منظور از آیه «لایُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ؛ از کار خدا سؤال نمی شود» چیست؟

چرا ما نمی توانیم از هیچ کار خدا سؤال کنیم؟ آیا این ممنوعیّت خفقان و بی عدالتی نیست؟!

تمام افعال خدا حکیمانه بوده و سؤالات اعتراضی از او موضوعیت ندارد، زیرا فعل حكيمانه نزد عقلا مؤاخذه ندارد، اما اگر سؤالی از روى ايمان كامل به خدا صادر گردد و انگيزه سؤال آگاهى يافتن باشد، سؤال مشروعى است و اشكالى ندارد. چنين سؤالى از سوى نيكان نيز صادر شده و در قرآن نمونه هاى فراوانى از اين قسم ديده مى شود، مانند سؤال حضرت ابراهیم درباره چگونگی زنده شدن مردگان. این گونه سؤال ها در افعال خدا نه تنها جائز است، بلکه جهت دانش افزایی به آن سفارش شده است. پس در دین الهی جای هیچ خفقانی نیست.

«وفای به عهد» از اساسی ترين احکام اسلام

اهمیت مساله «وفای به عهد» در سوره «اسراء» چگونه بیان شده است؟

در سوره اسراء از آيه 22 تا 39 بخشى از مهمترين احكام اسلامى بيان شده، از توحيد گرفته تا مسأله حق پدر و مادر، و از مسأله قتل نفس گرفته تا زنا و خوردن اموال يتيمان، و از وفاى به عهد گرفته تا مسؤوليت هايى كه چشم و گوش و دل بر عهده دارند. اين امر نشان مى دهد كه مسأله وفاى به عهد در چارچوب اساسى ترين احكام اسلام قرار گرفته است.

حقوق «معلم» بر متعلم و طالب علم

«معلم» چه حقوقي بر متعلم و طالب علم دارد؟

از حقوق لازم بر انسان، حق معلم است. امام علی(ع) فرمود: «كسى كه حرفى به من تعليم دهد مرا بنده خود كرده است». در جای دیگر امام علی(ع) می فرماید: «از حقوق معلم اين است كه زياد از او سؤال نكنى و لباس او را نگيرى و اگر بر مجلس عالم وارد شدى بر او سلام ويژه تقديم نمایی و در مقابلش بنشینی و با گوشه چشم و دست به او اشاره نكنی و با زياد صحبت كردن او را ناراحت ننمایی و... ».

فرق «ذکر» با «دعا» و «سؤال»

«ذکر» با «دعا» و «سؤال» چه فرقی دارد؟

جوهرِ «ذكر» با گوهر «دعا» و «سؤال» تفاوت دارد. صرف توجه به خدا ذكر اوست گرچه خطاب يا انشائي همراه آن نباشد؛ البته خواندن خدا يا خواستن چيزي از او گرچه با ذكر همراه است؛ ليكن ممكن است ذكر محقق شود و خواندن يا خواستني آن را همراهي نكند. ذكر خدا گاهي به صورت دعا است و زماني به صورت وصف خداست. از اين جهت وسعت ذكر نسبت به دعا معلوم مي شود.

عدم بيان اسامی «دوازده خلیفه» از پيامبر(ص)؟!

چرا در احادیث «دوازده خلیفه»، پیامبر(صلی الله علیه و اله) اسامی آنها را بیان نفرموده اند؟

علت اين كه در احادیث «دوازده خلیفه» از اسامی آنها سؤال نشده و پیامبر(ص) اسامی آنها را بیان نفرموده اند، احتمال دارد دست مخالفين اهل بيت(ع) بر اين احاديث دراز شده و نگذاشته است كه اسامى آنها به طور صريح به گوش مردم برسد، گرچه با جمع بين اين احاديث و «احاديث غدير» و «ثقلين» مى توان پى برد كه اين دوازده خليفه از اهل بيت پيامبرند که اولين آنها على بن ابى طالب(ع) است؛ البته مطابق برخی نقلها اسامى آنها از ناحيه پيامبر(ص) ذكر شده است.

قرآن و دستور به «وفای به عهد»

خداوند در قرآن چگونه مسلمانان را به «وفای به عهد» امر کرده است؟

خداوند در آيه 32 سوره «اسراء» مى فرمايد: «به عهد خود وفا كنيد كه از عهد سؤال مى شود». و در ادامه عدم پايبندى به پيمان را سبک مغزی و حماقت می داند، زيرا بى اعتمادى، ثمره عدم پایبندی به عهد می باشد، و اگر اركان وفاى به عهد و پيمان در جامعه متزلزل شود، همه در آتش بى اعتمادى خواهند سوخت، رفتاری كه هيچ انسان عاقلى مرتكب آن نمی شود.

 

علّت سؤال از اعمال، با وجود علم الهی

با توجه به علم الهى، سؤال از اعمال بندگان چه دلیلی دارد؟

سؤال از اعمال، براى کشف مطلب پنهان نیست؛ چرا که خداوند از اسرار درون و برون انسان ها آگاه است، بلکه به خاطر تفهیم به خود طرف است تا به زشتى اعمالش پى ببرد، و یا به عنوان یک نوع مجازات روانى است؛ چرا که بازجوئى توأم با سرزنش از کارهاى خلاف، آن هم در جهانى که انسان به حقایق آگاهتر مى شود، بسیار زجرآور است.

سؤال از ولایت على(ع)، در قیامت

آیا در قیامت از ولایت على(علیه السلام) سؤال مى شود؟

روایات متعددى در منابع شیعه و سنی در تفسیر آیه«وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ»، وارد شده که نشان مى دهد از جمله مسائلى که روز قیامت سؤال مى شود، ولایت امیرمؤمنان على(ع) است. البته ولایت به معنى یک دوستى ساده و یا اعتقاد خشک نیست، بلکه، هدف قبول رهبرى على(ع) در مسائل اعتقادى و عملى و اخلاقى و اجتماعى بعد از پیامبر(ص) است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ رسولُ اللّه صلّى اللّه عليه و آله :

يا فاطِمَةُ! کُلُّ عَيْنٍ باکِيَهٌ يَوْمَ الْقيامَةِ اِلاّ عَيْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَينِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعيمِ الْجَنّةِ.

فاطمه جان !روز قيامت هر چشمى گريان است ؛ مگر چشمى که در مصيبت و عزاى حسين گريسته باشد، که آن چشم در قيامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود.

بحارالانوار، ج 44، ص 293