پاسخ اجمالی:
اولا حکم بیان شده فقط مخصوص به زنانی است که در قبال وظایف زناشویی خود کوتاهی و از تمکین به آن سرکشی و طغیان می کنند و شامل تمامی زنان نمی گردد. ثانیا جواز چنین برخوردی با زن بعد از آن است که ابتدا مرد همسرش را موعظه کند و در مرحله دوم از او دوری کند. بنابراین اگر زن در یکی از همان دو مرحله اول از سرکشی خود دست بردارد، همسرش حق تعدی و دست درازی به او را ندارد. ثالثا جواز چنین برخوردی بنابر برخی روایات و سخنان فقها باید بسیار ملایم باشد؛ یعنی اگر موجب کبودی یا آسیب شود، زن حق قصاص دارد. رابعا توسل به خشونت و زور برای اجبار شخص به انجام وظایفش در همه نظام های حقوقی دنیا امری مشروع است. خامسا مردان نیز اگر از ادای وظایف خود در قبال همسران خویش کوتاهی کنند، زنان حق دارند با توسل به زور - که معمولا به خاطر ضعف آنها با مراجعه به حاکم شرع اعمال می شود - آنها را مجبور به ادای مسئولیتهای شان بکنند و تبعیضی در این بین علیه زنان وجود ندارد.
پاسخ تفصیلی:
در بخشی از آیه 34 سوره نساء و درباره تعامل مردان و همسران شان می خوانیم: «وَ اللاَّتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيرا»؛ (و زنانى كه از سرپيچى آنان بيم داريد، پس آنان را موعظه كنيد و در خوابگاه از آنان دورى كنيد و آنان را بزنيد پس اگر اطاعت شما را كردند، بهانه اى بر آنان مجوييد. همانا خداوند بزرگوار و بزرگ مرتبه است). مواجهه با این آیه این سؤال را برای بسیاری پدید می آورد که آیا خداوند متعال دست مردان را برای تنبیه بدنی همسران شان باز گذاشته و آیا صدور چنین حکمی از سوی او می تواند عادلانه باشد؟!
نگاهی به آیه کریمه ۳۴ سوره نساء
متن کامل آیه 34 سوره نساء چنین است: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيرا»؛ (مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتری هايى كه خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و به خاطر انفاق هايى كه از اموال شان مى كنند. و زنان صالح زنانى هستند كه متواضع اند و در غياب اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده حفظ مى كنند و زنانى كه از سرپيچى آنان بيم داريد، پس آنان را موعظه كنيد و در خوابگاه از آنان دورى كنيد و آنان را بزنيد پس اگر اطاعت شما را كردند، بهانه اى بر آنان مجوييد. همانا خداوند بزرگوار و بزرگ مرتبه است).
پیش از ورود به پاسخ پرسش اصلی و در تفسیر عبارت «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ» در این آیه شریفه می گوییم که بايد توجه داشت كه خانواده يك واحد كوچك اجتماعى است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد. زيرا رهبرى و سرپرستى دسته جمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عهده بگيرند مفهومى ندارد در نتيجه مرد يا زن يكى شان بايد رئيس خانواده و ديگرى معاون و تحت نظارت او باشد. قرآن در اينجا تصريح مى كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود. منظور از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد منظم با توجه به مسئوليت ها و مشورت هاى لازم است. اين مسئله در دنياى امروز بيش از هر زمان روشن است كه اگر گروهی مامور انجام كارى شود حتما بايد يكى از آن دو رئيس و ديگرى معاون يا عضو باشد و گر نه هرج و مرج در كار آنها پيدا مى