگذارند وارد شهر و بازار شوند، و جنس خود را عرضه کنند و آزادانه خرید و فروش نمایند. این همان چیزی است که به عنوان «نهی از تلقی رکبان» در فقه اسلامی دیده میشود. البته مشهور در میان فقهای ما این است که این عمل «مکروه» است؛ ولی بعضی از فقهای معروف از قدمای اصحاب قائل به تحریم آن شدهاند؛ مانند: فقیه بزرگوار «ابن ادریس حلی»، و فقیه بزرگوار «ابن بَرّاج» و احتمالا شیخ الطائفه «شیخ طوسی». البته در میان فقهای اهل تسنن افراد بیشتری قائل به تحریم می باشند.
پیش از آنکه به تشریح فلسفه این حکم اسلامی و نقش آن در حذف واسطهها بپردازیم لازم است بخشی از احادیثی را که در این زمینه از پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده مطرح کنیم. از جمله اینکه:
1. پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: «لاَ يتعلق[يَتَلَقَّى] أَحَدُكُمْ تِجَارَةً خَارِجاً مِنَ اَلْمِصْرِ ذَرُوا اَلْمُسْلِمِينَ يَرْزُقِ اَللَّهُ بَعْضَهُمْ مِنْ بَعْضٍ»؛ (هیچ یک از شما به استقبال تجارت بیرون شهر نرود و بگذارید مردم از یکدیگر استفاده کنند).(2)
2. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «لاَ تَلَقَّ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَهَى عَنِ اَلتَّلَقِّي»؛ (به استقبال کاروان تجارتی نروید که پیامبر از آن نهی کرده).(3)
3. در حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام)میخوانیم: «لاَ تَلَقَّ وَ لاَ تَشْتَرِ مَا تُلُقِّيَ وَ لاَ تَأْكُلْ مِنْهُ»؛ (نه به استقبال کاروان تجارتی برو و نه چیزی را که از او خریدهاند بخر و نه از آن تناول کن).(4)
البته در کتب فقهی چندین شرط برای این حکم ذکر کردهاند، از جمله اینکه: انسان به همین قصد از شهر خارج شود؛ اما اگر تصادفا بیرون رود و به کاروانی برخورد کند، خریداری جنس از آن مانعی ندارد. دیگر اینکه کاروانیان از قیمت بازار بیخبر باشند؛ اما اگر قیمت بازار را به خوبی می دانند مانعی ندارد(البته این شرط مورد گفتگو و ایراد است). دیگر اینکه این استقبال مقدار کمی باشد؛ اما اگر به اندازهای از شهر دور شود که کار او یک سفر تجاری محسوب گردد بی مانع است.
***
فلسفه این حکم
شاید چیزی شبیه این حکم در هیچ یک از برنامههای اقتصادی کشورهای دنیا نباشد. ولی دقت در همین مساله ساده ما را به حقایق قابل توجهی رهنمون میگردد؛ زیرا از یک سو بسیاری از روستائیان هستند که محصول زحمات خود را برای عرضه کردن به بازارها میآورند، و گاه زندگی یک سال آنها بر محور آن گردش میکند، اما فرصت طلبان بیانصاف پیشدستی میکنند، و نتیجه زحماتشان را به بهای کمی میخرند، و اجازه نمیدهند آنها در بازار قدم بگذارند و از نرخ عادلانه روز باخبر شوند، و با فریب و نیرنگ آنها را از حق مشروعشان بازمیدارند. از سوی دیگر هنگامی که جنس به بازار عرضه شود و در دسترس عموم قرار گیرد همه نیازمندان میتوانند به سراغ آن بیایند و در انحصار گروه خاصی قرار نگیرد.
بعلاوه اگر بناهست کاسب های بازار از خرید و فروش این اجناس بهرهای ببرند، دلیلی ندارد تنها افراد خاصی پیشدستی کنند و اجناس تجاری را در اختیار خود بگیرند و سود را مخصوص خود نمایند و ای بسا از این طریق اقدام به احتکار کنند؛ چون کسی متوجه نمیشود کدام جنس را به کدام اندازه خریداری کردهاند، و در این صورت مساله استتار برای آنها آسان میشود. شاید تعبیر جامعی که از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در احادیث فوق نقل شده اشاره به همه این امور میباشد: «بگذارید مردم مسلمان از یکدیگر بهره گیرند». بنابر این ملاحظه میکنید که اسلام با چه ظرافتی کاری را که ممکن است به زیان تولید کنندگان تمام شود یا سود تجاری را در انحصار گروه خاصی قرار دهد ممنوع کرده است.
بلای واسطهها
بدون شک برای رساندن فرآوردههای صنعتی و محصولات کشاورزی و دامی به دست مصرف کنندگان بعضی از واسطهها ضروری است که اگر بخواهیم همه آنها را حذف کنیم چرخ اقتصاد فورا متوقف میشود؛ ولی عیب بزرگ اینجاست که مساله «واسطه» معمولا در حد ضروری اش متوقف نمیشود، و افرادی که هیچ نیازی به وجودشان نیست و هیچ مشکلی را در امر اقتصاد (اعم از تولید و توزیع و مصرف) حل نمیکنند در این وسط خودشان را جامیزنند، و خطر بزرگ از همین جاست. این امر از یک سو سبب تورم شدید، و از سوی دیگر موجب به هدر رفتن نیروهای انسانی میگردد، و سرانجام ظلم فاحشی است هم به تولید کنندگان و هم به مصرف کنندگان.
انسان تا از نزدیک به طرز کار واسطههای ناسالم اقتصادی آشنا نگردد باور نمیکند که اینها واقعا «بلا» هستند؛ چه بلائی از این بالاتر که گاه تولید کننده 10 تومان به فروش میرساند در حالیکه بیش از این مقدار در جیب واسطهها که مطلقا زحمتی نکشیدهاند میرود، و تا اینگونه واسطههای زالوصفت از نظام اقتصادی یک کشور حذف نشود وضع اقتصادشان سامان نمییابد.
شاید در بعضی از جادهها متوجه به این نکته شده باشید که گاهی دو اتومبیل کوه پیکر با محصول واحد از جنس واحد در دو سوی مختلف در حرکتند یکی به تهران میرود و دیگری از تهران باز میگردد. این همان بازی واسطههاست، که امروز این جنس را از شهری به شهر دیگر میبرند، و فردا عین همان را به شهر اول باز میگردانند، اما با قیمتی گزافتر و گرانتر، و گاه ممکن است این سرگردانی جنس در میان شهرها چندین بار تکرار گردد و هر زمان بر قیمت آن - به زیان مصرف کننده - افزوده شود.
یکی از فلسفههای نهی از «تلقی رکبان» که در بالا به آن اشاره شد حذف همین واسطههای ناسالم است، که اسلام در 14 قرن قبل به آن توجه فرموده و در مورد آن دستور صادر کرده است. و به این ترتیب باید با الهام از این دستور اسلامی طرح جامعی از نظر برنامهریزی عملی برای حذف واسطه های زائد و بی دلیل ریخت، تا این حکم اسلامی به خوبی پیاده شود، اما باید به دقت مراقب بود که در این راه از طرحهای شرقی و غربی اجتناب گردد وگرنه جواب معکوس خواهیم گرفت.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.