أَ لَیْسَ اللّهُ بِکاف عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد
وَ مَنْ یَهْدِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلّ أَ لَیْسَ اللّهُ بِعَزِیز ذِی انْتِقام
آیا خداوند براى (نجات و دفاع از) بنده اش کافى نیست؟! اما آنها تو را از غیر او مى ترسانند. و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایت کننده اى ندارد!
و هر کس را خدا هدایت کند، هیچ گمراه کننده اى نخواهد داشت. آیا خداوند توانا و داراى مجازات نیست؟!
بسیارى از مفسران نقل کرده اند: بت پرستان «مکّه» پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از خشم و غضب بت ها بر حذر مى داشتند، و مى گفتند : از آنها بدگوئى مکن، و بر خلاف آنها اقدام منما که تو را دیوانه مى کنند و آزار مى رسانند! (آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت).(1)
بعضى نیز نقل کرده اند: هنگامى که «خالد» به فرمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور شکستن بت معروف «عُزّى» شد، مشرکان گفتند: اى «خالد»! بترس که خشم این بت شدید است! (و تو را بیچاره مى کند) «خالد» با تبرى که در دست داشت محکم بر بینى آن بت کوبید، و آن را در هم شکست و گفت: کُفْراً لَکَ یا عُزّى، لا سُبْحانَکَ ـ سُبْحانَ مَنْ أَهانَکَ، اِنِّی رَأَیْتُ اللّهَ قَدْ أَهانَکَ!: «ناسپاسى بر تو باد اى عُزّى! هرگز منزه نیستى، منزّه کسى است که تو را موهون ساخته! من دیدم خداوند تو را موهون ساخته است».(2)
ولى داستان «خالد» که قاعدتاً بعد از فتح «مکّه» بوده، نمى تواند از قبیل شأن نزول باشد; چرا که تمام سوره «زمر»، «مکّى» است، بنابراین ممکن است از قبیل تطبیق بوده باشد.
* * *
1. «تفسیر کشّاف» و «مجمع البیان» و «ابوالفتوح رازى» و «فى ظلال القرآن» (با تفاوت هائى در تعبیر).
2. «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث (در «کشّاف» و «قرطبى» نیز این روایت به طور مختصرترى آمده است).