معناي لغوي و اصطلاحي «تحریف» در قرآن

«تحریف» در لغت و اصطلاح به چه معنی است و چرا بحث «تحریف قرآن» دارای جایگاه ویژه ای در اعتقادات مسلمین است؟

«تحريف» در لغت از ريشه «حَرْف» به معنى كناره مى باشد، و تحريف كلام، یعنی كنار زدنِ الفاظ و عبارات از مسير طبيعى و افاده معنی حقیقی است، که در صورت انحراف از آن معانی، «تحریف» محقق می شود. در قرآن هر كجا واژه تحريف آمده تحريف معنوى اراده شده است. «تحريف» در اصطلاح نیز دارای معانی متعدد است. مانند: تحريف در دلالت كلام يعنى تفسير و تأويل ناروا، به گونه اى كه لغت با تفسير هم آهنگ نبوده و صرفا طبق دلخواه تفسير و تأويل گرديده باشد و ...

ویژگي هاي قرائت «حفص» از «عاصم»

قرائت «حفص» از «عاصم» چه ویژگي ها و خصوصیاتی دارد که آن را از قرائت های دیگر ممتاز ساخته است؟

قرائت «حفص» از «عاصم»، یگانه قرائتی است كه داراى سندى صحيح بوده و با پشتوانه جمهور مسلمين اِستحكام يافته است. اين قرائت در طىّ قرون پى در پى تا امروز همواره ميان مسلمانان متداول بوده، زیرا: 1. حفص و استاد او عاصم شديدا به آنچه كه با قرائت عامّه و روايت صحيح و متواتر ميان مسلمانان موافق بود، پایبند بودند. 2. عاصم در بين قُرّاء، ضابطى بى نهايت استوار و در اخذ قرآن از ديگران بسيار محتاط بود، لذا قرائت را تنها از استاد خود «ابو عبدالرحمان سلمى» اخذ می کرد؛ چرا که وی نیز آن را از امام علي(ع) فرا گرفته بود، لذا هيچ گاه با استاد خود مخالفت نورزيد، و... .

مخالفت بزرگان با «قُرّاء» دلیلِ عدم تواتر قرائات آنها

چه کسانی از بزرگان با قرائات سبع مخالفت کرده اند و مخالفت آنها چه مفهومی دارد؟

استوارترين دليلى كه ما را بر عدم اعتراف ائمه پيشين به تواتر قرائت ها راهبرى مى كند، مخالفت آنان با بسيارى از قُرّاء معروف و حتى «قُرّاء سبعه» است. چگونه يك مسلمان محافظه كار جرأت مى كند قرائت متواتر از پيامبر(ص) را مورد انكار قرار دهد و حال آنکه «احمد بن حنبل» با بسيارى از قرائت هاى «حمزه» مخالفت مى نمود و خواندن نماز با امام جماعتى كه حمد و سوره را به قرائت «حمزه» مى خواند ناپسند می دانست. بنابراین اگر قرائت «حمزه» و سایر قرائت ها به تواتر از پيامبر(ص) نقل شده باشد، چه كسى مى تواند آن را ناپسند بداند؟

روایات «احرف سبعه» و دلالت آن بر «قرائات سبع»

آیا می توان برای اثبات حجیت «قرائات سبع» به روایت «احرف سبعه» استدلال نمود؟

یکی از دلایلی كه براى حجّيت «قرائات سبع» ارائه داده اند، حديث معروف «اُنْزِلَ الْقُرْآنُ عَلَى سَبْعَةِ اَحْرُفٍ» است؛ يعنى قرآن به هفت حرف نازل شده است تا اشاره اى باشد به «قرائات سبع». ایشان «اَحْرُف» را جمع حرف، به معناى قرائت گرفته اند ولى حرف در اين حديث به معناى لهجه است؛ زیرا قبايل مختلف عرب با لهجه هاى گوناگون نماز مى خواندند و قرآن را برخلاف لهجه قريش كه فصيح ترين لهجه هاى عرب است قرائت مى كردند. برخى از صحابه معترض شده و از پيامبر(ص) پرسيدند: آيا باید همه مسلمانان بر طبق لهجه قريش تلاوت كنند؟ فرمودند: «نه. قرآن به هفت لهجه نازل شده و به لهجه قريش اختصاص ندارد».

نظر ائمه(ع) در مورد قرائات مختلف قرآن

ائمه شیعه(ع) در مورد قرائات مختلف قرآن چه نظری ارائه کرده اند؟

از ائمه(ع) سخنانى درباره قرآن وارد شده كه به مهم ترين موضوعات قرآنی اشاره دارد و حاكى از دقّت نظر و ژرف انديشى آنان درباره اين كتاب مقدّس است. همچنين نشان دهنده ميزان عنايت و اهتمام آنان به حفظ و حراست نصّ قرآن و جلوگيرى از تحريف و تأويل آن است. امام صادق(ع) به «محمد بن وراق» فرمودند: «دوست ندارم كه قرآن با رنگى جز رنگ سياه نوشته شود، همان گونه كه در اوّلين بار نوشته شده است». اين سخن، نشانه دقّت و علاقه شديد امام(ع) نسبت به حفظ و سلامت قرآن است تا آنجا كه در رنگ خط نيز ترجيح دادند كه به همان نحوى كه اول بار نوشته شده، محفوظ باقى بماند، تا بدين وسيله قرآن با چيزى غير قرآن اشتباه نشود.