شود. سرپرستى مرد در خانواده نيز از همين قبيل است. اين موقعيت به خاطر وجود خصوصياتى در مرد (مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساسات برای طرح ریزی نقشه زیست خانواده و داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر برای دفاع از حریم خانواده) است که در زن وجود ندارند. علاوه بر آن تعهد مرد در برابر زن و فرزندان به پرداختن هزينه هاى زندگى آبرومندانه آنها اين حق را به او مى دهد كه وظيفه سرپرستى به عهده اش باشد. ناگفته پيدا است كه سپردن اين وظيفه به مردان نه دليل بالاتر بودن شخصيت انسانى آنها است و نه سبب امتياز آنها در جهان ديگر. زيرا آن موضوع صرفا بستگى به تقوى و پرهيزگارى دارد. همان طور كه شخصيت انسانى يك معاون از يك رئيس ممكن است در جنبههاى مختلفى بيشتر باشد اما رئيس براى سرپرستى كارى كه به او محول شده از معاون خود شايسته تر است.(1)
این آیه درباره کدام زنان است؟
این آیه نه درباره تمامی زنان بلکه درباره زنان «ناشزه» است. «نشور» از مادّه «نشز» در اصل به معناى زمين مرتفع است(2) این واژه هنگامى كه در مورد يكى از دو همسر به كار مى رود به معنى طغيان و سركشى از انجام وظايف زناشويى است. به زن وقتی «ناشزه» گفته می شود که از انجام وظايف زناشويى سرباز زند و نشانه هاى مختلف ناسازگارى در او ظاهر گردد.(3) یعنی اجازه «زدن زنان» - اگر با همه شرایطش ثابت هم بشود - موضوعی عمومی نیست که شامل همه زنان بشود. این معنا نیاز به توضیح دارد.
در بخش اول این آیه صحبت از زنانی به میان می آید که چه در قبال مال و چه در قبال ناموس و چه در قبال شخصیت شوهر و اسرار خانواده و حقوقی که خداوند برای آنها قائل شده، خیانت نمی ورزند و مسئولیت های خود را به خوبی انجام می دهند. بديهى است مردان موظف اند در برابر اين گونه زنان نهايت احترام و حق شناسى را انجام دهند. اما در مقابل این گروه از زنان، زنانى نیز هستند كه از وظائف خود سرپيچى مى كنند و نشانه هاى ناسازگارى در آنها ديده مى شود. مردان در برابر اين گونه زنان وظایف و مسئوليت هايى دارند كه بايد مرحله به مرحله انجام گردد و در هر صورت مراقب باشند كه از حريم عدالت تجاوز نكنند.
وظایف مردان در قبال همسران ناشزه؟
اين وظائف این گونه در آیه ۳۴ سوره نساء بیان شده: مرحله اول در مورد زنانى است كه نشانه هاى سركشى و عداوت و دشمنى در آنها آشكار مى گردد كه قرآن در جمله فوق از آنها چنين تعبير مى كند: «زنانى را كه از طغيان و سركشى آنها مى ترسيد موعظه كنيد و پند و اندرز دهيد». و به اين ترتيب آنها كه پا از حريم نظام خانوادگى فراتر مى گذارند قبل از هر چيز بايد به وسيله اندرزهاى دوستانه و بيان نتائج سوء اين گونه كارها آنان را به راه آورد و متوجه مسئوليت خود نمود. در مرحله بعد گفته می شود که «در صورتى كه اندرزهاى شما سودى نداد در بستر از آنها دورى كنيد» و با اين عكس العمل و بى اعتنايى و به اصطلاح قهر كردن، عدم رضايت خود را از رفتار آنها آشكار سازيد، شايد همين واكنش خفيف در روح آنان مؤثر گردد. اما در مرحله سوم در صورتى كه سركشى و پشت پازدن به وظایف و مسئوليت ها از حد بگذرد و هم چنان در راه قانون شكنى با لجاجت و سرسختى گام بردارند، یعنی نه اندرزها تاثير كند و نه جدا شدن در بستر و كم اعتنايى نفعى ببخشد و راهى جز شدت عمل باقى نماند، براى وادار كردن آنها به انجام تعهدها و مسئوليت هاى خود چاره منحصر به خشونت و شدت عمل گردد، در اينجا اجازه داده شده كه از طريق «تنبيه بدنى» آنها را به انجام وظائف خويش وادار كنند.(4)
