مواعظ الحسين عليه السلام در آثار آيت الله العظمی مکارم شيرازی
به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری
کسی که عذر نپذيرد، بر حوض کوثر وارد نشود
امام سجّاد عليه السلام می فرمايد از پدرم امام حسين عليه السلام شنيدم که فرمود: «اگر مردى در اين گوشم - اشاره به گوش راست خود كرد - مرا دشنام دهد و در [گوش] ديگرى از من پوزش بخواهد، پوزش او را مى پذيرم. چرا كه امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام برايم نقل كرد كه از جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيد كه مى فرمايد: "بر حوض كوثر وارد نمى شود كسى كه عذر را نپذيرد از کسی که عذرش موجّه باشد يا غير موجّه"؛ لَو شَتَمَني رَجُلٌ في هذِهِ الاُذُنِ - و أَومَأ إلى اليَمين - وَاعتَذَرَ لي فِي الاُخرى لَقَبِلتُ ذلِكَ مِنهُ، وذلِكَ أنَّ أميرَ المُؤمِنينَ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ عليه السلام حَدَّثَني أنَّهُ سَمِعَ جَدّي رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ: "لا يَرِدُ الحَوضَ مَن لَم يَقبَلِ العُذرَ مِن مُحِقٍّ أو مُبطِلٍ"».[1]
عذر پذيری ريشه در صفت عفو و گذشت دارد؛ و تا اين روحيّه در انسان نباشد، عذر کسی را نمی پذيرد. آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى مملوّ است از بيان فضيلت عفو و نكوهش از روح انتقام جويى. سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام گواه بسيار خوبى براى اين معنى است. يك نمونه آن داستان فتح مكه و عفو عمومى پيامبر صلى الله عليه و آله از دشمنان خونخوار و بسيار سرسخت است.
عفو و گذشت در قرآن
آيات متعددی در قرآن به صفت «عفو» پرداخته، آن را از صفات عالی انسانی و معنوی برشمرده و به آن توصيه کرده است؛ که در اين مجال به 6 آيه از اين آيات می پردازيم:
1. سوره اعراف، آيه 199: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ؛ با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير و به نيكى ها دعوت كن و از جاهلان روى بگردان [و با آنان ستيزه مكن]».
اوّلين آيه خطاب به پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله است، خطابى كه تكليف ديگران را نيز روشن مىسازد. سه دستور در اين آيه از سوى خداوند به پيامبراكرم صلى الله عليه و آله به عنوان يك رهبر بزرگ جامعه داده شده است، که همه بيانگر اهميت عفو و گذشت است.
در دستور اول توصيه به عفو مى كند، دستور دوم اشاره به اين دارد كه بيش از آنچه مردم قدرت دارند از آنها نخواهد، و در دستور سوم بى اعتنائى نسبت به مزاحمت هاى جاهلان را توصيه مى كند كه آن نيز آميخته با نوعى عفو و گذشت است.
رهبران راستين و پويندگان راه حق همواره در مسير خود به سوى خدا و اصلاح جامعه با افراد متعصب و جاهل و لجوج روبرو مى شوند كه انواع مزاحمت ها و هتك و توهين را نسبت به آنها روا مى دارند. آيه فوق و بسيارى ديگر از آيات قرآن مى گويد با آنها گلاويز نشويد و بهترين راه ناديده و نشنيده گرفتن كارهاى آنها است و تجربه نشان مى دهد كه اين كار بهترين راه براى بيدار ساختن و خاموش كردن آتش خشم و حسد و تعصب آنها است.
2. سوره مؤمنون، آيه 96: «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ». اين آيه نيز روى سخن را به پيامبر صلى الله عليه و آله كرده، دستورى فراتر از عفو و گذشت مى دهد و مى فرمايد: «بدى را از راهى كه بهتر است دفع كن، [و پاسخ بدى را به نيكى ده]، ما به آنچه آنها مى گويند و توصيف مى كنند آگاه تريم».
3.سوره فصلت، آيات 34 و 35: «وَ لَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ * وَ مَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ مَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ َعَظيِمٍ؛ هرگز نيكى و بدى يكسان نيست، بدى را با نيكى دفع كن ناگاه [خواهى ديد] همان كس كه ميان تو و او دشمنى است گويى دوستى گرم و صميمى است * اما جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند به اين مقام نمى رسند و جز كسانى كه بهره عظيمى [از ايمان و تقوا] دارند به آن نائل نمى گردند».
در سوّمين آيه مى فرمايد: «بدى را با نيكى دفع كن تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند».
از آيات فوق به خوبى استفاده مى شود كه پيامبر صلى الله عليه و آله [و كسانى كه پيرو راستين او بوده و هستند] مأموريت دارند از مرحله عفو و گذشت نيز فراتر بروند و بدى را با نيكى پاسخ دهند، كارى كه تحمل آن براى هر كس ميسّر نيست. به همين دليل در آيه بعد مى فرمايد: «به اين مرحله جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند و كسانى كه بهره عظيمى از ايمان و تقوا دارند نمى رسند؛ وَ مَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ مَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ َعَظيِمٍ».
به راستى مقابله به ضد در برابر بدى ها كار سنگينى است كه جز نيكان و پاكان توان آن را ندارند؛ آنها كه بهره عظيمى از ايمان و تقوا و سهم وافرى از فضايل اخلاقى دارند.
4.سوره تغابن، آيه 14: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَ أَوْلَادِكُمْ عَدُوّاً لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند از آنها برحذر باشيد و اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد [خدا شما را مى بخشد] چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است».
عدواتی که در اين آيه به آن اشاره شده، ممكن است از طرق مختلفى اعمال گردد: در جنبه هاى معنوى مانند جلوگيرى كردن از هجرت به مدينه در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و ممانعت در وصيت كردن به بعضى از اموال براى كارهاى خير. در مسائل مادى مانند مزاحمت هاى مختلفى كه فرزندان نا اهل و همسران پر توقع نسبت به پدر و شوهر انجام مى دهند.
ولى در ذيل آيه مى افزايد: «اگر عفو كنيد و صرف نظر نماييد و گنهكار را ببخشيد [خدا شما را مى بخشد] زيرا خداوند بخشنده و مهربان است».
بى شك اگر عفو و گذشت از محيط خانواده برچيده شود، و هر كس بخواهد در مزاحمت هايى كه به حق او مى شود، در مقام انتقام جويى برآيد، محيط خانواده مبدل به جهنم سوزانى مى شود كه هيچ كس در آن امنيت ندارد، و به زودى خانواده ها از هم متلاشى مى شوند.
جالب توجه اين كه در اين آيه خداوند نخست با صراحت دستور به عفو، و سپس صفح مى دهد و در ذيل آيه به طور ضمنى دستور به غفران مى دهد، زيرا مى فرمايد: آيا دوست نداريد كه خداوند شما راببخشد؟ يعنى شما هم غفران كنيد تا مشمول غفران خدا قرار گيريد.
حال بايد ديد فرق ميان عفو و صفح و غفران چيست؟[2]
به نظر مى رسد كه عفو مرحله نخستين است و به معنى گذشت و ترك انتقام و هر گونه عكس العمل مى باشد، و «صفح» به معنى روى برگرداندن و ناديده گرفتن و به فراموشى سپردن است كه اين مرحله دوم مى باشد، و «غفران» به معنى پوشانيدن آثار خطا و گناه است، كه مردم هم آن را به فراموشى بسپارند، و اين آخرين مرحله است و برترين مقامات انسان هاى با ايمان در برابر خطاهاى ديگران است.
5. سوره نساء، آيه 149: «إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوّاً قَديراً؛ اگر نيكى ها را آشكار يا مخفى كنيد و از بديها گذشت نمائيد خداوند بخشنده و توانا است [و با اينكه قادر بر انتقام است عفو و گذشت مى كند]».
