پاسخ اجمالی:
جوهرِ «ذكر» با گوهر «دعا» و «سؤال» تفاوت دارد. صرف توجه به خدا ذكر اوست گرچه خطاب يا انشائي همراه آن نباشد؛ البته خواندن خدا يا خواستن چيزي از او گرچه با ذكر همراه است؛ ليكن ممكن است ذكر محقق شود و خواندن يا خواستني آن را همراهي نكند. ذكر خدا گاهي به صورت دعا است و زماني به صورت وصف خداست. از اين جهت وسعت ذكر نسبت به دعا معلوم مي شود.
پاسخ تفصیلی:
جوهرِ ذكر، غير از گوهر دعا(خواندن) و سؤال(خواستن) است؛ زيرا صرف توجه به خدا ذكر اوست گرچه خطاب، انشا يا درخواستي او را همراهي نكند، بنابراين، جريانِ خواندن خدا يا خواستن چيزي از او گرچه با ذكر او همراه است بلكه همين دعوت يا مسئلت به جاي خود ذكر است، ليكن ممكن است ذكر محقق شود و هيچ گونه خواندن يا خواستن كه هر كدام انشاي مخصوص است او را همراهي نكند، لذا پاداش براي ذكر مقرر است ليكن اجابت و استجابت در آن مطرح نيست؛ زيرا در ذكر از آن جهت كه ذكر است و منحاز از دعا و ممتاز از سؤال است هيچ گونه خواندن يا خواستن در بين نيست تا اجابت شود، گرچه ممكن است با ذكر خاص، نياز مخصوصي برطرف گردد يا مشكلي گشوده شود يا سيّئه اي بخشوده يا حَسَنه اي افزوده شود، ليكن هيچ كدام از اين امور و مانند آن در متنِ ذكر، تعبيه نشده است؛ چون ذكر در قبال عبادتهاي ديگر، عنوان خاص دارد، هر سالكي كه با عنوان مخصوصِ عبادتي خو گرفت و با آن مأنوس شد و بر تداوم آن مراقبت كرد و از كم كردن آن با غفلت از آن جداً پرهيز نمود و آن را بيش از اركان عبادي ديگر در جان خود تعبيه كرد، صاحب همان مقام مي شود، لذا منزلت ذاكران از منازل ديگر عبادت كنندگان جداست و آنان منادات و مناجات خاص خود را حفظ مي كنند.
ذكر خدا گاهي به صورت دعا است كه مطلبي است انشايي و زماني به صورت وصف خدا يا برهان بر وجود و عينيّت صفات ذاتي با هم و همگي با ذات خدا، كه مطلبي است خبري و از سنخ انشا نيست. از اين جهت وسعت ذكر نسبت به دعا معلوم مي شود، گذشته از آنكه هر كدام از ذكر و دعا ويژگي خود را دارد كه مايه تمايز آنها از يكديگر شده، هر چند ممكن است گاهي جمله خبري به داعي انشا، القا شود و صِبغه دعا پيدا كند، البته دعا در قبال سؤال، معناي خود را كه خواندن خدا باشد دارد نه خواستن كه معناي سؤال است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.