مواعظ الحسين عليه السلام در آثار آيت الله العظمی مکارم شيرازی
به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری
مرگ بهتر از زندگى ننگين است!
در روز عاشورا هنگامی که امام حسين عليه السلام به ميدان آمد و مبارز طلبيد، هر كس از پهلوانان سپاه دشمن پيش آمد، او را به خاك افكند. تا آنجا كه بسيارى از آنان را به هلاكت رساند آنگاه به ميمنه (به جانب راست سپاه) حمله كرد و فرمود: «الْمَوْتُ خَيْرٌ مِنْ رُكُوبِ الْعارِ؛ مرگ بهتر از زندگى ننگين است». سپس به ميسره (جانب چپ سپاه) يورش برد و فرمود:
أَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىِ آلَيْتُ أَنْ لا أَنْثَني
أَحْمي عِيالاتِ أَبي أَمْضي عَلى دينِ النَّبِىِ
«منم حسين بن على عليه السلام، سوگند ياد كردم كه [در برابر دشمن] سر فرود نياورم، از خاندان پدرم حمايت مى كنم و بر دين پيامبر رهسپارم!».[1]
و در روايت ديگر آمده است، امام عليه السلام فرمود: «مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةٍ في ذُلٍ؛[2] مرگ با عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است». اين شعار «مرگ با عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است» از مهم ترين پيام هاى عاشورا است، پيامى كه مى تواند سراسر تاريخ بشر را روشن سازد، و به استعمار و استثمار و بردگى انسان ها پايان دهد.
مردم غالباً از ترس ذلّت ذليل مى شوند، و از ترس ظلم تن به ظلم و ستم مى دهند و جبّاران و ظالمان نيز از همين نقطه ضعف استفاده مى كنند.
درست است كه امام حسين عليه السلام با اين شعار به استقبال يزيديان رفت و در يك نبرد نابرابر شهيد شد، امّا شهادت او سرآغازى براى قيام هاى مكرّر بر ضدّ مزدوران بنى اميّه و بنى مروان، و فرزندان «آكِلَةِ الْأَكبادِ» شد، كه مى رفت آثار رسول خدا صلى الله عليه و آله را محو و نابود كنند و سنّت هاى جاهلى را به جاى آنان بنشانند!
خدا مى خواست نهال اسلام با اين خون هاى پاك آبيارى شود و دشمنان اسلام و منافقان قسم خورده رسوا گردند. و همچنين خدا مى خواست مكتبى ساخته شود كه آزادى خواهان جهان در طول تاريخ در آن درس آزادگى و افتخار بياموزند و بدانند «مرگ با عزّت و افتخار، بهتر از زندگى ننگين است».[3]
آرى در نظام زندگى انسان هاى شايسته و با شخصيت، زندگى مادّى و ظاهرى برترين ارزش نيست، همانگونه كه مرگ مادى ضدّ ارزش نمى باشد؛ بلكه ارزش والا در نظر آزادمردان با ايمان، در زندگى توأم با عزّت است. به همين دليل هرگاه بر سر دو راهى قرار گيرند، شهادت توأم با عزّت و سربلندى را بر زندگى ذليلانه ترجيح مى دهند. همين نظام ارزشى بود كه مسلمانان را در عصر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و حتى بعد از آن در پيكارهاى نابرابر پيروز مى كرد. آرى عزّت جامعه اسلامى بر هر چيز مقدّم است و هر بهايى به خاطر آن پرداخته شود بجاست.
امام حسين عليه السلام در بيانی ديگر و در پاسخ به سپاه کوفه که ايشان را به پذيرش سلطه يزيد دعوت می کردند، فرمود: «لا وَاللهِ، لاأُعْطِيكُمْ بِيَدي إعْطاءَ الذَّليلِ، وَ لاأُقِرُّ لَكُم اِقْرارَ الْعَبيدِ؛[4] نه به خدا سوگند، دست ذلّت در دست شما نمى گذارم، و همچون بردگان تسليم نمى شوم؛ [بلكه مى جنگم و سربلند شربت شهادت را مى نوشم]».
و هنگامى كه در اثناء راه كربلا با لشكر حُر روبرو شد و آنها را تشنه يافت، مطابق راه و رسم جوانمردان دشمن را سيراب كرد. «حرّ بن يزيد رياحى» به گمان خودش از سر خيرخواهى و نصيحت عرض كرد: «با يزيد پنجه در نيافكن كه جان نازنينت به خطر خواهد افتاد». امام حسين عليه السلام هم در جواب فرمود: «أَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى؛ آيا مرا به مرگ مى ترسانى؟»؛ من همان را مى گويم كه شاعر قبيله اوس در حالى كه تصميم به يارى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله گرفته بود و پسر عمويش او را از اين كار برحذر داشت، گفت:
«سَأَمْضى فَما بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَى الْفَتى اِذا ما نَوى حَقّاً وَ جاهَدَ مُسْلِماً
وَ واسَى الرِّجالَ الصّالِحينَ بِنَفْسِهِ وَ فارَقَ مَثْبُوراً وَ باعَدَ مُجْرِماً
فَاِنْ عِشْتُ لَمْ اُنْدَمْ وَ اِنْ مِتُّ لَمْ أُلَمْ كَفى بِكَ ذُلاَّ اَنْ تَعِيْشَ وَ تُرْغَما؛
من از اين راه مى روم و مرگ بر جوانمردان عار نيست
جوانمردى كه نيّتش حق است، و مسلمان است و جهاد مى كند
و با مردان صالح در فدا كردن جان، همراهى و مواسات دارد
و از افراد بى ايمان و گنهكار فاصله گرفته است
من اگر زنده بمانم پشيمان نيستم و اگر در اين راه بميرم ملامت نخواهم شد
ذلّت براى تو [و امثال تو] است كه زنده بمانى و سرافكنده باشى».[5]
اين شعار حيات آفرين اسلامى با تعبير ديگرى در قرآن مجيد آمده است؛ آنجا كه مى فرمايد: «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا اِلاّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ اَنْ يُصِيْبَكُمُ اللهُ بِعَذاب مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِيْنا فَتَرَبَّصُوا اِنّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ؛[6] بگو آيا درباره ما جز يكى از دو نيكى را انتظار داريد (يا پيروزى يا شهادت) ولى ما انتظار داريم كه خداوند عذابى از سوى خودش [در آن جهان] به شما برساند يا [در اين جهان] به دست ما مجازات شويد، اكنون كه چنين است شما انتظار بكشيد ما هم با شما انتظار مى كشيم».
در واقع اين اصل، از آيه شريفه «وَ للهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ؛[7] عزّت براى خدا و پيامبر و مؤمنان است»، سرچشمه گرفته و روايات اهل بيت عليهم السلام نيز الهام بخش اين شعار بزرگ اسلامى است؛ رواياتی همچون گفتار امام صادق عليه السلام «اِنَّ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالى فَوَّضَ اِلَى الْمُؤْمِنِ كُلَّ شَىء اِلاّ إِذْلالَ نَفْسِهِ؛[8] خداوند همه چيز را در اختيار مؤمن قرار داده، جز ذليل ساختن خويشتن».
و حديث معروف امام حسين عليه السلام: «اَلا وَ اِنَّ الدَّعِىّ بْنَ الدَّعِّىِّ، قَدْ تَرَكَنى بَيْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ، وَ هَيهاتَ لَهُ ذلِكَ، هَيْهاتَ مِنّى الذِّلَّةَ، اَبَى اللهُ ذلِكَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ جُدُودٌ طَهُرَتْ وَ حُجُورٌ طابَتْ اَنْ تُؤثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلى مَصارِعِ الْكِرامِ؛[9] آگاه باشيد اين ناپاكِ ناپاك زاده، مرا در ميان شمشير و ذلّت مخيّر ساخته، و چه دور است كه او به مقصد خود برسد، و چه دور است از من كه تن به ذلّت بدهم، نه خدا اين را مى پسندد و نه پيامبرش و نه مؤمنان راستين و نه پدران و نياكان پاك و مادران پاك دامن، آرى آنها هرگز اجازه نمى دهند كه تسليم در برابر فرومايگان را بر قربانگاه بزرگواران [و به خون خفتن افتخارآميز] ترجيح دهم».[10]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.