در پنجمين آيه، عفو و گذشت در كنار انجام اعمال خير قرار گرفته و وعده عفو الهى در برابر آن داده شده است. بنابراين انسان نبايد تصور كند انتقام گرفتن افتخارى است؛ افتخار آن است كه انسان در اين گونه موارد مالك اعصاب خويش باشد و تا آنجا كه از عفو و گذشت سوء استفاده نمى شود، عفو و گذشت نمايد.
6. سوره مزمّل، آيه 10: «وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً؛ و در برابر آنچه [دشمنان] مى گويند شكيبا باش و به طرزى شايسته از آنان دورى كن».
در آخرين آيه از آيات مورد بحث، باز روى سخن به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله است، ولى منظور همه مسلمان ها مى باشد.
مى دانيم كه يكى از حربه هاى ناجوانمردانه مشركان و دشمنان لجوج پيامبر صلى الله عليه و آله انواع هتك و توهين ها و دشنام ها و نسبت هاى ناروايى بود كه به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى دادند كه قلب مبارك آن حضرت را سخت آزار مى داد. ولى با اين همه خداوند به او دستور مى دهد كه در برابر آن شكيبايى كند و همه را ناديده بگيرد و هجر جميل نمايد.
«هَجْرِ جَميل؛ دورى شايسته» به معنى هجران آميخته با محبّت و حسن خلق و دلسوزى و دعوت به سوى حق است. اين يكى از روش هاى تربيتى در برابر افراد لجوج و نادان مى باشد، كه اگر در برابر آنها بايستند بر لجاجت آنها افزوده مى شود. لذا دستور داده شده است كه در برابر هتّاكى و بدگويى آنها بى اعتنا بگذرد.
به هر حال اين آيه، عفو و گذشت را مخصوصاً در برابر گروه خاصى كه زبان آنها قيد و بندى ندارد و بر اثر جهل و نادانى از گفتن هر كلام ناپسند و زشتى ابا ندارند، توصيه مى كند؛ چرا كه «هجر جميل» بدون «عفو» حاصل نمى شود.
آيات فوق كه مخاطبش گاه همه مسلمانان هستند، و گاه شخص پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به عنوان رهبر مسلمين است، به خوبى مقام والاى «عفو و گذشت» را در برابر حوادث تلخ و ناملائمات روشن مى سازد، و اساس و پايه كار مسلمين را در ميان خود بر پايه عفو و گذشت مى نهد، و حتى در مقابل دشمنان در آنجا كه از عفو و گذشت سوء استفاده نشود به آن توصيه مى كند.[3]
عفو و عذر پذيری در روايات
1. رسول خدا صلی الله عليه و آله خطاب به علی بن ابی طالب می فرمايد: «يَا عَلِيُّ! مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ، صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً، لَمْ يَنَلْ شَفَاعَتِي؛[4] اى على! كسى كه عذرِ عذرخواه را نپذيرد، چه در اين عمل راستگو باشد و چه نباشد، به شفاعتم نمى رسد».
مسأله عذرخواهى و پذيرش عذر هر دو از ارزش هاى اخلاقى و اسلامى است. بسيارند كسانى كه اعمال خلافى را مرتكب مى شوند، امّا گويى عارشان مى آيد كه عذر بخواهند و آن را عيب مى دانند! اين عيب بسيار بزرگى است. چه اشكالى دارد اگر انسان خلافى را مرتكب شد، همان گونه كه پشيمان شده و در پيشگاه خداوند توبه و استغفار مى كند، در پيشگاه خلق هم عذر بخواهد؟
اگر مردم واقعاً سعه صدر، شجاعت و شهامت عذرخواهى را داشته باشند، بسيارى از مشكلات در همان مراحل اوّليّه پايان مى پذيرد. گاهى بحث ها و جدال هاى بى حاصل بر سر مسائل كوچك و پيش پا افتاده، مشكلات بزرگى را به وجود مى آورد. اگر شهامت و شجاعت عذرخواهى باشد خطاهاى كوچك به خطاهاى بزرگ تبديل نمى شود و گويا از همان اوّل آبى روى آتش ريخته شده است.
