روند شقاوت و سعادت انسان در بطن جوامع دنیوی

آیا این سخن رسول خدا(ص) که فرمود: «شقی کسی است که در رحم مادرش شقی شد»، دلیل جبر و بی عدالتی نیست؟!

طبق آموزه های اسلامی خداوند انسان را بر اساس اختیار و حق انتخاب بین شقاوت و سعادت آفریده و این خود انسان است که عاقبتی پرسعادت یا مملو از شقاوت برای خود رقم می زند.
این حدیث نیز یا به معنای علم خداوند به سعادت و شقاوت فرد از زمان پیش از تولدش و یا به معنای اختلاف استعدادها و زمینه های هر انسان برای قدم گذاشتن در مسیر سعادت و شقاوت است.
طبق تفسیر و معنای دیگری «ام» به معنای کانون جامعه یا رحم دنیاست؛ یعنی همان جایی که سعادت و شقاوت او بر اساس انتخاب های آزاد و آگاهانه اش شکل می گیرد.
بنابراین با توجه به این تفسیرها و آموزه های مسلّم فراوان دیگری که دلالت بر اختیار آدمی در اعمالش دارند، شائبه هیچ گونه جبر و ظلمی از طرف خدا پدید نمی آید.

زشتی برخی افراد و مسئله عدل الهی؟

انسان هایی با اعتماد به نفس برآمده از از زیبایی خداداد، در بسیاری از امور زندگی موفق می گردند و در مقابل انسان های دیگری به خاطر زشتی مادرزادی بسیاری از توفیقات زندگی را از دست می دهند؛ با توجه به این واقعیّت ها، آیا آفرینش افراد زشت بی عدالتی نیست؟!

اولا: اقتضای آفرینش الهی زیبایی است و خداوند بخلی در چنین آفرینشی نمی ورزد؛ بلکه موجودات به خاطر تفاوت در قابلیت ها و استعدادهای شان، بهره متفاوتی از فیوضات الهی می برند؛ یعنی زمینه های موجود، استعداد ها و قابلیّت های هر جسمی، اقتضای خاص خود را دارند.

ثانیا: زیبایی در منطق انسانها نسبی است و چه بسا چهره ای که برای گروهی از مردم بسیار زیبا و دلنشین و بی نقص به نظر می رسد، در نظر گروهی دیگر، نامتناسب و نازیبا باشد. بر این اساس صدور مطلق این حکم که برخی «زشت» و برخی دیگر «زیبا» هستند امری دور از واقعیّت بیرونی است.

ثالثا: توجه زیاد به ظاهر و اهمیت قائل شدن برای آن در شکل گیری سرنوشت آدمی، خلاصه کردن تمام قابلیت ها و ویژگی های او در جسم و خلاصه کردن تمام جسم در چهره است؛ در حالی که نه قابلیت ها و استعدادهای انسان منحصر به ویژگی های ظاهری اوست و نه زندگی انسان منحصر به زیست در این جهان است.

تفاوت های طبیعی انسان ها، و مساله عدل الهی؟!

چگونه تفاوت های طبیعی انسان ها در زیبایی، سلامت و توانایی ها و... با عدل الهی در آفرینش سازگار است؟!

اولا: یکی از لوازم و ویژگی های نظام احسن، وجود تفاوت در استعداد و توانایی ها و ظاهر مخلوقات است. اگر انسان ها همانند بودند، هرگز زندگی اجتماعی که کمال محسوب می شود، ادامه نمی یافت و مشکلات عدیده ای را در پی داشت. چرا که افراد انسان باهم يك درخت بزرگ و بارور را تشكيل مى ‏دهند كه هر دسته بلكه هر فردى رسالت خاصى در اين پيكر بزرگ بر عهده دارد، و متناسب‏ آن دارای ویژگی هایی است.
ثانیا: در ميان افراد بشر يك سلسله تفاوتهاى مصنوعى نیز وجود دارد كه یا نتيجه مظالم و «ستمگرى» بعضى از انسانها نسبت به بعض ديگر است، یا حاصل «سبک زندگی» انسان و نحوه تعامل او با طبیعت و سایر انسان ها است. مسلما اين تفاوت ها را به حساب دستگاه آفرينش نمى ‏توان گذارد.
ثالثا: هیچکدام از تفاوتهای طبیعی، مانع رشد و کمال نمی گردند. در قیامت نیز بر اساس توانایی انسانها حکم خواهد شد. از دید قرآن آنچه سعادت ابدی را در پی دارد تقوا و عمل صالح می باشد و آنچه به اقتضای حکمت الهی سبب فضیلت و برتری برخی از افراد شده، وسیله امتحان است و مسئولیّت ایشان را سنگین تر خواهد کرد.

حکمت آزمایش انسان کامل؟!

آزمايش الهى براى پرورش و تکامل روحی انسان است؛ با این حال، چرا پیامبران الهی که انسانهاى کاملی هستند، آزمايش مى شوند؟

گرچه پدید آمدن آزمایش های الهی برای نوع بشر موجب رشد و تکامل او می شود، اما فلسفه آزمایش های الهی که برای انبیاء پدید می آید منحصر در موضوع تکامل نیست و می توان اهداف دیگری را نیز برای آن جست.
اهدافی چون تکامل برخی از ابعاد شخصیّتی و کسب برخی كمالات فردى، بروز استعدادها و توانایی های پیامبران برای مردم در همه اعصار، شناخت وضعیت مردم محروم به عنوان یکی از ضرورت های رهبری جامعه و معنا یافتن پاداش و جزا به واسطه امتحانات و آزمایش های الهی.

نبوت، مقامی اکتسابی یا انتصابی؟

آيا مقام نبوت و امامت اکتسابی است؟ اگر چنین است، پس چگونه حضرت عيسی(ع) در بدو تولد به مقام نبوت مفتخر گردید؟ یا برخی از ائمه(ع) در سنّ کودکی به مقام امامت رسیده اند؟

اولا: خداوند با علم ازلى و مطلق خود مى دانست كه عده خاصى از بندگانش با اختيار خود بيش از ديگران و در بالاترين حد ممكن، از استعداد خود بهره بردارى مى كنند و مسير تكامل را مى پيمايند. علم خداوند به اين شايستگى و جایگاهی كه اين افراد با سير اختيارى خويش بدان مى رسيدند سبب شد كه خداوند از ميان افراد بشر آنان را برگزيند. به عبارت ديگر اعطاى این موهبت ويژه معلول شايستگى هاى آنان است. به هر حال در وجود اين بزرگان لياقت ها و استعدادهایى بوده ولى شكوفا ساختن آنها هرگز جنبه اجبارى نداشته بلكه با اختيار و اراده خودشان اين راه را پيموده اند.
ثانیا: درست است كه دوران شكوفایى عقل انسان معمولا حد و مرز خاصى دارد ولى مى دانيم هميشه در انسان ها افراد استثنایى وجود داشته اند. بنابراین چه مانعى دارد كه خداوند اين دوران را براى بعضى از بندگانش به خاطر مصالحى فشرده تر كند و در سال هاى كمترى خلاصه نمايد همان گونه كه براى سخن گفتن معمولا گذشتن يكى دو سال از تولد لازم است در حالى كه مى دانيم حضرت مسيح(ع) در همان روزهاى نخستين زبان به سخن گشود آن هم سخنى بسيار پرمحتوا كه طبق روال عادى در شأن انسان هاى بزرگسال بود.

گستره عدل الهی در جهان هستی با وجود تفاوت ها از منظر آیات و روایات

از منظر آیات و روایات، وجود تفاوت ها و مظاهر ظالمانه در گستره جهان چگونه قابل انطباق با عدل الهی است؟!

مهمترین علت بوجودن آمدن چنین سؤالی این است که سؤال کننده در اینجا مفهوم عدل را به معنی یکسان بودن همه مخلوقات گرفته است، در حالی که همیشه یکسان بودن عادلانه نیست. بخش مهمی از تفاوت های موجود در جهان، طبیعی و لازمه آفرینش است و اگر این تفاوت ها نبود امکان زندگی وجود نداشت. براى به وجود آمدن يك «جامعه كامل» و یک «جهان پایدار» نياز به استعدادها و ذوق‏ها و ساختمانهاى مختلف بدنى و فكرى است. به عبارت ديگر تفاوت ساختمان روحى و جسمى در آن قسمتهايى كه طبيعى است، مقتضاى «حكمت» پروردگار است و عدالت هيچگاه نمى ‏تواند از حكمت جدا باشد.
بخش دیگری از تفاوت های بین مخلوقات تحمیلی است که غالبا حاصل ظلم و ستم موجودات مختاری مثل انسان و يا سهل‏ انگاری هاى فردى است؛ این گونه تفاوت ها هيچ گونه ارتباطى به دستگاه آفرينش ندارد. اين گونه اختلافها را بايد «اختلافهاى ساختگى و بى‏ دليل» دانست كه با از بين رفتن نظام طبقاتى و تعميم عدالت اجتماعى از ميان خواهد رفت، و هيچگاه اسلام و قرآن بر اين گونه تفاوتها صحه نگذاشته است.
در حقیقت تجلي عدل الهی را مي توان در جريان پايدار و متعادل آفرينش جهان(عدل تکوينی)، وضع احکام شرعی برای رسیدن به عدالت اجتماعی بندگان(عدل تشريعی) و دادرسي الهی بین آنها(عدل جزايی) مشاهده نمود. خداوند علاوه بر اینکه مخلوقات را به نحو احسن خلق کرده است برای ایجاد بهترین شرایط زندگی نیز قوانین عادلانه ای وضع کرده است.

اهمیت «سازماندهی» در مدیریت و فرماندهی

مسئله «سازماندهی» از چه اهمیتی در مدیریت و فرماندهی برخوردار است؟

هدف از «سازماندهى»، تقسيم كار در مجموعه است تا هركارى به مسئول لایق و متخصص سپرده شود و افراد به صورت يك مجموعه كاملا منسجم و مكمل عمل كنند و با رعایت سلسله مراتب با مديريت در ارتباط باشند. براى «سازماندهى» بايد به لياقتها، استعدادها، تخصصّها و تقوا، فوق العاده اهمّيّت داد، و از تمام عناصر شايسته، نه تنها استفاده كرد، بلكه آنها را به معنى واقعى كلمه «صيد» كرد. در سیره پيامبر(ص) آمده که ایشان حتّى براى رساندن يك پيام، بررسى مى كرد و كسى را برمى گزيد كه از همه براى ابلاغ آن شایسته تر باشد.

«غفلت» عامل جهنّمي شدن انسان

خداوند در قرآن چگونه «غفلت» را عامل جهنّمی شدن بعضي از انسان ها بيان كرده است؟

خداوند در قرآن ضمن معرفى گروهى از بدترين افراد انسان ها درباره علت جهنمي شدن آنها مى فرمايد: «ما بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم، آنها دل هایی دارند كه با آن چيزى درك نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى بينند ... آنها همان غافلانند». در اين آيه عامل نهايى بدبختى اين گروه دوزخى را «غفلت» شمرده است. غفلتى كه از ترك انديشه و نداشتن چشم باز و گوش شنوا حاصل شده و انسان را به مرحله اى حتّى فروتر از چهارپايان سقوط مى دهد.

شگفتی های دنیای «حیوانات»

در دنیای حیوانات چه عجائب و شگفتی هائی وجود دارد؟

جهان حیوانات پر از پدیده های شگفت انگیزی است که از نشانه های روشن عظمت پروردگار است. مثلا قابلیت رام شدن حیوانات، که موجب خدمات زیادی برای بشر می گردد. یا هوش آنها، با اينكه ظاهرا موجوداتى كم هوش هستند، ولى در پاره ‌اى از مسائل چنان هوش و درايتى از خود نشان مى‌ دهند كه اعجاب ‌آور است از جمله در زمینه های زیستن، مواجهه با دشمنان و موارد بسیاری که در این مقال نمی گنجد.

منافات خلق انسان های «عقب مانده ذهنی»، با آفرینش هدفمند و نیل به کمال!

آیا خلق انسان های «عقب مانده ذهنی» با هدفمند بودن خلقت انسان برای رسیدن به «کمال» منافات ندارد؟!

اولا:  همه اتفاقات این جهان از علل و اسباب خود تبعیت می کنند و خدواند نیز این نظام را به بهترین وجه قرار داده است. اگر در جایی حوادثی اتفاق می افتد که در ظاهر شر می باشد، در حقیقت بخاطر تعارض بین علت هاست؛ انسان یا سایر موجودات در معرض اموری قرار می گیرند که سلامتی و حیات آنها را تحت الشعاع قرار می دهد. در نتیجه وجود چنین مخلوقاتی در هدف دار بودن نظام هستی خللی وارد نمی کند؛ زیرا خلقت اولیه الهی بدون نقص است و هیچ وقت انسانی بدون دلیل به صورت عقب مانده و مجنون خلق نمی شود.
ثانیا:  بسیاری از این افراد نیز می توانند در حدّ خود مسیر تکامل را طی کنند و به مراتبی از کمال برسد که آن مرتبه نزد خدای متعال مساوی با کمال صاحبان استعداد و امکانات کامل است. قواعد عقلی نیز می گوید: «کمال هر شیئی به حسب نیرو و استعدادی است که دارا است» و در آیه 286 سوره بقره می خوانیم: «خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانايی اش، تكليف نمى کند». به عبارتی دیگر: «کمال هر موجودی با استعداد او مقایسه می شود و هر کس با تلاش متناسب با امکاناتش به مراتبی از کمال می رسد که نزد خدای متعال پذیرفته است».
ثالثا:  در برخی روایات هم بیاناتی به چشم می خورد که به انسان های عقب افتاده و مجنون و همچنین کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا رفته اند و ... - با توجه به اینکه همه انسانها کامل برانگیخته می شوند- در قیامت یا عالم برزخ فرصت مجدد اعطا می شود و مورد آزمون قرار می گیرند تا وضع تسلیم یا تمرّد آنها در برابر تکالیف الهی معین شود. بنابراین امکان تکامل و هدایت چنین اشخاصی از بین نمی رود و چنین اشخاصی می توانند حتی پس از مرگ کمال و سرنوشت خویش را رقم بزنند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

إنّ لکلٍّ أجلا لا يَعْدُوهُ

براى هر چيز مدّتى است که از آن تجاوز نمى کند

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 46