حرام نوشی (شُرب خمر؛ شرب مُسکر) در آيينه آيات قرآن
آيت الله العظمی مکارم شيرازی
به کوشش: حجت الاسلام احمد حيدری
بسم الله الرّحمن الرّحيم
قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما ...؛ درباره شراب و قمار از تو سؤال مى كنند، بگو در آنها گناه و زيان بزرگى است، و منافعى [از نظر مادى] براى مردم در بر دارد، [ولى] گناه آنها از نفعشان بيشتر است...».[1]
شرابخوارى و ميگسارى در زمان جاهليت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت يك بلاى عمومى در آمده بود، تا آنجا كه بعضى از مورخان مى گويند عشق عرب جاهلى در سه چيز خلاصه مى شد: شعر و شراب و جنگ! از روايات نيز استفاده مى شود كه حتى بعد از تحريم شراب مساله ممنوعيت آن براى بعضى از مسلمانان فوق العاده سنگين و مشكل بود، تا آنجا كه مى گفتند: «مَا حُرِّمَ عَلَيْنَا شَىْءٌ اشَدُّ مِنَ اَلْخَمْرِ؛ هيچ حكمى بر ما سنگين تر از تحريم شراب نبود».[2]
روشن است كه اگر اسلام مى خواست بدون رعايت اصول روانى و اجتماعى با اين بلاى بزرگ عمومى به مبارزه برخيزد، ممكن نبود. لذا از روش تحريم تدريجى و آماده ساختن افكار و اذهان براى ريشه كن كردن ميگسارى - كه به صورت يك عادت در رگ و پوست آنها نفوذ كرده بود - استفاده كرد.[3]
لذا قرآن مجيد از برنامه اى تدريجى استفاده كرد، و در چهار مرحله حكم به تحريم شراب داد.
مراحل تدريجى برای حكم قطعى شرب خمر:
1. در گام اوّل و در آيه 67 سوره نحل، پس از برشمردن نعمت هاى پروردگار مى فرمايد: «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ و از ميوه هاى درختان خرما و انگور، مسكرات [ناپاك] و روزى خوب و پاكيزه مى گيريد؛ در اين، نشانه روشنى است براى گروهى كه مى انديشند».
در اين آيه شريفه، «رزق حسن» مقابل «مسكرات» قرار داده شده، و اين اوّلين اشاره به ضدّ ارزش بودن شراب است. مردم از اين تقابل فهميدند كه شراب رزق حسن نيست، و استفاده از آن شايسته نمى باشد.
2. آيه 43 سوره نساء دومين گام براى بيان تحريم تدريجى شراب است؛ می فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در حال مستى به نماز [و جماعت در مسجد] نزديك نشويد، تا بدانيد چه مى گوييد».
اين آيه شريفه مشروبات را منافى با نماز مى شمرد، و به مسلمانان صدر اسلام اجازه نمى دهد در حال مستى به نماز بايستند. ضمناً به اين مطلب اشاره مى كند كه شرب خمر و مستى با عقل و درايت سازگار نيست. سومين مطلبى كه از آيه شريفه استفاده مى شود اين كه نماز فقط الفاظ نيست، بلكه روح نماز حضور قلب است. از آنجا كه انسان مست حضور قلب ندارد و نمى فهمد كه چه مى گويد، لذا خداوند دستور مى دهد كه در حال مستى نماز نخوانيد.
3. آيه 219 سوره بقره سومين مرحله تبيين تدريجى حرمت شرب خمر است؛ در اين آيه چنين می خوانيم: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما؛ درباره شراب و قمار از تو سؤال مى كنند، بگو در آنها گناه و زيان بزرگى است، و منافعى [از نظر مادى] براى مردم در بر دارد، [ولى] گناه آنها از نفعشان بيشتر است».
طبق آنچه در اين آيه شريفه آمده، شراب گناه بزرگى است. هر چند براى عدّه اى از مردم در خريد و فروش آن منافع و سودى وجود دارد، ولى هنگامى كه سود و زيان آن مقايسه مى شود، زيانش بيشتر و بزرگتر از سود آن است. در اين آيه با شدّت بيشترى با شراب برخورد شده، و از آن به عنوان گناهى بزرگ ياد شده است.
4. آخرين مرحله تبيين حرمت شرب خمر، كه به طور صريح بيان شده، در آيات90 و91 سوره مائده آمده است؛ خداوند در اين دو آيه می فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد شراب و قمار و بتها و أزلام [كه يك نوع بخت آزمايى بوده] پليدند و از عمل شيطانند از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد * شيطان مىخواهد در ميان شما بوسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند، و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد آيا [با اينهمه زيان و فساد و با اين نهى اكيد] خوددارى خواهيد كرد؟!».[4]
شرح و تفسير آيات چهارگانه
آيه 67 سوره نحل: «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ و از ميوه هاى درختان خرما و انگور، مسكرات [ناپاك] و روزى خوب و پاكيزه مى گيريد؛ در اين، نشانه روشنى است براى گروهى كه مى انديشند».
خداوند در اين آيه به بخشى از مواهب گياهان پرداخته مى گويد: «خداوند از ميوه هاى درختان نخل و انگور، غذاى پر بركتى نصيب شما ساخت كه گاه آن را به صورت زيانبار در مى آوريد و از آن شراب مى سازيد و گاه رزق پاك و پاكيزه از آن مى گيريد، در اين امر نشانه ديگرى است از قدرت پروردگار براى آنها كه عقل و خرد دارند».
«سَكر» گرچه در لغت معانى مختلفى دارد، ولى در اينجا به معنى مُسكرات و مشروبات الكلى است، و معنى مشهور آن همين است.
روشن است كه قرآن در اين آيه هرگز اجازه شرابسازى از خرما و انگور نداده بلكه با توجه به اينكه «مسكرات» را در مقابل «رزق حسن» قرار داده، اشاره كوتاهى به تحريم خمر و نامطلوب بودن آن نموده است. بنابراين نياز به اين نداريم كه بگوئيم اين آيه قبل از نزول تحريم شراب نازل شده و اشاره اى به حلال بودن آن است، بلكه به عكس، آيه اشاره به حرام بودن آن مى كند.
در حقيقت گويى در يك جمله معترضه و در ميان پرانتز قرآن مجيد مى خواهد ضمن بر شمردن نعمت هاى الهى به سوء استفاده از آن نيز اشاره كند.[5]
آيه 43 سوره نساء: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در حال مستى به نماز [و جماعت در مسجد] نزديك نشويد، تا بدانيد چه مى گوييد».
از آيه فوق حکم «تحريم نماز در حال مستى» استفاده مى شود؛ يعنى افراد مست نمى توانند مشغول اداء فريضه نماز شوند و نماز آنها در اين حال باطل است، فلسفه آن هم روشن است، زيرا نماز گفتگوى بنده و راز و نياز او با خدا است و بايد در نهايت هوشيارى انجام گردد و افراد مست از اين مرحله دور و بيگانه اند.
ممكن است در اينجا كسانى سؤال كنند كه آيا مفهوم آيه فوق اين نيست كه نوشيدن مشروبات الكلى فقط در صورتى ممنوع است كه مستى تا حال نماز باقى بماند و دليل ضمنى بر جواز آن در ساير حالات مى باشد؟!
پاسخ اين سؤال بطور اجمال اين است كه چنانکه گفته آمد، اسلام براى پياده كردن بسيارى از احكام خود، از روش «تدريجى» استفاده كرده، مثلا همين مسئله تحريم مشروبات الكلى را در چند مرحله پياده نموده است. آيه فوق به هيچ وجه دلالت بر اجازه نوشيدن خمر ندارد؛ بلكه تنها در باره مستى در حال نماز سخن گفته، و در مورد غير نماز سكوت اختيار كرده تا مرحله نهايى حكم فرا رسد.
البته با توجه به اينكه اوقات پنجگانه نماز مخصوصا در آن زمان كه معمولا در پنج وقت انجام مى شد فاصله چندانى با هم ندارند، خواندن نماز در حال هشيارى، لازمه اش اين است كه در فاصله اين اوقات از نوشيدن مايعات مست كننده به كلى صرف نظر شود زيرا غالبا مستى آن تا موقع نماز ادامه مى يابد، و حالت هشيارى پيدا نمى شود، بنابراين حكم آيه فوق شبيه يك تحريم هميشگى و مستمر است.[6]
آيه 219 سوره بقره: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما ...؛ درباره شراب و قمار از تو سؤال مى كنند، بگو در آنها گناه و زيان بزرگى است، و منافعى [از نظر مادى] براى مردم در بر دارد، [ولى] گناه آنها از نفعشان بيشتر است...».
درباره شان نزول اين آيه گفته اند گروهى از ياران پيامبر خدمتش آمدند و عرض كردند: حكم شراب و قمار را كه عقل را زائل و مال را تباه مى كند بيان فرما! اين آيه نازل شد و به آنها پاسخ داد.
آيه در جواب دو سؤال درباره «شراب» و «قمار» مى فرمايد: «از تو درباره شراب و قمار سؤال مى كنند؛ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ».
«خَمر» در لغت در اصل به گفته «راغب» به معنى پوشانيدن چيزى است و لذا به چيزى كه با آن چيز ديگری را مى پوشانند «خِمار» گفته مى شود؛ هر چند خمار معمولا به چيزى گفته مى شود كه زن سر خود را با آن مى پوشاند.[7]
در معجم مقاييس اللغه نيز براى «خَمر» يك ريشه ذكر كرده كه دلالت بر پوشاندن و اختلاط و آميزش در پنهانى مى كند.[8] و از آنجا كه شراب عقل انسان را مى پوشاند به آن «خَمر» گفته شده؛ زيرا سبب مستى است و مستى پرده اى بر روى عقل مى افكند و نمى گذارد انسان خوب و بد را تشخيص دهد.[9]
«خَمر» در اصطلاح شرع به معنى شراب انگور نيست، بلكه به معنى هر مايع مست كننده است خواه از انگور گرفته شده باشد و يا از كشمش يا خرما و يا هر چيز ديگر، هر چند در لغت براى هر يك از انواع مشروبات الكلى اسمى قرار داده شده است.
«مَيْسِر» از ماده «يُسر» گرفته شده كه به معنى سهل و آسان است، و از آنجا كه «قمار» در نظر بعضى از مردم وسيله آسانى براى نيل به مال و ثروت است به آن ميسر گفته شده است.
آيه بعد از طرح سؤال در جواب مى فرمايد: «بگو در اين دو گناه بزرگى است و منافعى [از نظر ظاهر و جنبه مادى] براى مردم دارد، ولى گناه آنها از نفعشان بيشتر است؛ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما».
با توجه به اينكه جامعه عرب جاهلى بسيار آلوده به شراب و قمار بوده حكم تحريم اين دو به طور تدريجى و در چند مرحله نازل شده و اگر نرمش و مدارايى در لحن آيه مشاهده مى شود به خاطر همين معنى است.
در اين آيه منافع و زيانهاى اين دو با هم مقايسه شده و برترى زيانها و گناه سنگين آن بر منافع آنها مورد تصريح قرار گرفته است. مسلما منافع مادى كه احيانا از طريق فروش شراب يا انجام قمار حاصل مى شود و يا منافع خيالى كه به خاطر تخدير حاصل از مستى شراب و غفلت از هموم و غموم و اندوهها به دست مى آيد در برابر زيانهاى فوق العاده اخلاقى و اجتماعى و بهداشتى اين دو بسيار ناچيز است.
بنابراين هيچ انسان عاقلى به خاطر آن نفع كم به اين همه زيان تن در نمى دهد.
«اِثم» به گفته معجم مقاييس اللغة در اصل، به معنى كندى و عقب افتادن است، و از آنجا كه گناهان، انسان را از رسيدن به خيرات، عقب مى اندازد اين واژه بر آن اطلاق شده است؛[10] بلكه در بعضى از موارد از آيات قرآن غير اين معنى (كندى و تاخر) مناسب نيست، مانند: «وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ؛[11] و هنگامى كه به او گفته شود، تقوا پيشه كن، غرور و مقامات موهوم او را از وصول به تقوا، كند مى سازد».
به هر حال، «اثم» به هر كار و هر چيزى گفته مى شود كه حالتى در روح و عقل به وجود مى آورد و انسان را از رسيدن به نيكيها و كمالات باز مى دارد، بنابراين وجود «اثم كبير» در شراب و قمار، دليل بر تاثير منفى اين دو در رسيدن به تقوا و كمالات معنوى و انسانى است.
رابطه خمر و ميسر (شراب و قمار) در اين است که هر دو مايه تباهى اموال، و فساد جامعه، و انواع بيماريهاى جسم و جان انسان هستند.[12]
آيات 90 و 91 سوره مائده: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد شراب و قمار و بتها و ازلام [كه يك نوع بخت آزمايى بوده] پليدند و از عمل شيطانند از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد * شيطان مى خواهد در ميان شما بوسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند، و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد آيا [با اينهمه زيان و فساد و با اين نهى اكيد] خوددارى خواهيد كرد؟!».
در تفاسير شيعه و اهل تسنن شان نزولهاى مختلفى درباره آيه نخست ذكر شده است، كه تقريبا با يكديگر شباهت دارند. از جمله اينكه در تفسير در المنثور از «سعد بن وقاص» چنين نقل شده كه مى گويد: اين آيه در باره من نازل گرديد، مردى از انصار غذايى تهيه كرده بود و ما را دعوت كرد، جمعى در مجلس ميهمانى او شركت كردند، و علاوه بر صرف غذا شراب نوشيدند و اين قبل از تحريم شراب در اسلام بود، هنگامى كه مغز آنها از شراب گرم شد، شروع به ذكر افتخارات خود كردند، كم كم كار بالا گرفت و به اينجا رسيد كه يكى از آنها استخوان شترى را برداشت و بر بينى من كوبيد و آن را شكافت، من خدمت پيامبر صلی الله عليه و آله رسيدم و اين جريان را عرض كردم در اين موقع آيه فوق نازل شد.
از «مسند احمد» و «سنن ابى داود» و «نسايى» و «ترمذى» چنين نقل شده است كه عمر بن خطاب - كه طبق تصريح تفسير «فى ظلال القرآن»[13] علاقه شديد به نوشيدن شراب داشت - دعا مى كرد، و مى گفت: خدايا بيان روشنى در مورد خمر براى ما بيان فرما. هنگامى كه آيه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ ...»، نازل شد، پيامبر صلی الله عليه و آله آيه را براى او قرائت كرد. ولى او باز به دعاى خود ادامه مى داد، و مى گفت: خدايا بيان روشنترى در اين زمينه بفرما. تا اينكه آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى»، نازل شد. پيامبر صلی الله عليه و آله آن را نيز بر او خواند. باز به دعاى خود ادامه مى داد! تا اينكه آيات 90 و 91 سوره مائده كه صراحت فوق العاده اى در اين موضوع دارند، نازل گرديد. هنگامى كه پيامبر صلی الله عليه و آله آيه را بر او خواند، گفت: «اِنْتَهَيْنَا اِنْتَهَيْنَا!؛[14] از نوشيدن شراب خوددارى مى كنيم، خوددارى مى كنيم!».[15]
در اين دو آيه شريفه، ده نوع تأكيد براى حرمت شراب به كار رفته است:
1. اينكه آيات شريفه خطاب به مؤمنين است و معناى آن اين است كه ايمان و شرب خمر با هم منافات دارد؛ و كسى كه شرب خمر كند مؤمن نيست، همان گونه كه مؤمن شرب خمر نمى كند.
2. شراب را در كنار گناهان روشن و مسلّمى نظير قمار، بت پرستى و بخت آزمايى قرار داده است، و اين خود تأكيد ديگرى بر حرمت شرب خمر است. چنانکه در روايتى مى خوانيم: «شارِبُ الْخَمْرِ كَعابِدِ وَثَنٍ؛[16] شرابخوار بسان بت پرست است».
3. كلمه رجس و پليدى، كه به عنوان توصيف مشروبات الكلى آمده، تأكيد ديگرى بر حرمت است.
4. اين كه شرابخورى را از كارهاى شيطان معرّفى مى كند، نشانگر قبح و زشتى اين عمل پليد است.
5. جمله «فَاجْتَنِبُوهُ»، كه دستور صريح بر ترك شرب خمر مى دهد، تأكيد، بلكه تصريح ديگرى بر حرمت اين كار زشت است.
6. جمله «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» كه فلاح و رستگارى را در سايه ترك شرب خمر مى داند، تأكيد ششم موجود در اين آيات، براى حرمت شرب خمر است.
7. شيطان با شرب خمر قصد دارد بين شما عداوت و كينه ايجاد كند. آيا چيزى كه ابزار و سلاح شيطان براى ايجاد عداوت و كينه بين انسانهاست حرام نيست؟! اين مطلب تأكيد مهمّ ديگرى بر حرمت شرب خمر است.
8. جمله «وَيُصَدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» تأكيد ديگرى بر مدّعاى ماست. چيزى كه مايه فراموشى ذكر خداست و انسان را از ياد خدا باز مى دارد نمى تواند حلال و مباح باشد.
9. شراب علاوه بر مفاسد فوق، انسان را از نماز نيز باز مى دارد. و اين نهمين تأكيد موجود در آيه است.
10. آخرين جمله «فَهَلْ انْتُمْ مُنْتَهُونَ؟؛ آيا خوددارى خواهيد كرد؟»، دهمين تأكيد موجود در آيه شريفه براى حرمت شراب است. آيا اين همه مفاسدى كه در شراب است، باعث خوددارى شما از آلوده شدن به آن نخواهد شد؟
اين آيات شريفه هم فرمان صريح حرمت شرب خمر را بيان كرده است، و هم فلسفه مادّى و معنوى اين تحريم را دربر دارد.[17]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.