تشریع تنبیه بدنی چرا و با چه کیفیتی؟
اینکه چنین تنبیهی علیه زنان از سوی قوانین اسلام روا دانسته شده امر غریبی نیست، زیرا هم چنان که گفتیم این مجازات در مورد افراد وظيفه نشناسى مجاز شمرده شده كه هيچ وسيله ديگرى در باره آنان مفيد واقع نشود و اتفاقا اين موضوع تازه اى نيست كه منحصر به اسلام باشد. در تمام قوانين دنيا هنگامى كه طرق مسالمت آميز براى وادار كردن افراد به انجام وظيفه، مؤثر واقع نشود، توسل به خشونت ناگزیر می شود. نه تنها از طريق ضرب بلكه گاهى در موارد خاصى مجازات هايى شديدتر از آن نيز مجاز شمرده شده تا سرحد اعدام پيش مى رود. در این مورد نیز گفته شده که این گونه برخورد با زنان یکی از مصادیق تعزیرات است هر چند در اینجا به شوهران اجازه داده شده است که با مراعات احتیاط این حکم را اجرا کنند.(5)
تذکر این نکته نیز بسیار ضروری است که منظور از «ضرب» و تنبيه بدنى در اينجا اين نيست كه مرد شلّاق بردارد و گوشت و پوست همسرش را با هم مخلوط كند و يا سيلى بر صورتش بنوازد و چهره اش را سياه و كبود كند چرا كه هيچ يك از اينها در شرع اسلام جايز نيست و ديه دارد و حتی به نظر عده ای از فقها اگر مردی زن خود را به صورتی بزند که سرخ و سیاه شود یا منتهی به شکستگی گردد حکم قصاص جاری می شود.(6)
«تنبيه بدنى» مورد اشاره در این آیه همان طور كه در بیانات معصومین نیز آمده است بايد ملايم و خفيف باشد(7) تا آنجا كه جمعى از مفسّران با الهام از آن روایات، در توضيح این آيه گفته اند: «چيزى مانند زدن روى دست ها با چوب مسواك!» و يا تنبيهى شبيه آن كه او را فقط كمى ناراحت سازد ولى شديد نباشد و مجروح نكند.(8)
به هر حال آن چه مسلّم به نظر می آید این است که در سیر پیشرفت مشکلی که بین یک زوج پدید می آید. اگر يكى از دو مراحل اول مؤثر واقع شود و زن به انجام وظيفه خود اقدام كند مرد حق ندارد بهانه گيرى كرده در صدد آزار زن برآيد. لذا به دنبال اين بخش از آیه که موضوع «تنبیه بدنی» مطرح شده، بلافاصله گفته می شود که «اگر آنها اطاعت كنند به آنها تعدى نكنيد». این صورت بندی کلی ای از مسأله «تنبیه بدنی» زنان بود اما در پایان، تذکر دو نکته شاید تصور صحیح تر و کامل تری از این موضوع به ما بدهد.
وظایف و مسئولیت های متقابل
در خلال این پاسخ بارها به عبارت «وظایف و مسئولیت» های زن که گریز از آنها، تنبیه بدنی او را جائز می کند، اشاره شده است اما این «وظایف و مسئولیت ها» دقیقا چه چیزهایی هستند؟ پاسخ این سؤال را می توان در عبارتی در همین آیه دید آنجا که می خوانیم: «وَ اللاَّتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ»؛ (و زنانی که از سرپیچی آنها بیم دارید) . نشوز آن است که زن در مقابل تکلیف اختصاصى اش نسبت به شوهر بدون هیچ عذر موجهى سرپیچى نماید.(9) جالب این است که اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچه دارى، آشپزی و... سرباز زند شارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده است و تنها موضوع تمکین از مرد برای هم آغوشی با او می تواند مجوز این تنبیه - با همان اوصافی که گفته شد - باشد.
