پاسخ اجمالی:
با توجه به موارد استعمال كلمه «وحي»، مى توان گفت: وحي پروردگار به دو صورت انجام مى گيرد: 1. «وحى تكويني» كه در حقيقت همان صفات، غرايز و استعدادهاى درونى است كه خداوند در نهادِ موجودات قرار داده است. مانند: وحى فرستادن به زنبور عسل. 2. «وحى تشريعى» كه بر پيغمبران فرستاده مى شده و بيانگر رابطه خاصّ پيغمبران با مبدأ آفرينش بوده و از اين طريق، حقايق را دريافت مى داشتند.
پاسخ تفصیلی:
از مجموع موارد استعمال كلمه «وحي»، مى توان گفت: وحي پروردگار به دو صورت انجام مى گيرد. اين دو صورت عبارتند از:
الف) وحى تكوينى
«وحى تكوينى» در حقيقت همان صفات، غرايز و استعدادهاى درونى است كه خداوند در نهادِ موجودات قرار داده. وحى فرستادن به زنبور عسل، همان تكوينِ غرايز درونى او است. البته به كار بردن كلمه وحى در اين موارد، يك نوع تشبيه و مجاز است؛ زيرا خلقتِ مرموز و اسرارِ درونى موجودات به صداى آرام تشبيه شده است.
ب) وحى تشريعى
«وحى تشريعى» همان است كه بر پيغمبران فرستاده مى شده و رابطه خاصّ پيغمبران با مبدأ آفرينش بوده و به وسيله آن حقايق را دريافت مى داشتند. امكان حصول اين نوع وحى براى كسى كه خداوند او را مورد عنايت قرار داده چيزى نيست كه ادراك آن براى عقل مشكل باشد. بعضى از دانشمندانِ علوم جديد كه خيال مى كنند تمام حقايق جهان را مى توان با معلوماتِ تجربى تفسير كرد، وحى را يك نوع تجلّى شعورِ باطن و يا وجدانِ ناآگاه پنداشته اند! ولى حقيقت اين است كه اسرارِ جهان منحصر به كشفيّاتِ امروز نيست. بسيارى از مسائل وجود دارد كه هنوز علم نتوانسته است به آنها پاسخ صريح و روشن بدهد و مسئله وحى نيز يكى از آنها است. توجيه وحى از راه شعور ناآگاه با اظهارات پيامبران و كتاب هاى آسمانى سازگار نيست؛ زيرا نتيجه آن توجيه اين مى شود كه: دركِ پيغمبران نسبت به مسائلى كه به آنان وحى مى شده با درك ما نسبت به مسائلى كه از طريقِ تجلّى شعورِ باطن سرچشمه مى گيرد، مغايرتى ندارد، به غير از آنكه آنان در اين جهت نيرومندتر بوده اند! حال آنكه پيغمبران، وحى را به صورت يك رابطه مخصوص با مبدأ هستى و مغاير با روابط فكرى و علمى ديگر، معرفى كرده اند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.