پاسخ اجمالی:
اولا: همه اتفاقات این جهان از علل و اسباب خود تبعیت می کنند و خدواند نیز این نظام را به بهترین وجه قرار داده است. اگر در جایی حوادثی اتفاق می افتد که در ظاهر شر می باشد، در حقیقت بخاطر تعارض بین علت هاست؛ انسان یا سایر موجودات در معرض اموری قرار می گیرند که سلامتی و حیات آنها را تحت الشعاع قرار می دهد. در نتیجه وجود چنین مخلوقاتی در هدف دار بودن نظام هستی خللی وارد نمی کند؛ زیرا خلقت اولیه الهی بدون نقص است و هیچ وقت انسانی بدون دلیل به صورت عقب مانده و مجنون خلق نمی شود.
ثانیا: بسیاری از این افراد نیز می توانند در حدّ خود مسیر تکامل را طی کنند و به مراتبی از کمال برسد که آن مرتبه نزد خدای متعال مساوی با کمال صاحبان استعداد و امکانات کامل است. قواعد عقلی نیز می گوید: «کمال هر شیئی به حسب نیرو و استعدادی است که دارا است» و در آیه 286 سوره بقره می خوانیم: «خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانايی اش، تكليف نمى کند». به عبارتی دیگر: «کمال هر موجودی با استعداد او مقایسه می شود و هر کس با تلاش متناسب با امکاناتش به مراتبی از کمال می رسد که نزد خدای متعال پذیرفته است».
ثالثا: در برخی روایات هم بیاناتی به چشم می خورد که به انسان های عقب افتاده و مجنون و همچنین کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا رفته اند و ... - با توجه به اینکه همه انسانها کامل برانگیخته می شوند- در قیامت یا عالم برزخ فرصت مجدد اعطا می شود و مورد آزمون قرار می گیرند تا وضع تسلیم یا تمرّد آنها در برابر تکالیف الهی معین شود. بنابراین امکان تکامل و هدایت چنین اشخاصی از بین نمی رود و چنین اشخاصی می توانند حتی پس از مرگ کمال و سرنوشت خویش را رقم بزنند.
پاسخ تفصیلی:
سنّت آفرینش الهی، احسن، هدفمند و نظامند است:
قرآن کریم در آيه 4 سوره «تين» صریحا می فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»؛ (ما انسان را به بهترين صورت و ساختمان آفريديم). همچنین در آیه 7 سوره سجده می فرماید: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»؛ (خدا کسى است که هر چه را آفريد، به نيکوترين وجه آفريد).
از سوی دیگر، خلقت الهی بی هدف نبوده و طبق آیه 115 سوره مومنون خداوند می فرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا»؛ (آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم). بلکه انسان برای عبادت و بندگی و رسیدن به کمال و سعادت آفریده شده است.
با این حال، در بین انسانها برخی دچار عقب ماندگی ذهنی و جنون هستند و نمی توانند عبادتی از روی معرفت داشته باشند و به تکامل شایسته نائل گردند. در این موارد چنین تصوّر می شود که وجود چنین افرادی با «هدف دار بودن خلقت انسان» منافات دارد!
در پاسخ به این اشکال، لازم است ذکر گردد که علاوه بر خلقت احسن انسان ـ طبق آیات فوق ـ بر سرتاسر جهان آفرینش نیز قوانین هماهنگ و منظمی به نحو احسن حکمفرما است.
نظم، هماهنگی و هدفمندی جهان در صورتی قابل درک است که همه اجزا و مخلوقات بطور جامع دیده شوند. به عبارتی، جهان مانند یک بدن است که تمام اجزای آن با یکدیگر هماهنگ می باشند؛ حتی برفرض ایجاد نقصی در یکی از اجزاء ـ به هر دلیلی ـ به هماهنگی مجموعه اجزاء و بدن خللی وارد نمی گردد؛ چرا که همه حوادث این جهان از اموری نشأت می گیرد که وجود آنها در جای خود خیر است.