حال ممکن است این سؤال به ذهن برسد که در مقابل چنین امکانی که احکام شریعت اسلامی در اختیار مرد برای برخورد با همسرش قرار داده است، آیا طبق موازین دینی، زنان نیز از چنین حق قانونی ای برای تنبیه همسران شان برخوردارند؟
در پاسخ به این سؤال می گوییم که اگرچه اصطلاح «نشوز» معمولا به سرپیچی زنان از انجام وظایف شان به عنوان یک همسر انصراف دارد اما فقها تصریح کرده اند که این معنا شامل هر گونه فرار از مسئولیت و عمل نکردن به وظایف همسری است. چه از جانب زوج باشد و چه زوجه.(10) بنابراین اگر مردی نیز یافت شد که به وظیفه اش در ادای حقوق همسرش عمل نکرد - حقوقی مانند حف مهریه، حق نفقه، تامین خوراک و پوشاک و مسکن مناسب، خوش رویی و...(11) - مشمول عنوان «نشوز» می گردد. بنابراین مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظائف شان مجازات مى گردند حتى مجازات بدنى. نخست مورد پند و اندرز قرار می گیرند سپس از طريق تعزيزات معنوى مانند بى اعتنايى در اجتماع می توان آنها را از كار خلاف بازداشت و اگر اينها مفيد واقع نشود، می توان از طریق برخورد فیزیکی با آنها برخورد کرد. منتها چون اين كار معمولا از دست زنان بر نمى آيد و سلطه مردان مانع اجراى اين امور است، حاكم شرع موظف است كه اين مردان سركش و متخلف را به وظيفه خود آشنا سازد و در جاى خود بنشاند. داستان مردى كه به همسر خود اجحاف كرده بود و به هيچ قيمت حاضر به تسليم در برابر حق نبود و حضرت على(علیه السلام) او را با شدت عمل و حتى با تهديد به شمشير وادار به تسليم كرد، معروف است.(12)
با این توضیحات می گوییم که بی عدالتی و تبعیضی در حکم بیان شده در آیه 34 سوره نساء علیه زنان روا نشده و فقط همان طور که زن می تواند حقوق قانونی ای را که به واسطه ازدواج به او تعلق می گیرد (اعم از مهریه و نفقه و...) از همسرش مطالبه کند و در صورت عدم اجابت شان از سوی او، دعوایی حقوقی علیه او در دادگاه های خانواده تنظیم کند، مرد نیز این حق را دارد که از بهره مندی های قانونی ای که به واسطه عقد ازدواج به او تعلق می گیرد استفاده کند و زن حق ندارد مانع او از این بهره مندی ها گردد.
اسلام و توصیه به مهر و گذشت و محبت با زنان
توصیه اسلام به مهربانی با همسران بسیار پررنگ تر و پربسامدتر از آن است که شبهه پراکنی هایی نظیر این سؤالات بتواند آن را مخدوش کند. قرآن رابطه دو زوج را از آیات الهی و نشان رحمت و مودت می داند(13) و عفو و گذشت را سرمایه بزرگ انسان دانسته و در آیه 34 سوره فصلت فرمان می دهد که حتی بدی نیز باید با نیکی پاسخ گیرد: «ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَن». نیز در آیه 19 سوره نساء به مردان فرمان می دهد که (با زنان خود به نیکی رفتار نمایید)؛ «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف».
روایات بسیار از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در مورد مهربانی و عطوفت به زنان وارد شده و مردان را از زدن زنان باز داشته(14) مانند این روایت که پیامبر فرمود: «أَ يَضْرِبُ أَحَدُكُمُ الْمَرْأَةَ ثُمَّ يَظَلُّ مُعَانِقَهَا»(15)؛ (آیا زن را کتک می زنید سپس می خواهید با او هم آغوش باشید)؟! هم چنین درباره مردانی که همسران خود را می زدند می فرمود: «این مردان، نیکان نیستند».(16) آن حضرت در توصیه به مردان درباره نوع رفتار با همسران می فرماید: «ای مردم در مورد همسران خود خیلی مراقبت نمایید؛ زیرا آنان با پیمان های الهی در اختیار شما قرار گرفته اند و شما با کلمات مخصوص خداوند آنان را برای خود حلال کرده اید».(17) نیز در بیان زشتی برخورد خشونت آمیز با همسران این نکته را گوش زد می کنند که: «یکی از نشانه های بدترین مردان این است که همسر و بنده اش را بزند و به آنها رحم و عطوفت نشان ندهد».(18)
همه این بیانات و احادیث نشان می دهند که ادعای ظالمانه بودن احکام اسلامی در حق زنان تا چه اندازه بی اساس است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.