پاسخ اجمالی:
برخی عدم بیعت علی(ع) با عباس را دلیل عدم وجود نصّ بر خلافت ایشان دانسته اند؛ زیرا کسی که خداوند براى خلافت برگزیده است، احتیاجى به بیعت مردم ندارد. اولا: با این منطق، حتما دعوت پیامبر از مهاجرین و انصار برای بیعت با ایشان، نیز برای اثبات نبوت آن حضرت بوده! ثانیا: ایشان به بیعت پنهانى و مخفیانه اعتقادى نداشت و مسأله خلافت را با بیعت یک نفر محقق نمى دانست. ثالثا: امام زیرک تر از آن بود که به دعوت افرادی چون عباس یا ابو سفیان حرکتی علیه خلیفه کند و تبعات حمایت آنها را پیش بینی می کرد.
پاسخ تفصیلی:
در تاریخ آمده است که عباس بن عبدالمطلّب بر بیعت با حضرت على(علیه السلام) و همراه کردن ابوسفیان با خود، و این که با این عمل هیچ کس از قریش با تو مخالفت نخواهند کرد و مردم نیز به تبع قریشند اصرار زیادى داشت، ولى در عین حال حضرت این پیشنهاد را رد کرد.(1)
برخى این پیشنهاد از جانب عباس را دلیل بر عدم وجود نصّ بر خلافت حضرت على(علیه السلام) دانسته اند؛ زیرا کسى که از جانب خداوند براى خلافت برگزیده شده، احتیاجى به بیعت مردم ندارد. و دیگر اینکه گفته اند: چرا حضرت على(علیه السلام) پیشنهاد او را رد کرده است؟
در پاسخ به این ادّعا مى گوییم:
اول: اگر دعوت عباس از امیرالمؤمنین(علیه السلام) به بیعت دلالت بر بطلان نصّ دارد باید دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) از انصار براى بیعت با خود در «عقبه» و دعوت از مهاجران و انصار زیر درخت رضوان براى بیعت با خود نیز دلیل بر این نکته باشد که نبوت و ولایت حضرت با اختیار مردم ثابت شده و به نصّ و اختیار الهى نیست وگرنه چه احتیاجى به بیعت مردم دارد؟
دوم: این گونه بیعت ها به جهت مشروعیت دادن به حکومت و خلافت امام نیست، بلکه در حقیقت بیعت، التزام عملى مردم به اطاعت و فرمانبردارى از امام بعد از تعیین و نصب الهى او است.
سوم: حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) به بیعت پنهانى و مخفیانه اعتقادى ندارد، در نتیجه حضرت مى خواست تا مردم به سراغ او آمده و آشکارا با او بیعت کنند و مسأله خلافت را با بیعت یک نفر محقق نمى دانست[و این یعنی خلافتی که با نصب الهی تعیین شده برای عملی شدن نیاز به بیعت علنی دارد ولی غاصبان خلافت چون از طرف خدا و رسول او دلیلی بر خلافت خود نداشتند با بیعت مخفیانه چند نفر در سقیفه خود را خلیفه مسلمین اعلام کردند].
چهارم: از آنجا که حضرت على(علیه السلام) معتقد به نصب الهى است و براى او نیز این نصب ثابت شده و از طرفى نیز مشغول کفن و دفن پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، لذا ضرورتى ندارد که به پیشنهاد عباس گوش فرا دهد، بلکه این وظیفه مردم است که آگاهانه حق را انتخاب کنند، گرچه حضرت(علیه السلام) وظیفه داشت که حق را براى آنان تبیین کند و خودش را به آنان معرفى نماید که این کار را نیز انجام داد.
پنجم: کسى که به مسائل سیاسى آگاهى داشته باشد مى داند که ابوسفیان [که زمانی دشمن سرسخت علی(علیه السلام) بوده] اگر در ابتدا از حضرت على(علیه السلام) مى خواست پشتیبانى کند، اهداف خاصى داشته است، او از آنجا که با انتخاب ابوبکر مخالف بود قصد داشت تا حضرت على(علیه السلام) را بر حقّش تحریک کند تا ابوبکر را از خلافت ساقط نماید و بر اختلافات بیفزاید.
شاهد این نیت شوم آن است که بعد از به خلافت رسیدن ابوبکر، ابوسفیان آمد و رو به حضرت على(علیه السلام) کرد و گفت: اى بنى عبدمناف! آیا شما راضى مى شوید که بنى تمیم والى بر شما گردند؟ اى على! دستانت را بده تا با تو بیعت کنم...(2) و از آنجا که حضرت نیت شوم او را مى دانست آن را نپذیرفت.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.