انحصار قرائات قرآن به هفت قرائت

نظر علمای اهل سنت درباره انحصار قرائات قرآن به «قرائات سبع» چیست و چه کسی بنیانگذار این انحصار بوده است؟

مردم در تمامى دوره ها نسبت به قرائت شخصيّت هاى معروف و حفظ و پذيرش همه آنها اهتمام داشتند؛ لذا اجتهاد در انتخاب قرائت، مورد توجه مسلمانان قرار داشت. تا آنکه «ابن مجاهد» ظاهر گردید. وی که پایبند به تقلید از قرائت پیشينیان بود، تمام کوشش خود را برای سدّ باب اجتهاد در قرائت به کار برد. «ابومحمد مكّى بن ابى طالب» مى گويد: «كليه قرائت هاى هفت گانه جزئى از احرف سبعه است؛ اما اشتباه بزرگى است كه كسى تصور كند قرائت هر يك از اين قُرّاء سبعه يكى از احرف سبعه است؛ زیرا لازم می آید، هر قرائتى كه قُرّاء سبعه بدان تمسك نكرده باشند، متروك و مطرود باشد».

معناي «قرائت» و دلیل اختلاف در آن

«قرائت» به چه معناست و چرا در «قرائت قرآن» اختلاف وجود دارد؟

«قرائت» همان تلاوت و خواندن قرآن است و اصطلاحا به گونه اى از تلاوت قرآن اطلاق مى شود كه داراى ويژگى هاى خاصى است. بدين معنا كه از نصّ وحى الهى حكايت كند و بر حسب اجتهادِ يكى از قُرّاء معروف استوار باشد. در واقع قاريان قرآن، راويان و ناقلان همان قرآنى هستند كه بر پيامبر(ص) نازل گرديده و اختلاف آنان از اختلاف در نقل و روايت آن نصّ نشأت گرفته است؛ و آن به سبب عواملى مانند: اختلاف مصاحف اوّليّه، نارسايى خط و نوشته هاى قرآن و ابتدایی بودن خط نزد اعراب به وجود آمده است.

عوامل اختلاف قرائت در قرآن

چه عواملی سبب اختلاف قرائت در قرآن شده است؟

عوامل اختلاف در قرائت قرآن، به دوران صحابه، و پس از وفات پيامبر(ص) باز مى گردد. در آن زمان، صحابه بر سر جمع و نظم و تأليف قرآن اختلاف كردند و همين امر سبب اختلاف در بین قاریان گردید. اين اختلافات موجب شد تا در عهد عثمان، مُصحف واحدى تهيه شده و به مراكز مهم كشور اسلامى فرستاده شود. عوامل این اختلافات عبارت بودند از: 1. ابتدايى بودن خط. 2. بى نقطه بودن حروف. 3. عارى بودن کلمات از علائم و حركات. 4. نبودن «الف» در كلمات.

«قُرّاء سبعه» و راویان آنها

«قُرّاء سبعه» چه کسانی بودند و در طول تاریخ چه کسانی به ایشان اضافه شدند؟

«قُرّاء سبعه»، قرائت هفت قاری برگزیده است که توسط «ابن مجاهد» انتخاب گردیده اند و هر کدام دو راوی دارند. این قاریان عبارتند از: «ابن عامر»، «ابن کثیر»، «عاصم»، «ابو عمرو»، «حمزه»، «نافع» و «کسائی». از سویی متاخرین سه نفر دیگر بر این هفت نفر افزوده اند به نام های: «خلف»، «یعقوب» و «ابوجعفر». همچنین قرائت چهار قاری دیگر که به قرائت شاذّ معروف بودند نیز بر این ده قاری اضافه شده است: «حسن بصری»، «ابن محیص»، «یزیدی» و «اعمش». در واقع اين چهارده قرائت معروف كه هركدام از طريق دو راوى نقل شده، مجموعا بيست و هشت قرائت را تشكيل مى دهند.

جعل سند برای «قُرّاء سبعه»

کتب قرائات چگونه سعی کرده اند برای «قُرّاء سبعه» سند تراشی نمایند؟

اَرباب كتبِ قرائات برآن شده اند تا سندهايى براى قرائت قُرّاء، به ويژه «قُرّاء سبعه» دست وپا کنند و قرائت آنان را مستند به پيامبر(ص) نمایند، و در اين راه از مشايخ قُرّاء استفاده كرده و سلسله مشايخ را به عنوان سلسله اَسناد قرائات جلوه داده اند؛ در حالى كه سلسله مشايخ را نمى توان سلسله اَسناد روايت گرفت؛ زيرا شاگردى كه نزد استادِ خود تعليم يافته، تربيت شده اوست نه راوى از وى؛ همانند آراى فقهي فقها كه هر نظريه فقهى به همان صاحب نظر انتساب دارد، نه به شيخ او تا حالت نقل و روايت پيدا كند!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

عَن الرّضا عليه السّلام :

يا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَيْنَ عليه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ.

اى دعبل ! براى حسين بن على عليه السّلام مرثيه بگو، تو تا زنده اى ، ياور و ستايشگر مايى ، پى تا مى توانى ، از يارى ما کوتاهى مکن .

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 567