هر انسانى اگر در مقابل ديگری خطايى کند، عذرخواهى دليل بر بزرگوارى اوست، دليل بر سعه صدر انسان است. كسانى كه تنگ حوصله اند و ضيق صدر دارند، گمان مى برند با عذرخواهى از شخصيّتشان كم مى شود، در حالى كه غافلند و نمى دانند عذرخواهى دليل بر عظمت شخصيّت و بزرگوارى است.
بنابراين اگر در كارها منصف باشيم و در چيزهايى جزئى از طرف مقابل، هر كه مى خواهد باشد، عذرخواهى كنيم، اين خود، كليد زندگى سالم است. پس اعتذار (پوزش طلبيدن) از ارزش هاى اخلاقى است.
امّا مسأله دوم كه آن هم بزرگوارى و سعه صدر مى خواهد، «قبول عذر» است. اگر كسى نزد شما آمد و صادقانه عذر خواست، حتماً بايد آن را بپذيريد.
پيامبر صلى الله عليه و آله در حديث فوق مى فرمايد: حتّى اگر عمداً كار خلافى كرده و مى خواهد خودش را زير حجاب اعتذار پنهان كند، شما بزرگوارى كرده و به روى خودت نياور، حتّى عذر دروغين را بپذير. زيرا اگر عذر را نپذيرى، پرده حُجب و حيا را دريده اى. البتّه موارد استثنايى از بحث جداست.
حضرت رسول مى فرمايد: كسى كه عذر شخصى را كه مى خواهد از خطاى خودش خارج گردد - خواه راست باشد يا دروغ - نپذيرد، شفاعت من به او نمى رسد. زيرا شفاعت من مخصوص خطاكاران است؛ تو درباره خطاكاران چگونه رفتار كردى كه انتظار دارى درباره خطاى تو گذشت كنند؟!
به هر حال پوزش هنگام اشتباه و پذيرش آن از پوزش خواه، كليد خوشبختى، نفوذ در افكار و در دل مردم و از جمله عوامل پيشرفت در زندگى است.[5]
2. امير المؤمنين عليه السلام در فرازی از وصايای خويش به فرزندش امام حسن مجتبی عليه السلام می فرمايد: «اِحْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِيكَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَةِ وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اللَّطَفِ وَ الْمُقَارَبَةِ وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ وَ عِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اللِّينِ وَ عِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْرِ، حَتَّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ وَ كَأَنَّهُ ذُو نِعْمَةٍ عَلَيْكَ. وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَيْرِ أَهْلِهِ ... تَجَرَّعِ الْغَيْظَ فَإِنِّي لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً وَ لَا أَلَذَّ مَغَبَّةً. وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَلِينَ لَكَ. وَ خُذْ عَلَى عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ [أَحَدُ] أَحْلَى الظَّفَرَيْنِ. وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا ...؛[6] [فرزندم!] در مقابل برادر دينى خود [اين امور را بر خود تحميل كن:] به هنگام قطع رابطه از ناحيه او، تو پيوند برقرار نما و در زمان قهر و دوريش به او نزديك شو. در برابر بخلش، بذل و بخشش و به وقت دورى كردنش نزديكى اختيار كن. به هنگام سخت گيريش نرمش و به هنگام جرم، عذرش را بپذير، آن گونه كه گويا تو بنده او هستى و او صاحب نعمت توست. اما بر حذر باش از اينكه اين كار را در غير محلش قرار دهى يا درباره كسى كه اهليّت ندارد به كار بندى ... خشم خود را جرعه جرعه فرو بر كه من جرعه اى شيرين تر و خوش عاقبت تر و لذت بخش تر از آن نديدم. با كسى كه با تو به خشونت رفتار مى كند نرمى كن كه اميد مى رود به زودى در برابر تو نرم شود. با دشمن خود با فضل و كرم رفتار كن كه در اين صورت از ميان دو پيروزى (پيروزى از طريق خشونت و پيروزى از طريق محبّت) شيرين ترين را برگزيده اى. اگر خواستى پيوند برادرى و رفاقت را قطع كنى، جايى براى آشتى بگذار كه اگر روزى خواست باز گردد بتواند...».