سنت الهی نیز بر این قانون استوار است که جریان امور دنیوی به طور عادی و طبیعی پیش رود؛ چنانکه در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابِهَا»(1)؛ (خداوند از جریان و تحقق اشیا جز از راه اسباب و علل ابا دارد). لذا اگر انسان خود را در معرض این امور قرار دهد یا اموری را رعایت نکند و اتفاقی برای او و دیگران بیفتد نباید نظام آفرینش را مقصر دانست.
خلق انسانهای عقب افتاده نتیجه جهل و کوتاهی انسانهاست و قابل پیشگیری می باشد:
همانطور که اشاره شد همه اتفاقات این جهان از علل و اسباب خود تبعیت می کنند و خدواند نیز این نظام را به بهترین وجه قرار داده است و اگر در جایی حوادثی اتفاق می افتد که در ظاهر شرّ می باشد، در حقیقت بخاطر« تعارض بین علت ها» واقع می شود و انسان یا سایر موجودات در معرض اموری قرار می گیرند که سلامتی و حیات آنها را تحت الشعاع قرار می دهد، اما اگر در معرض آن علت قرار نمی گرفتند، سلامتی آنها حفظ می شد.
لذا اگر به علت اقتضائات طبیعی حوادث این جهان و سهل نگاری بشر، آسیبی به کسی برسد، نباید حکم به شر بودن اسباب و علل اتفاقات عالَم نمائیم و عدل الهی را زیر سؤال ببریم؛ بلکه باید با ابزاری که خداوند به ما داده است اقدامات پیش گیرانه داشته باشیم.(2)
یکی از مهمترین ابزار پیش گیری «عقل» است و انسان با مطالعه درباره عواملی که منجر به حادثه و نقص می گردد به خوبی می تواند از آنها پیش گیری کند. خصوصا وقتی می بینیم در خلقت اولیه الهی هیچ نقصی نیست و آنچه سبب می گردد یکی از اجزاء خلقت دچار نقص گردد، معمولا عاملی خارجی است.
به عنوان مثال سابقاً چنين فكر مى كردند كه «كرم درخت» از خود درخت است و لازم مى دانستند كه در يك باغ ميوه هاى زيادى «كرمو» از آب در آيند، ولى امروز ثابت شده كه درختان ذاتاً كرم ندارند و با تدبيرات لازم مى توان باغهاى وسيعى ايجاد كرد كه حتى يك ميوه آن هم كرمو و خراب نباشد و همگى سالم سالم باشند.
در مورد انسانها نيز مسأله همين است، تمام افراد بشر ممكن است از مادر سالم متولّد شوند، اما كمبودهاى اقتصادى و اجتماعى كه معلول استثمار و استعمار انسانهاست و يا كمبودهاى آموزشى و فرهنگى كه آن هم نتيجه كار خود بشر است، سبب تولد فرزندان معلول و ناقص مى گردد.
به عنوان مثال می بینیم بر اثر سوء استفاده از مواد سمّی و شیمیایی در جنگ ها نوزادان ناقص الخلقه و عقب مانده زیادی متولد می شوند. آیا در چنین مواردی چیزی جز عامل انسانی موجب بروز چنین نقصی شده است؟
در روایات نیز عوامل مختلفی برای عقب افتادگی ذهنی و جنون کودکان بیان شده است که در صورت رعایت آنها می توان از تولد چنین کودکانی پیشگیری کرد، به عنوان مثال در روایتی از رسول اكرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «یُكْرَهُ أنْ یَغْشَی الرَّجُلُ الْمَرْأَهُٔ وَقَدْ اِحْتَلَمَ حتّی یَغْتِسلَ مِنْ اِحْتِلامِهِ الَّذی رَأی، فَإِنْ فَعَلَ فَخَرَجَ الْوَلَدُ مَجْنُونا فَلا یَلُومَنَّ إلاّ نَفْسَهُ»(3)؛ (كراهت دارد كه مرد محتلم قبل از غسل [جنابت] از احتلامی كه دیده است با همسرش نزدیكی كند. اگر چنین كرد و فرزند دیوانه ای به وجود آمد، فقط خود را ملامت كند).
