انسان یک قلب دارد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
شأن نزول آیات قرآن
از کفار و منافقان اطاعت مکنخواسته هاى همسران پیامبر و پاسخ آنها

ما جَعَلَ اللّهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ وَ ما جَعَلَ أَزْواجَکُمُ اللاّئِی تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِکُمْ وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ ذلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْواهِکُمْ وَ اللّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ

خداوند براى هیچ کس دو دل در درونش نیافریده; و هرگز همسرانتان را که مورد «ظهار» قرار مى دهید مادران شما قرار نداده; و (نیز) فرزندخوانده هاى شما را فرزندحقیقى شما قرار نداده است; این سخن شماست که به دهان خود مى گوئید (سخنى باطل و بى پایه); اما خداوند حق را مى گوید، و او به راه راست هدایت مى کند.

جمعى از مفسران، در شأن نزول این قسمت از آیه، نوشته اند: در زمان جاهلیت مردى بود به نام «جمیل بن معمر» داراى حافظه بسیار قوى، او ادعا مى کرد: در درون وجود من «دو قلب»! است که با هر کدام از آنها بهتر از محمّد(صلى الله علیه وآله) مى فهمد! لذا مشرکان قریش او را «ذو القلبین»! (صاحب دو قلب) مى نامیدند.

در روز جنگ «بدر» که مشرکان فرار کردند، «جمیل بن معمر» نیز در میان آنها بود، «ابوسفیان» او را در حالى دید که، یک لنگه کفشش در پایش بود و لنگه دیگر را به دست گرفته بود و فرار مى کرد.

«ابوسفیان» به او گفت: چه خبر؟!

گفت: لشکر فرار کرد.

گفت: پس چرا لنگه کفشى را در دست دارى و دیگرى را در پا؟!

جمیل بن معمر گفت: به راستى متوجه نبودم، گمان مى کردم هر دو لنگه در پاى من است (معلوم شد با آن همه ادعا چنان دست و پاى خود را گم کرده که به اندازه یک قلب هم چیزى نمى فهمد، البته منظور از قلب، در این موارد عقل است).(1)

 


1. «مجمع البیان»، ذیل آیه; «بحار الانوار»، ج 16، ص179، و ج 22، ص50; «قرطبى»، ج 14، ص116 .

 

از کفار و منافقان اطاعت مکنخواسته هاى همسران پیامبر و پاسخ آنها
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma