محرومیّت برخی افراد از اسباب هدایت الهی!

چرا خداوند همه را هدایت نکرده و راه کمال را برای همگان باز ننموده است؟!

هدایت الهی شامل همه موجودات و انسانها می گردد، امّا اگر کسی خود بستر رشد و هدایت تکوینی را نابود کند یا در برابر هدایت تشریعی عناد ورزد، ضلالت او به اختیار خود است. هدایت الهی چون نور خورشید و باران بر وجود همگان نازل می شود، امّا بعضی از انسانها از معرض نور و باران می گریزند.

هدایت و ضلالت الهی به معنای زمینه سازی یا از بین بردن زمينه هاى مساعد است، بدون اينكه فرد توسط اراده الهی بر هدایت یا گمراهی اجبار شده باشد. این توفیقات و یا سلب توفیقات از سوی خداوند بی حساب و کتاب نیست؛ بلکه هر بنده ای با اعمال اختیاری خود که شامل نافرمانی و کفر و نفاق یا با توبه و جهاد و اطاعت فرامین خداوند است، توفیقات الهی را به خود جلب و یا از خود سلب می کند.

هدایت و ضلالت الهی، و مسئله عدل الهی؟

خداوند چندین بار در قرآن هدایت و گمراه نمودن انسانها را به خود نسبت داده می فرماید: «یضِلُّ اللَّهُ مَنْ یشَاءُ وَیهْدِی مَنْ یشَاءُ»؛ آیا این مسئله جبر نیست؟! آیا مجازات و جهنّمی نمودن انسانی را که خدا گمراه نموده، با عدل الهی منافات ندارد؟!

عمل و انتخاب انسان در هدایت و ضلالت او نقش مهمّی دارد و اگر مى بینیم که گمراهی بشر به خدا نسبت داده شده است، به خاطر آنست که این خاصیّت را «خداوند» در اعمال و انتخاب های او نهاده است. خداوند زمینه هدایت همگان را فراهم نموده است؛ ولی برخی از افراد با ارتکاب گناه و معصیت خود را از آن محروم می سازند و به ضلالت و گمراهی می افتند.
«هدايت الهى» به معناى توفيق بر كارهاى خير و راه‏ هاى نيك بختى و سعادت است و آن مخصوص كسانى است كه در راه حق گام بردارند و در اين راه مجاهده كنند. «ضلالت» نیز به معنی سلب اين توفيق و قطع اين كمك الهى که مخصوص گنهكاران و ستمگران و مسرفان و افراد بى‏ ايمان است.

اقسام وحی از دید قرآن؟

قرآن اقسام وحی را چند گونه معرّفی کرده است؟

از آيات قرآن بر مى آيد كه «وحى» معانى مختلفى دارد، بعضى تكوينى است و بعضى تشريعى و در هفت معناى زير به كار رفته است: 1- وحى تشريعى كه بر پيامبران نازل مى شد. 2- الهام به غير انبياء. 3- پيام الهى به فرشتگان. 4- پيام با اشاره. 5- القائات مرموز شيطانى. 6- تقدير قوانين الهى در جهان تكوين. 7- آفرينش غريزه ها. نزول وحى بر پيامبران نيز به صورت هاى مختلفى بوده از جمله: 1- نزول ملک و مشاهده فرشته وحی. 2- شنیدن صدای فرشته بدون مشاهده او. 3- الهام به قلب. 4- خواب و رویای صادقه.

منشاء الهامات غریزی؟

منشاء الهامات غریزی چیست؟

«وحى» مفهوم وسيع و گسترده اى دارد كه يكى از مصداق هاى آن درك غريزى خاصّى است كه در حيوانات وجود دارد و قرآن مجيد درباره زنبور عسل اين تعبير را به كار برده است. مطالعه ساز و کارهای پیچیده زندگی این حشره کوچک و دیگر جانوران خشکی و دریا گواه بر امور بسیار غریبى است كه توجيه آنها جز از طريق الهام غريزى از ناحیه خداوند امكان پذير نيست.

حکم نماز كودك پنج ساله بر جنازه امام(ع)؟!

چگونه نماز كودك پنج ساله بر جنازه امام(عليه السلام) صحیح است؟

منشأ اين اشكال كه چگونه نماز كودك پنج ساله بر جنازه امام(ع) صحیح است؟ و اشكالات مشابه اين است كه آمده اند امام را با ديگران مقايسه كرده اند و براى او امتياز خاص قائل نشده اند؛ در حالی كه امام كسى است كه امامتش با معجزه و نص ثابت شده و عقلش به عنايت الهى كامل گرديده است و به همین دلیل نباید او را با انسان های عادی مقایسه كرد.

هدایت عمومی و رحمت گسترده الهی، تاییدی بر پلورالیسم!

آیا هدایت عمومی و رحمت گسترده الهی تاییدی بر پلورالیسم است؟!

اولا: هادی بودن خدا مستلزم این نیست که همگان خواسته یا ناخواسته هدایت شوند؛ صرف هادی بودن خدا هدایت نمی آورد.
هدایت عمومی خداوند بصورت الهام خوبی ها و بدی ها به نفس و فطرت الهی انسان و اعطای عقل خدادادی و نشان دادن راه بواسطه انبیاء تحقق یافته است.
ثانیا: انسان دارای اراده و اختیار است و قرار نیست که خدا انسان را به اجبار و اکراه به سوی دین و ایمان و هدایت بکشاند.
ثالثا: آیات فراوانی از قرآن کریم برخلاف ادعای پلورالیست ها صریحا اکثریت مردم را بی ایمان و گمراه و اهل باطل و ناسپاس خوانده است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

الأجلُ مَساقُ النَّفْسِ، و الهَرَبُ مِنه مُوافاتُهُ

مدّت زندگانى (اجل) ميدان راندن جان است و گريز از مرگ رسيدن بدان

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 44