تحريف قرآن نزد فرقه حشويّه از اهل سنّت

«حشویّه» چه کسانی هستند و در مورد تحریف قرآن چه نظری دارند؟

همانگونه كه می‌دانيم منشأ شبهه تحريف روايات شاذى است كه اهل حديث آنها را نقل كرده و مورد توجه افراد ضعيف العقل قرار گرفته است. ظاهرگرايانِ اهل حديث كه به «حشويّه» معروفند و در نقل حديث زياده‌روى مى‌كنند و بى آنكه در معناى آن بينديشند و در مواردى كه با مبانى شريعت و اصول اسلام تعارض دارد درنگ كنند، بر اين گونه روايات اعتماد نموده‌اند؛ زيرا تمام توجه ايشان به افزودن بر حجم روايات معطوف است و كارى به محتوا ندارند. بنابراين برايشان اهميتى ندارد كه از چه كسى اخذ حديث مى‌كنند و در اخذ و نقل حديث بر چه چيزى تكيه مى‌كنند.

«گواهی تاریخ» بر عدم تحریف قرآن

چگونه می‌توان برای اثبات تحریف ناپذیری قرآن کریم به «گواهی تاریخ» استناد کرد؟

قرآن از نخستين روز پيدايش مورد توجه امتى بزرگ و بيدار بوده و در نهايت احترام، مورد تقديس و تعظيم قرار گرفته است. زيرا قرآن براى تمامى شؤونات حيات دينى و سياسى و اجتماعى مسلمین، به عنوان نخستين مرجع و منبع به‌حساب مى‌آید. به‌همين جهت است كه همگان در حفظ و حراست و مراقبت از سلامت و بقاى آن در تمامى اعصار مى‌كوشيدند. با این وجود چگونه ممكن است گمراه‌پيشگان و باطل‌كيشان در چنين كتاب استوار و پيراسته‌اى دست‌برد زده باشند؟!

تعارض حدیث یوم الدار با ادله خلافت ابوبکر!

آیا مى توان حدیث صحيح یوم الدار را به صرف تعارض با دلائل خلافت ابوبکر مردود دانست؟

 اولا: ما هیچ دلیلى بر امامت و خلافت ابوبکر نداریم. ثانیاً: بر فرض وجود دلیل، چرا این حدیث را ابطال کنیم؟ بلکه باید به جهت وجود نصّ بر خلافت امام على(ع) ادله خلافت ابوبکر را زیر سؤال ببریم، زیرا ادله اى که آنان ادّعا مى کنند قطعاً نصّ نبوى نیست، بلکه عمده دليل آنها اجماع اهل حلّ و عقد است (که واقع نشده و معتبر نیست).

عدم اعتقاد صحابه به نصّ بر وصایت حضرت على(ع)!

آیا طبق گفته قفارى هیچ یک از صحابه معتقد به نصّ بر وصایت حضرت على(علیه السلام) نبودند؟

مورّخان تصریح دارند که اوّل لقبى که به عنوان یک مذهب در زمان رسول خدا(ص) ظاهر شد لقب شیعه بود. این کلمه لقب چهار نفر از صحابه به نام ابوذر، سلمان، مقداد و عمار بود که معتقد به نصّ بر وصایت حضرت على(ع) بودند. علاوه بر آنها؛ ابو ایوب انصارى، ابوسعید خدرى، انس بن مالک و بریده نیز این نصوص را نقل کرده اند.

 اعتبار بیعت اهل حّل و عقد برای تعیین خلیفه

آیا بیعت اهل حّل و عقد مى تواند معیار تعیین خلافت باشد؟

بیعت نزد عرب راهى براى تعیین حاکم و انتخاب رهبر نبود بلکه براى تأکید عملى و التزام به لوازم ایمانى بود که قبلاً داشتند. بر فرض هم که بیعت، راهى براى تعیین حاکم باشد، یکى از راه هاست، نه تنها راه؛ شورا یا بیعت در صورتی راهى براى تعیین حاکم به شمار مى رود که پیامبر(ص) شخصى را براى رهبرى تعیین نکرده باشد، لذا با وجود روایات متواتر و فراوان مبنی بر تعیین علی(ع) از طرف پیامبر(ص)، آن بیعت اجتهاد در مقابل نصّ است.

پندار نسخ تلاوت‌ در قرآن کریم

«نسخ تلاوت» در قرآن به چه معناست و نظر علمای اسلام درباره آن چیست؟

«نسخ تلاوت» پندارى است كه در سخن‌هاى بسيارى از اهل حديث  و جمعى از اصوليان اهل‌سنت آمده است. ايشان در تلاشند كه بدين وسيله رواياتى را كه به نظرشان صحيح آمده و بر ازدست رفتن بسيارى از آيات قرآن حكايت دارد حل نمايند؛ از اينرو با استفاده از يك اسلوب ساختگى مى‌گويند: تلاوت اين‌دسته از آيات، نسخ شده است اما حكمشان تا ابد باقى است. مثل آيه «رضعات دهگانه»، آيه «سنگسار پيرمرد و پيرزن» و آيه «لا يملأ جوف ابن‌آدم إلّا التراب»، و بسيارى ديگر از اين دست آيات كه معتقدند از جمله آيات قرآن بوده و در زمان پيامبر(ص) تلاوت مى‌شده است اما بعدها برداشته شده و از سينه‌ها محو شده است؛ با اين حال، همواره عمل به حكم آن واجب است.

دلائل اهل سنت بر مشروعیت حکومت از طریق بیعت

آیا دلائلى که اهل سنّت در مشروعیت حکومت بوسیله بیعت ذکر مى کنند صحیح است؟

اهل سنت در اثبات مشروعیّت حکومت بوسیله بیعت، به دلایلى تمسک کرده اند که در پاسخ باید گفت: 1- در روایاتی پیامبر(ص) امامت و حکومت را امری الهی می داند نه امری واگذار شده به مردم. 2- بیعت مردم حتی با پیامبر(ص) بیعتی برای یاری و اطاعت ایشان بوده نه بیعتی مشروعیت بخش به رسالت و حکومت ایشان. 3- حق حکومت به عنوان حقی الهی فقط از راه نص و نصب به پیامبر یا امام واگذار می شود نه بیعت. 4- عصمت که مهم ترین شرط امامت است، را غیر از خداوند کسی نمی داند؛ لذا باید از جانب خدا و رسول او تعیین شود و... .

استدلال به روایات اهل بیت(ع) در مشروعیّت شورا

آیا با استناد به کلمات اهل بیت(علیهم السلام) مى توان مشروعیت شورا را اثبات نمود؟

برخى براى مشروعیّت بخشیدن به حکومت شورایى، به روایاتى از اهل بیت(ع) مانند سخنان علی(ع) در مقام بحث، استدلال کرده اند. لکن علی(ع) در این سخن در مقام جدل با خصم خود است و لذا همان دلیلی که خصم به آن ملتزم است را آورده و این به معنای اعتبار این امر نزد خود ایشان نیست. ضمن اینکه اگر حضرت براى شورا مشروعیت قائل بود، چرا در مدت خانه نشینى اش این همه براى حقانیت خود، به حدیث غدیر و ثقلین استدلال مى نمود و با بیان مظلومیت خود، دیگران را غاصب خلافت معرفی می نمود.

عدم وجود نصّ بر خلافت به صرف رد بیعت عباس!

آیا ردّ بیعت عباس توسط امیرالمؤمنین(علیه السلام) دلالت بر عدم وجود نصّ بر خلافت حضرت دارد؟

برخی عدم بیعت علی(ع) با عباس را دلیل عدم وجود نصّ بر خلافت ایشان دانسته اند؛ زیرا کسی که خداوند براى خلافت برگزیده است، احتیاجى به بیعت مردم ندارد. اولا: با این منطق، حتما دعوت پیامبر از مهاجرین و انصار برای بیعت با ایشان، نیز برای اثبات نبوت آن حضرت بوده! ثانیا: ایشان به بیعت پنهانى و مخفیانه اعتقادى نداشت و مسأله خلافت را با بیعت یک نفر محقق نمى دانست. ثالثا: امام زیرک تر از آن بود که به دعوت افرادی چون عباس یا ابو سفیان حرکتی علیه خلیفه کند و تبعات حمایت آنها را پیش بینی می کرد.

شبهه «عدم اعتبار خلافت صبى»

آیا این سخن که حضرت على(علیه السلام) در واقعه یوم الدار بالغ نبوده لذا استخلاف او ارزشى ندارد صحیح است؟

این سخن باطل است زیرا: اوّلا: شخص پیامبر(ص)، امام على(ع) را وصىّ براى بعد از خودش قرار داد. ثانیاً: در احراز مقام خلافت الهى، بلوغ شرط نیست؛ حضرت یحیى(ع) و حضرت عیسى(ع) نمونه های آنند. ثالثاً: این اشکال در حقیقت اجتهاد در مقابل نصّ و اعتراض به رسول خدا(ص) است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمام علىٌّ(عليه السلام)

بالإيثار يُسْتَحَقَّ اسمُ الکَرَمَ

با ايثار است که نام بخشندگى سزامند (آدمى) مى شود

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 24