امام عليه السلام در اين بخش از وصيّتنامه وظيفه انسان را در برابر دوستانش ضمن چند توصيه بيان مى فرمايد؛ نخست مى گويد: «در برابر برادر دينى خود [اين امور را بر خويش تحميل كن:] به هنگام قطع رابطه از ناحيه او، تو پيوند برقرار نما و در زمان قهر و دوريش به او نزديك شو، در برابر بخلش، بذل و بخشش و به وقت دورى كردنش نزديكى اختيار كن، به هنگام سخت گيريش نرمش و به هنگام جرم عذرش را بپذير آن گونه كه گويا تو بنده او هستى و او صاحب نعمت توست».
امام عليه السلام در اين توصيه اش فرزند خود را از مقابله به مثل در برابر خشونت و بى محبتى دوستان، بر حذر مى دارد و در ضمن شش جمله مقابله به ضد را در اين گونه موارد توصيه مى كند، چرا كه مقابله به مثل پايه و اساس دوستى را به خطر مى افكند و انسان دوستان خود را از دست مى دهد. ولى اگر در برابر بى مهرى مهر ورزد و در برابر بدى ها نيكى كند، به زودى دوستش به اشتباه خود پى مى برد و شرمنده مى شود و در مقام جبران بر مى آيد و پايه هاى دوستى محكم تر از پيش مى شود.
عبارات امام عليه السلام در واقع شرح آیات قرآن كريم است؛ كه مى فرمايد: «ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَميمٌ * وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظيمٍ؛[7] بدى را با نيكى دفع كن ناگاه [خواهى ديد] همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است * اما جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند به اين مقام نمى رسند و جز كسانى كه بهره عظيمى [از ايمان و تقوا] دارند به آن نائل نمى شوند».
گر چه اين آيه در مورد دشمنان است، ولى به طريق اولی درباره دوستان نيز صادق خواهد بود. سيره پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه هدى عليهم السلام و علماى بزرگ نيز همين معنا را نشان مى دهد كه جز در موارد استثنايى در برابر بدى هاى دوستان و دشمنان، به مقابله به مثل بر نمى خواستند.
ولى از آنجا كه بعضى از افراد پست و كوته فكر ممكن است از اين گونه رفتار سوء استفاده كنند، امام عليه السلام اين گروه را استثنا كرده مى فرمايد: «اما بر حذر باش از اينكه اين كار را در غير محلش قرار دهى يا درباره كسى كه اهليت ندارد به كار بندى؛ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ، أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَيْرِ أَهْلِهِ».
تفاوت جمله «وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ» و جمله «أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ» در اين است كه جمله دوم به افراد نا اهل و لجوج و كينه توز اشاره دارد كه نيكى در برابر بدى آنها سبب جرأت و جسارتشان مى شود و مانند «ترحم بر پلنگ تيز دندان» است. ولى جمله اوّل ناظر به كسانى است كه چنين حالتى ندارند؛ اما نيكى هاى مكرر در برابر بى مهرى هاى آنها اى بسا سبب اشتباهشان مى شود و خيال مى كنند كار خوبى انجام داده اند.
تعبير به «اِحْمِلْ» در آغاز اين توصيه اشاره به اين است كه خوبى كردن در برابر بدى گر چه براى انسان مشكل است؛ ولى بايد آن را بر خود تحميل كرد.[8]
3. امام زين العابدين عليه السلام نيز می فرمايد: «... وَ إِنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمِينِكَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى يَسَارِكَ فَاعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ؛[9] اگر كسى از طرف راستت به تو ناسزا گفت و بلافاصله به سمت چپ آمد و از تو پوزش طلبيد، معذرت خواهى او را قبول كن».[10]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.