همچنین امام صادق(عليه السّلام) فرمود: «لَا تُجَامِعْ فِي أَوَّلِ الشَّهْرِ وَ لَا فِي وَسَطِهِ وَ لَا فِي آخِرِهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَلْيُسَلِّمْ لِسِقْطِ الْوَلَدِ فَإِنْ تَمَّ أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مَجْنُوناً أَ لَا تَرَى أَنَ الْمَجْنُونَ أَكْثَرُ مَا يُصْرَعُ فِي أَوَّلِ الشَّهْرِ وَ وَسَطِهِ وَ آخِرِهِ»(4)؛ (در شب اوّل و شب وسط و شب آخر هر ماه مجامعت مكن، زيرا هر كس در اين اوقات چنين كند بايد خود را آماده سقط فرزند نمايد، و چنانچه سقط نشود بعيد نيست كه مجنون يا ديوانه بدنيا آيد، آيا نديده اى كه ديوانه در اوّل و وسط و آخر هر ماه ديوانگيش تشديد مى شود).
دانشمندان نیز کم کاری تیروئید را از شایع ترین عوامل عقب ماندگی ذهنی در نوزادان بیان کرده اند که با انجام آزمایشات لازم و غربالگری در 3 تا 5 روز بعد از تولد در مراکز بهداشتی، تا حدودی قابل پیشگیری می باشد.
بنابراين نبايد گناهان خود را به گردن دستگاه آفرينش بيندازيم و شكی نيست كه خداوند حق كودكان عقب افتاده یا ناقص الخلقه را كه مظلوم واقع شده اند از پدر و مادر يا از جامعه ظالم و ستمگر خواهد گرفت، همان طور كه حق هر مظلومى را از هر ظالمى مى گيرد.(5)
در نتیجه وجود چنین مخلوقاتی علت طبیعی خود را دارد و در هدف دار بودن نظام هستی و خلقت انسان خللی وارد نمی کند؛ زیرا خلقت اولیه الهی بدون نقص است و هیچ وقت انسانی بدون دلیل به صورت عقب مانده و مجنون خلق نمی شود. لذا با وجود برخی از انسانهای عقب مانده، احسن بودن نظام آفرینش و هدفمند بودن خلقت انسان زیر سؤال نمی رود.
علاوه بر این، آنچه در آیات فوق در مورد «خلقت احسن» و «هدفمندی» ذکر شده، مربوط به «نوع انسان» می باشد؛ نه آحاد افراد انسان تا با ناقص الخلقه یا عقب افتاده بودن فردی نقض گردد.
امکان رسیدن به کمال متناسب با استعدادها برای همه انسان ها وجود دارد:
با اینکه متأسفانه به هر دلیلی شاهد وجود انسان های عقب مانده هستیم، اما اینگونه نیست که مسیر رشد و رسیدن به کمال متناسب با استعدادهایی که دارند بسته باشد، بلکه بسیاری از این افراد نیز می توانند در حدّ خود مسیر تکامل را طی کنند و به مراتبی از کمال برسد که آن مرتبه نزد خدای متعال، مساوی با کمال صاحبان استعدادها و امکانات کامل است. در علوم عقلی نیز مطرح می شود که «کمال هر شیئی به حسب نیرو و استعدادی است که دارا است».
کمال بذر و هر دانه ای اینست که بوته و درخت شود و ثمر دهد؛ کمال یک حیوان مثل شتر نیز اینست که رشد کند و از گوشت و شیر و قدرت باربری او خصوصا در صحراها استفاده شود؛ اما انسان با توجه به اینکه خداوند به او عقل داده و نیرو و استعداد بیشتری از گیاهان و حیوانات دارد برای رسیدن به کمال مسیر سخت تری در پیش دارد و لازم است مسائلی را رعایت کند و طبق احکامی که توسط انبیاء به انسان ابلاغ می گردد از حرام اجتناب ورزد و واجبات را انجام دهد، تا به تکامل شایسته ای نائل گردد.
اما در مورد انسان های عقب افتاده و مجنون و حتی کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا می روند، باید گفت؛ با توجه به اینکه عقل آنها کامل نشده و نیرو و استعداد انسانهای کامل را ندارد قطعا تکلیفی ندارند،(6) در نتیجه گناهی برای آنان ثبت نمی شود و عقوبت و مجازات هم نمی شوند. و کمال آنها هم به اندازه نیروها و استعدادی است که در اختیار دارند. لذا در آیه 286 سوره بقره می خوانیم: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»؛ (خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانايی اش، تكليف نمى کند).
به عبارتی دیگر: «کمال هر موجودی با استعداد او مقایسه می شود و هر کس با تلاش متناسب به اندازه امکاناتی که دارد به مراتبی از کمال می رسد که نزد خدای متعال پذیرفته است».
فرصت تکامل برای همه وجود دارد:
در برخی روایات هم بیاناتی به چشم می خورد که انسان های عقب افتاده و مجنون و همچنین کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا رفته اند و امثال اینها - با توجه به اینکه همه انسانها کامل برانگیخته می شوند - در قیامت یا عالم برزخ فرصت مجدد به آنها اعطا می شود و مورد آزمون قرار می گیرند تا وضع تسلیم یا تمرّد آنها در برابر تکالیف الهی معین شود.
به عنوان مثال در حدیثی از امام محمد باقر(علیه السلام) می خوانیم: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَطْفَالَ وَ الَّذِي مَاتَ مِنَ النَّاسِ فِي الْفَتْرَةِ وَ الشَّيْخَ الْكَبِيرَ الَّذِي أَدْرَكَ النَّبِيَّ ص وَ هُوَ لَا يَعْقِلُ وَ الْأَصَمَّ وَ الْأَبْكَمَ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ الْمَجْنُونَ وَ الْأَبْلَهَ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ يَحْتَجُّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَيُؤَجِّجُ لَهُمْ نَاراً ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَلَكاً فَيَقُولُ لَهُمْ إِنَّ رَبَّكُمْ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَثِبُوا فِيهَا فَمَنْ دَخَلَهَا كَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا دَخَلَ النَّارَ»(7)؛ (وقتی قیامت می شود خداوند با چند دسته بحث می کند: طفل، کسی که در دوران فترت [دوران دسترسی نداشتن به پیامبری یا ولی ای از اولیاء الله] بمیرد. پیرمردی که زمان پیامبر را درک کند اما در آن زمان عاقل نباشد، کر و لالی که عقل نداشته باشد. و مجنون و ابلهی که عقل نداشته باشند. همه آن ها بر خدا اعتراض و یا عرض می کنند: تقصیری نداشتیم، اگر حجت داشتیم اطاعت می کردیم. خداوند فرشته ای را می فرستد و آتشی آماده می کند. سپس به آن پنج گروه می گوید: [اگر واقعا تسلیم محض خدا هستید] خداوند به شما امر فرموده است داخل آتش شوید. هر کدام از آن ها پذیرفتند و داخل آتش شدند خداوند آتش را بر آنها سرد و خنک می کند و از سوختن نجاتشان می دهد؛ ولی عده ای که نپذیرفتند به سوی آتش جهنّم سوق داده می شوند).
بنابراین بیان، امکان تکامل و هدایت چنین اشخاصی از بین نمی رود؛ و چنین اشخاصی می توانند حتی پس از مرگ با بینش جدیدی که به مسأله تکلیف و رشد و جزا می یابند، سرنوشت خویش را رقم بزنند.
در برخی روایات نیز درباره اطفال شیعیان که در کودکی از دنیا می روند آمده است که در عالم برزخ اقوام مؤمن آن کودکان و یا فاطمه زهرا(علیها السلام) آنان را تربیت می کند.(8) از طرفی با توجه به اینکه حکم افراد عقب افتاده و دیوانگان، در بسیاری از امور مانند اطفال است، شاید بتوان گفت این انسانها هم در برزخ به رشد عقلی می رسند و تربیت می شوند.
در برخی منابع هم آمده است: علم آن را به خدا واگذارید؛ یعنی درباره آن سؤال نکنید. خدا بهتر می داند با آن ها چه کند.(9)
در نتیجه، خلق انسان های عقب افتاده بخاطر جهل و کوتاهی دیگران یا عوامل دیگر می باشد و سیستم آفرینش نقصی ندارد، لذا هرگز با هدف دار بودن خلقت انسان منافات ندارد و این انسانها هم به میزان توانایی هایی که دارند می توانند به کمال برسند و در قیامت هم یا هرگز عقاب نخواهند شد و یا اینکه فرصت مجدّدی برای امتحان آنها فراهم خواهد شد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.