ملاقات فرستادگان مسیحیان با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
شأن نزول آیات قرآن
ربا ممنوع!دستاویز و بهانه جوئى اهل کتاب

فصل دوّم

سوره آل عمران

الم

اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ

نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَالاِْنْجیلَ

مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَ اللّهُ عَزیزٌ ذُو انْتِقام

الم.

معبودى جز خداوند یگانه زنده و پایدار و نگه دارنده، نیست.

(همان کسى که) کتاب را به حق بر تو نازل کرد، که با نشانه هاى کتب پیشین،منطبق است; و «تورات» و «انجیل» را.

پیش از آن، براى هدایت مردم فرستاد; و (نیز) کتابى که حق را از باطل مشخص مى سازد، نازل کرد; کسانى که به آیات خدا کافر شدند، کیفر شدیدى دارند; و خداوند (براى کیفر بدکاران و کافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است.

بعضى از مفسران مى گویند: هشتاد و چند آیه از این سوره، درباره فرستادگان و مسیحیان نجران(1) که به نمایندگى از طرف آنان براى تحقیق درباره اسلام به «مدینه» آمده بودند، نازل شده است.

فرستادگان، شصت نفر بودند که چهارده نفر آنان از اشراف و برجستگان «نجران» محسوب مى شدند، سه نفر از این چهارده نفر، سمت ریاست داشتند و مسیحیان آن سامان در کارها و مشکلات خود، به آن سه نفر مراجعه مى کردند، یکى از آنان «عاقِب» بود که او را «عبد المسیح» نیز مى گفتند. وى امیر و رئیس قوم خود محسوب مى شد، و قوم او هیچ گاه با نظریه و رأى او مخالفت نمى کردند.

دیگرى «سیّد» نام داشت که او را «اَیْهَم» نیز مى گفتند، وى سرپرست تشریفات و تنظیم برنامه سفر و مورد اعتماد مسیحیان بود.

نفر سوم، «ابو حارثه» نام داشت که مردى دانشمند و صاحب نفوذ بود، و کلیساهاى متعددى به نام او ساخته بودند، او تمام کتب دینى مسیحیان را حفظ داشت.

این گروه شصت نفرى در لباس مردان قبیله «بنى کعب» به «مدینه» آمدند و به مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شدند، در این موقع پیامبر(صلى الله علیه وآله) نماز عصر را با مسلمانان خوانده بود، این شصت نفر لباس هاى زیبا و پر زرق و برق و جالب پوشیده بودند که به گفته یکى از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) «هرگز ندیده ایم فرستادگانى به این زیبائى باشند»!

موقعى که آنها وارد مسجد شدند، هنگام نمازشان بود، طبق مراسم خود، ناقوس را نواختند و به طرف مشرق ایستاده، مشغول نماز شدند، گروهى از اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) خواستند مانع شوند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: به آنها کارى نداشته باشید!

پس از نماز، «عاقب» و «سیّد» خدمت پیامبر رسیدند و با او آغاز سخن کردند پیامبر (صلى الله علیه وآله) به آنها پیشنهاد کرد: «به آئین اسلام درآیید و در پیشگاه خداوند تسلیم گردید».

عاقب و سید گفتند: ما پیش از تو اسلام آورده و تسلیم خداوند شده ایم!

پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «شما چگونه بر آئین حق هستید، با این که اعمالتان حاکى است که تسلیم خداوند نیستید، چه این که براى خدا فرزند قائلید و عیسى(علیه السلام) را پسر خدا مى دانید، و صلیب را عبادت و پرستش مى کنید و گوشت خوک مى خورید، با این که تمام این امور مخالف آئین حق است»!

عاقب و سید گفتند: اگر عیسى پسر خدا نیست، پس پدرش که بوده است؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «آیا شما قبول دارید که هر پسرى شباهتى به پدر خود دارد»؟

 

گفتند: آرى.

فرمود: «آیا اینطور نیست که خداى ما به هر چیزى، احاطه دارد و قیوم است و روزى موجودات با اوست»؟

گفتند: آرى همین طور است.

فرمود: «آیا عیسى این اوصاف را داشت»؟

گفتند: نه.

فرمود: «آیا مى دانید که هیچ چیزى در آسمان و زمین بر خدا مخفى نیست و خداوند به همه آنها داناست»؟

گفتند: آرى مى دانیم.

فرمود: «عیسى غیر از آنچه که خدا به او یاد داده، از پیش خود چیزى مى دانست»؟

گفتند: نه.

فرمود: «آیا مى دانید که خداى ما همان است که مسیح را در رحم مادرش همان طور که مى خواست، صورتگرى کرد»؟

گفتند: همین طور مى باشد.

فرمود: «آیا چنین نیست که عیسى را مادرش مانند سایر کودکان در رحم حمل کرد، و بعد همچون مادرهاى دیگر، او را به دنیا آورد؟ و عیسى پس از ولادت، چون اطفال دیگر غذا مى خورد»؟

گفتند: آرى چنین بود.

فرمود: «پس چگونه عیسى پسر خدا است با این که هیچ گونه شباهتى به پدرش ندارد»؟!

سخن که به اینجا رسید، همگى خاموش شدند، در این هنگام، هشتاد و چند آیه از اوایل این سوره براى توضیح معارف و برنامه هاى اسلام نازل گردید.(2)

 


1. «نَجْران» محلى است در کوهستان هاى شمالى یمن به فاصله ده منزلى «صنعاء» و اراضى آن متعلق به قبیله «هَمْدان» بوده و این قبیله در دوره جاهلیت بتى داشتند که آن را «یَعُوق» مى نامیده اند، و به گفته «یاقوت حموى» در «معجم البلدان»: نجران نام چند محل بوده است.

2. «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث; «المیزان»، ج 3، ص15; «جامع البیان»، ج 3، ص220; «تفسیر ابن کثیر»، ج 1، ص376،; «اسباب نزول الآیات» واحدى نیشابورى، ص61; «درّ المنثور»، ج 2، ص3.

 

ربا ممنوع!دستاویز و بهانه جوئى اهل کتاب
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma