حرام نوشی (شُرب خمر؛ شرب مُسکر) در آيينه روايات اسلامی
آيت الله العظمی مکارم شيرازی
به کوشش: حجت الاسلام احمد حيدری
بسم الله الرّحمن الرّحيم
قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ؛[1] اى كسانى كه ايمان آورده ايد شراب و قمار و بتها و أزلام [كه يك نوع بخت آزمايى بوده] پليدند و از عمل شيطانند، از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد * شيطان مى خواهد در ميان شما بوسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند، و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد آيا [با اينهمه زيان و فساد و با اين نهى اكيد] خوددارى خواهيد كرد؟!».
آشاميدن شراب، حرام و از گناهان كبيره است، بلكه در بعضى از اخبار بزرگترين گناه شمرده شده است.[2] و اگر كسى آن را حلال بداند،[3] در صورتى كه متوجّه باشد كه لازمه حلال دانستن آن، تكذيب خدا و پيغمبر صلى الله عليه و آله مى باشد، كافر است.[4]
نگاه روايات اسلامی به شرب خمر
روايات عجيب، تكان دهنده و كوبنده اى درباره مشروبات الكلى از ائمه اهل بيت عليهم السلام نقل شده كه بى پرواترين افراد گناهكار را به لرزه در مى آورد! همين اندازه بس كه در شرع ما آن را «ام الخبائث» مى نامند.[5] چنانکه در حديثى از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آمده: «الْخَمرُ امُّ الْخَبَائثِ؛[6] شراب، ريشه پليديهاست».[7]
حتى از بعضى روايات ائمه اهل بيت عليهم السلام استفاده مى شود كه نشستن پاى سفره اى كه شراب در آن وجود دارد حرام است: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) ... سُئِلَ عَنِ الْمَائِدَةِ، إِذَا شُرِبَ عَلَيْهَا الْخَمْرُ أَوْ مُسْكِرٌ، فَقَالَ (ع): حُرِّمَتِ الْمَائِدَةُ؛[8] از امام صادق عليه السلام درباره سفره ای که در آن شراب نوشيده شود سؤال شد. امام فرمودند: نشستن بر سر آن سفره حرام است».[9]
شايد نكته آن شدت پرهيز و احتراز از بخارات شراب است كه احياناً از آن متصاعد و با غذاهاى سفره تماس پيدا مى كند، و يا از آن ذرات آلوده چيزى در حلق و بينى اشخاصى كه پاى سفره نشسته اند داخل مى گردد![10]
به هر حال روايات فراوانى در مذمّت شرابخوارى و احكام آن وارد شده، كه تحت عناوين ذيل به نمونه هايی از آن اشاره مى كنيم:
چرا شراب حرام است؟
در حديثى از امام كاظم عليه السلام مى خوانيم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُحَرِّمِ الْخَمْرَ لِاسْمِهَا، وَ لَكِنَّهُ حَرَّمَهَا لِعَاقِبَتِهَا، فَمَا كَانَ عَاقِبَتُهُ عَاقِبَةَ الْخَمْرِ، فَهُوَ خَمْرٌ؛[11] خداوند شراب را به دليل نام آن تحريم نكرد، بلكه تحريم آن به واسطه آثار آن بود، بنابراين هرچيزى كه عاقبت آن عاقبت شراب باشد، آن هم به منزله شراب است».[12]
در روايت مشروحى از از امام صادق عليه السلام سؤال شده که چرا خداوند مردار، خون و خوک را حرام كرده؟ ايشان در بخشی از پاسخ خويش به شراب هم اشاره کرده و مى فرمايند: «وَ أَمَّا الْخَمْرُ، فَإِنَّهُ حَرَّمَهَا لِفِعْلِهَا وَ لِفَسَادِهَا، وَ قَالَ: مُدْمِنُ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَثَنٍ، تُورِثُهُ الِارْتِعَاشَ وَ تَذْهَبُ بِنُورِهِ وَ تَهْدِمُ مُرُوءَتَهُ، وَ تَحْمِلُهُ عَلَى أَنْ يَجْسُرَ عَلَى الْمَحَارِمِ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ وَ رُكُوبِ الزِّنَا، فَلَا يُؤْمَنُ إِذَا سَكِرَ أَنْ يَثِبَ عَلَى حَرَمِهِ وَ هُوَ لَا يَعْقِلُ ذَلِكَ، وَ الْخَمْرُ لَا يَزْدَادُ شَارِبُهَا إِلَّا كُلَّ سُوءٍ؛[13] و امّا شراب، خداوند آن را به خاطر تأثير و فسادش حرام كرده است، و فرمود: شخص دائم الخمر بسان بت پرست است، شراب باعث لرزش بدنش مى شود، و نور [معنويّت] او را از بين مى برد و شخصيّت او را ويران مى سازد، و وادارش مى كند كه بر ارتكاب محرّماتی چون ريختن خونها و ارتکاب زنا جسارت پيدا کند، پس اطمينانى بر شارب خمر در زمان مستی نيست، چه بسا با محارم خود نزديكى كند، در حالى كه عقل او تعطيل است و درک نمی کند که چه کار می کند، و شارب خمر جز بدی چيزی در وجود خود نمی افزايد».[14]
جاى شك و ترديد نيست كه شراب و همه مواد مخدر از دشمنان شماره يك عقل انسانى هستند؛ نه تنها در حالت مستى شعله عقل به كلى خاموش مى شود و افراد مست دست به هر كارى مى زنند، بلكه بعد از آن نيز تأثيرات زيادى در تخريب مغز و اعصاب از خود به جاى مى گذارد و گاه منجر به جنون مى شود.[15] لذا امير المومنين عليه السلام می فرمايد که «[خداوند] و ترك شرب خمر را براى حفظ و سلامت عقل تشريع كرد؛ فَرَضَ اللَّهُ ... وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْلِ».[16]
شراب کليد زشتی ها و سرچشمه بدى ها
در روايات اسلامى نوشيدن مسكرات از گناهان كليدى ذكر شده است.[17] پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «إجْتَنِبوُا الْخَمْرَ، فَانَّها مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ؛[18] از شراب بپرهيز كه كليد تمام بديهاست». [19]
در روايتى از امام باقر عليه السلام مى خوانيم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ؛[20] خداوند متعال براى شر و زشتى ها قفل هايى گذاشته و كليد هاى آن قفل ها را شراب قرار داده».[21]
دليل اينكه شراب خوارى از گناهان كليدى است، در احاديث فوق بيان شده است: «خداوند براى آلودگى ها و گناهان قفل هايى قرار داده كه مانع از آلودگى انسان به آنها مى شود و كليد اين قفل ها شراب است». اين قفل همان عقل، دانش و خرد انسان است كه قفلى در برابر گناهان است. انسان اگر بينديشد، تمام آنچه كه در اسلام حرام شده، قابل استدلال عقلى است، مانند غيبت، فحشا، اعانه بر اثم، ظلم، دروغ و... . بنابراين اگر عقل و انديشه به كار افتد، انسان آثار دنيوى و اخروى گناه را حساب كرده و آلوده گناهان نمى شود، ولى اگر به واسطه شراب، كليد عقل از كار بيافتد، چيزى نمى فهمد و مانند يك حيوان درنده هر گناهى را انجام مى دهد.
بسيارى از جنايات و برخورد وسايل نقليّه، دعواها، چاقوكشيها و اختلافات خانوادگى در حال مستى انجام مى شود، در بسيارى از مواقع وقتى كسى را مى خواهند به فحشا كشانده و تجاوز ناموسى كنند، ابتدا او را مست مى كنند. به همين جهت اسلام دستور مى دهد كه قفل عقل را با كليد شراب باز نكن.
البتّه اين عواقب غير از بيمارى هاى جسمى است كه شرابخوار و نسل آينده او را تهديد مى كند.[22]
با اينكه در زمينه آثار زيان بار شراب كتاب ها و مقالات فوق العاده زياد نوشته شده، و اثرات مرگبار آن روى دستگاه هاى عصبى، قلب، عروق، جهاز گوارش، كبد، كليه ها و تمام اورگانيزم بدن تشريع شده و نتايج شوم آن در ايجاد حوادث دردناك اجتماعى با آمار و ارقام تكان دهنده مورد بررسى هزاران دانشمند و مغز متفكر انسانى قرار گرفته، امّا جمله اى به كوتاهى و جامعيّت حديث ارزنده پيامبر بزرگ ما نمى توان پيدا كرد كه همه حقايق را در يك جمله كوتاه بيان فرموده است: «إجْتَنِبوُا الْخَمْرَ، فَانَّها مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ».
آرى، شراب كليد همه بدى ها، زشتى ها و بدبختى هاست.[23]
امام جعفر صادق عليه السلام در پاسخ از علت حرام بودن شراب فرمودند: «حَرَّمَهَا، لِأَنَّهَا أُمُّ الْخَبَائِثِ، وَ رَأْسُ كُلِّ شَرّ،ٍ يَأْتِي عَلَى شَارِبِهَا سَاعَةٌ يَسْلُبُ لُبَّهُ فَلَا يَعْرِفُ رَبَّهُ وَ لَا يَتْرُكُ مَعْصِيَةً إِلَّا رَكِبَهَا وَ لَا يَتْرُكُ حُرْمَةً إِلَّا انْتَهَكَهَا وَ لَا رَحِماً مَاسَّةً إِلَّا قَطَعَهَا وَ لَا فَاحِشَةً إِلَّا أَتَاهَا؛[24] خداوند شراب را حرام کرد، چراکه آن ريشه بديها و منشأ گناهان است و كسى كه شراب مى خورد عقل خود را از دست مى دهد و در آن موقع خدا را نمى شناسد و از هيچ گناهى باك ندارد، احترام هيچ كس را نگه نمى دارد و حقّ خويشان نزديك را رعايت نمى كند و از زشتيهاى آشكار رو نمى گرداند».[25]
مرحوم «كلينى» در جلد ششم كتاب كافى بابى تحت عنوان «بَابُ أَنَّ الْخَمْرَ رَأْسُ كُلِّ إِثْمٍ وَ شَرٍّ؛ شراب سرچشمه هر گناه و بدى است»، آورده است و احاديث فراوانى در ذيل آن ذكر كرده است؛ از جمله در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده است: «إِنَّ الْخَمْرَ رَأْسُ كُلِّ إِثْمٍ؛[26] شراب سرچشمه هر گناهى است».
از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام نقل شده است كه فرمود: «مَا عُصِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَيْءٍ أَشَدَّ مِنْ شُرْبِ الْخَمْرِ، إِنَّ أَحَدَهُمْ لَيَدَعُ الصَّلَاةَ الْفَرِيضَةَ، وَ يَثِبُ عَلَى أُمِّهِ وَ أُخْتِهِ وَ ابْنَتِهِ وَ هُوَ لَا يَعْقِلُ؛[27] گناهى در پيشگاه خداوند شديدتر از شرب خمر نيست، بعضى از شراب خواران نماز واجب را بهكلى ترك مى كنند، و ممكن است به مادر و خواهر و دخترخود در حالى كه نمى فهمند تجاوز كنند».
همين مضمون را يكى از شعراى[28] فارسى زبان در شعر خود مجسم ساخته است آنجا كه مى گويد:
ابليس شبى رفت به بالين جوانى | آراسته با شكل مهيبى سر و بر را | |
گفتا كه منم مرگ اگر خواهى زنهار | بايد بگزينى تو يكى زين سه خطر را | |
يا آن پدر پير خودت را بكشى زار | يا بشكنى از خواهر خود سينه و سر را | |
يا خود ز مى ناب بنوشى دو سه ساغر | تا آنكه بپوشم ز هلاك تو نظر را | |
لرزيد از اين بيم جوان بر خود و جا داشت | كز مرگ فتد لرزه به تن ضيغم نر را | |
گفتا نكنم با پدر و خواهرم اين كار | ليكن به مى از خويش كنم رفع ضرر را | |
جامى دو سه مى خورد چو شد چيره ز مستى | هم خواهر خود را زد و هم كشت پدر را | |
اى كاش شود خشك بن تاك خداوند | زين مايه شر حفظ كند نوع بشر را.[29] |
شرب خمر از عوامل نابودى جامعه
رسول خدا صلی الله عليه و آله می فرمايد: «أَرْبَعٌ، لَاتَدْخُلُ بَيْتاً، وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ، إِلَّا خَرِبَ وَ لَمْ يُعْمَرْ بِالْبَرَكَةِ: الْخِيَانَةُ وَ السَّرِقَةُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الزِّنَاءُ؛[30] چهار چيز است كه اگر يكى از آنها در خانه اى وارد شود، ويران مى گردد و بركت خدا آن را آباد نمى كند: خيانت، دزدى، شرابخورى، و عمل منافى عفت».
نه تنها خانه ها، كه اجتماعات نيز از اين قانون بر كنار نيستند: هنگامى كه خيانت در اجتماعى نفود كند، روح اعتماد از آن برچيده مى شود. هنگامى كه سرقت در اشكال مختلف در آن راه يابد، آرامش از آنها رخت بر مى بندد. هنگامى كه ميگسارى در ميان آنها رايج گردد، افكارى ناتوان و فرزندانى معلول و جوانانى بى اثر خواهند داشت. هنگامى كه دامان آنها آلوده بى عفتى گردد، بنيان خانواده ها متزلزل خواهد گشت و نسل آينده آنها به فساد كشيده خواهد شد.[31]
شارب خمر سفيه است
در روايتى از امام باقر عليه السلام مى خوانيم كه شخصى به نام ابراهيم بن عبدالحميد می گويد: از امام تفسير آيه «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ؛[32] اموال خود را به سفيهان مسپاريد» را پرسيدم. ايشان فرمود: «كُلُّ مَنْ يَشْرَبُ الْمُسْكِرَ، فَهُوَ سَفِيهٌ؛ هر کسی مُسکر (مست کننده) می نوشد، او سفيه است».[33]
امام صادق عليه السلام انتخاب «شارب الخمر» را به عنوان امين امور مالى نهى کرده و خطاب به فرزند خويش اسماعيل فرموده است: «وَ لَا تَأْتَمِنْ شَارِبَ الْخَمْرِ، فَإِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- يَقُولُ فِي كِتَابِهِ: "وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ"، فَأَيُّ سَفِيهٍ أَسْفَهُ مِنْ شَارِبِ الْخَمْرِ؟؛[34] بر شارب خمر اعتماد نکن، چراکه خداوند در کتاب خويش می فرمايد: "اموال خود را به سفيهان مسپاريد"، کدام سفيهی سفيه تر از شارب خمر است؟».
خلاصه توصيف شرابخوار به سفاهت كرارا در روايات ديده می شود، و اين تعبير شايد به خاطر آن باشد كه شخص شرابخوار هم سرمايه مادى خود را از دست مى دهد، و هم سرمايه معنوى را. چه سفاهتى از اين بالاتر كه انسان پول بدهد و عقل و هوش خود را نيز بدهد و ديوانگى خريدارى كند، قواى مختلف بدنى را نيز بر سر اين كار بگذارد و زيانهاى اجتماعى فراوانى ببار آورد؟![35]
با شارب الخمر همنشينی و ازدواج نکنيد
انسان موجودى اجتماعى است و با اجتماع و مردم زندگى مى كند، طبعاً هر كس براى خود دوست و همنشينى مى طلبد. چه خوب است همنشين هر فرد كسى باشد كه موجب افزايش خوبى شود. فرموده اند: «اگر كسى را مى خواهيد بشناسيد به دوستان و همنشينانش بنگريد كه چه كسانى اند؟».[36]
همنشين تو از تو بِه بايد تا تو را عقل و دين بيفزايد
مصاحبت با صالحان زندگى را از ابتذال و پوچى نجات مى دهد و با ارزش هاى متعالى آشنا مى كند و موجب قرب به خدا مى شود. امروزه يكى از مسائل خطرناك براى جوانان و نوجوانان ما دوستان و همنشينان آنها هستند. فساد و آلودگى، جنايت و خودكشى، همه پيامدهاى بى توجّهى اوليا و مربّيان به اين دوستى هاست.[37]
از طرفی هدف نهايى از ازدواج، فقط لذت و كامجويى نيست؛ بلكه بايد از اين موضوع، براى ايجاد و پرورش فرزندان شايسته استفاده كرد. لذا بايد در انتخاب همسر، اصولى را رعايت كرد كه به اين نتيجه مهم، يعنى تربيت فرزندان صالح و نسل شايسته انسانى منتهى شود.[38]
تأثير پدر و يا مادر آلوده در شخصيّت اخلاقى فرزندان تا آن اندازه است كه در حديثی از رسول خدا صلی الله عليه و آله آمده است: «أَيُّمَا امْرَأَةٍ أَطَاعَتْ زَوْجَهَا وَ هُوَ شَارِبُ الْخَمْرِ، كَانَ لَهَا مِنَ الْخَطَايَا بِعَدَدِ نُجُومِ السَّمَاءِ، وَ كُلُ مَوْلُودٍ يَلِدُ مِنْهُ فَهُوَ نَجِسٌ؛[39] هر زنى اطاعت از همسرش كند در حالى كه او شراب نوشيده [و با او همبستر شود]، به عدد ستارگان آسمان مرتكب گناه شده است، و فرزندى كه از او متولّد مى شود آلوده خواهد بود!».
در روايات[40] متعدد ديگرى نيز از قبول خواستگارى مرد شراب خوار نهى شده است.[41] شريك زندگى مثل شريك هر كارى بايد امين، پاك و باتقوا باشد.[42] در انتخاب همسر بالاترين معيار ايمان و تقوا و اطاعت فرمان خدا و صفاتى است كه موجب محبّت و سازش با يكديگر است.[43]
در اين راستا حضرت امام صادق عليه السلام می فرمايند: «لَاتُجَالِسُوا شَارِبَ الْخَمْرِ وَ لَاتُزَوِّجُوهُ وَ لَاتَتَزَوَّجُوا إِلَيْهِ؛[44] با ميخواره همنشينی نکنيد و به او زن ندهيد و از او زن نگيريد».[45]
شيری را که به فرزند شيرخواره داده می شود، از آثار شراب حفظ کنيد
شير سبب انتقال صفات مادر به بچه شيرخوار است. ائمّه معصومين عليهم السلام اين مسأله را در زمانى فرمودند كه اين مسائل هنوز ثابت نشده بود؛ ولى امروزه ثابت شده است كه غذا در روحيات شخص تأثير مى گذارد. حال اگر مادر مسلمانی شير نداشت و دايه ی مسلمانی هم در دسترس نبود، در سپردن فرزند شير خواره به دايه نامسلمان چه حساسيّتی را بايد در نظر گرفت؟
امامان اهل بيت عليهم اسلام فرموده اند در مقامى كه دسترسى به دايه مسلمان نيست، جايز است از دايه مجوسيّه، نصرانيّه، كافره و يا يهوديه استفاده شود؛ ولى در روايات به صورت اولويّت بيان شده است: اوّل يهودى و نصرانى و اگر ممكن نبود مجوسى و اگر ممكن نبود مشركه و همه اينها بر زن زانيه مقدم هستند.
دو دستور در اين روايات وارد شده است، يكى اينكه آنها را از شرب خمر و خوردن گوشت خوك منع كنيد و ديگر اين كه اولاد خودتان را به آنها نسپاريد تا به منزل خودشان برده و شير دهند، بلكه آنها را به خانه خود بياوريد، زيرا معلوم نيست كه با آنها چه رقم برخورد خواهند كرد.[46]
به عنوان مثال امام صادق عليه السلام در پاسخ سؤالی در اين باره فرموده اند که در استفاده از شير اين زنان برای فرزند مسلمان مشکلی نيست؛ امّا آن دايه ها را از شرب خمر باز داريد: «عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع)، هَلْ يَصْلُحُ لِلرَّجُلِ أَنْ تُرْضِعَ لَهُ الْيَهُودِيَّةُ وَ النَّصْرَانِيَّةُ وَ الْمُشْرِكَةُ؟ قَالَ: لَا بَأْسَ، وَ قَالَ: امْنَعُوهُمْ مِنْ شُرْبِ الْخَمْرِ؛[47] از امام صادق عليه السلام پرسيدم، آيا بری فرد مسلمان صحيح است که از دايه يهودی و يا مسيحی و يا مشرک فرزندش را شير دهند؟ فرمود: مشکلی نيست، ونيز فرمود: آن دايه ها را از شرب خمر باز داريد».[48]
شراب خوار بسان بت پرست است
در روايتى مى خوانيم: «شارِبُ الْخَمْرِ كَعابِدِ وَثَنٍ؛[49] شراب خوار بسان بت پرست است». چنانکه قرآن نيز در آيه 90 سوره مائده شراب را در كنار گناهان روشن و مسلّمى نظير قمار، بت پرستى و بخت آزمايى قرار داده است، و اين خود تأكيد ديگرى بر حرمت شرب خمر است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد شراب و قمار و بتها و ازلام [كه يك نوع بخت آزمايى بوده] پليدند و از عمل شيطانند از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد».[50]
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «مَنْ شَرِبَ جُرْعَةً مِنْ خَمْرٍ، لَعَنَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَلَائِكَتُهُ وَ رُسُلُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ، فَإِنْ شَرِبَهَا حَتَّى يَسْكَرَ مِنْهَا نُزِعَ رُوحُ الْإِيمَانِ مِنْ جَسَدِهِ وَ رَكِبَتْ فِيهِ رُوحٌ سَخِيفَةٌ خَبِيثَةٌ مَلْعُونَةٌ؛[51] كسى كه جرعه ای شراب بنوشد، خدا و فرشتگان و پيغمبران و مؤمنين او را لعنت مى كنند، اگر آن را بنوشد تا مست شود، روح ايمان و خداشناسى از او بيرون مى رود، و روح سخيف و خبيثى كه از رحمت خدا دور است، در کالبد او سوار می شود».[52]
خداوند ده طائفه را در مورد شراب لعنت كرده است
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: خداوند ده طائفه را در مورد شراب لعنت كرده است:
1. «لَعَنَ اللَّهُ الْخَمْرَ» اوّلين ملعون خود شراب است.
2. «وَ عَاصِرَهَا» كسى كه آب انگور را براى ساختن شراب مى فشارد دومين آنهاست.
3. «وَ غَارِسَهَا» و كسى كه درخت انگور يا خرما را به نيّت تهيّه شراب غرس مى كند سومين ملعون است.
4. «وَ شَارِبَهَا» و كسى كه شراب را مى نوشد ملعون چهارم است.
5. «وَ سَاقِيَهَا» و كسى كه شراب آماده را در جام ريخته و به شرابخوار تعارف مى كند نفرين شده ديگر است.
6. «وَ بَائِعَهَا» و كسى كه شراب را در معرض فروش قرار مى دهد، ششمين نفرين شده است.
7. «وَ مُشْتَرِيَهَا» و كسى كه شراب را مى خرد، ملعون هفتم است.
8. «وَ آكِلَ ثَمَنِهَا» و كسى كه از درآمد حاصل از فروش شراب استفاده مى كند، نفرين شده هشتم است.
9. «وَ حَامِلَهَا» و راننده اى كه جعبه هاى شراب را به مكان هاى مختلف حمل مى كند نهمين ملعون است.
10. «وَ الْمَحْمُولَةَ إِلَيْهِ» انباردارى كه اينها را تحويل مى گيرد و نگه مى دارد تا به دست صاحبانش برسد، ملعون آخر است.[53]
در واقع نسبت به كمتر موضوع حرامى اين قدر شدّت عمل به خرج داده شده است.
شايد سؤال شود: در همه جا مقدّمات حرام حرام، و مقدّمات واجب واجب است، و از آنجا كه امور فوق مقدّمه كار حرامند، طبيعى است كه تحريم شود، بنابراين چيز تازه اى نيست.
در جواب بايد گفت: بله، ولى شمارش تك تك مقدّمات، و اعلان اين كه اينها مورد لعن و نفرين خداست، نشانه اهميّت مسأله است.[54]
شارب خمر اهل جهنّم است
در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمود: «أَرْبَعَةٌ لَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ الْكَاهِنُ وَ الْمُنَافِقُ وَ مُدْمِنُ الْخَمْرِ وَ الْقَتَّاتُ وَ هُوَ النَّمَّامُ؛[55] چهار گروهند كه وارد بهشت نمى شوند: كاهن (آنها كه به دروغ از امور پنهانى و آينده خبر مى دهند و ادعاى آگاهى بر اسرار غيب دارند) و منافق و معتاد به مشروبات الكلى و قتّات يعنى بسيار سخن چين».[56]
در حديثى رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «إِنَّ فِي جَهَنَّمَ وَادِياً يَسْتَغِيثُ أَهْلُ النَّارِ كُلَ يَوْمٍ سَبْعِينَ أَلْفَ مَرَّةٍ مِنْهُ ... فَقِيلَ لَهُ: لِمَنْ يَكُونُ هَذَا الْعَذَابُ؟ قَالَ: لِشَارِبِ الْخَمْرِ مِنْ أَهْلِ الْقُرْآنِ وَ تَارِكِ الصَّلَاةِ؛[57] همانا در دوزخ درّه ای است كه از گرمى آن اهل آتش هر روز هفتاد هزار بار استغاثه مى كنند ... از ايشان پرسيدند اين عذاب براى كيست؟ فرمود: براى شراب خوار از اهل قرآن و ترك كننده نماز است».[58]
خدا دوست ندارد تو را در مجلس شراب ببند
از امام صادق عليه السّلام تفسير «تقوا» را پرسيدند؛ ايشان در توصيف تقوا فرمودند: «أَنْ لَا يَفْقِدَكَ اللَّهُ حَيْثُ أَمَرَكَ، وَ لَا يَرَاكَ حَيْثُ نَهَاكَ؛[59] تقوا آن است كه آنجا كه خدا بايد تو را ببيند، ببيند، و آنجا كه نهى كرده تو را نبيند». به عبارت ساده تر، هر جا كه خدا مى خواهد تو باشى، باش، و هر جا كه نمى خواهد، مباش.
امام صادق عليه السلام رئيس مذهب ما خود نيز در مرحله عمل چنين كردند. در روايتى است كه امام عليه السلام بر طبق مصالحى در مجلس شخصى حاضر شدند. در آن مجلس فردى آب طلب نمود، و ميزبان جام شراب به دست او داد. ناگهان حضرت از جا برخاستند و فرمودند: «مَلْعُونٌ، مَنْ جَلَسَ عَلَى مَائِدَةٍ، يُشْرَبُ عَلَيْهَا الْخَمْرُ؛[60] ملعون است، کسی که بر سر سفره ای بنشيند، که در آن شراب نوشيده می شود». يعنی اينجا جاى من نيست، زيرا خداوند دوست ندارد من در مجلسى كه مورد نهى اوست، باشم.[61]
شرب خمر از موانع قبولی اعمال صالح
قرآن مجيد در داستان فرزندان آدم (هابيل و قابيل) مى فرمايد: «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ؛[62] خداوند تنها اعمال پرهيزگاران را قبول مى كند».
بسيارى از بزرگان در كتب فقهى اين مطلب را ياد آور شده اند كه شرايط صحت عمل با شرايط قبول متفاوت است؛ عمل صحيح عملى است كه جامع تمام شرايط و اجزا و خالى از موانع باشد. ولى گاه اين عمل، با اعمال ديگرى پيش و پس از آن يا صفات ناشايسته اى همراه مى گردد كه مانع قبولى آن در درگاه خداوند مى شود (قبولى به معناى پاداش عظيم و تحقق اهداف و فلسفه هاى عمل).
مثلًا در روايات آمده است كه: «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً أَرْبَعِينَ يَوْماً؛[63] كسى كه شرب خمر كند اعمال او تا چهل روز پذيرفته نمى شود».[64]
در روايات اسلامى تأكيد زيادى بر آداب نماز و روزه و ساير عبادات شده است تا عبادات افزون بر اسقاط تكليف به درجه قبولى در نزد پرورگار برسد.[65] به هر حال نماز علاوه بر شرائط صحت، شرائط قبول، يا به تعبير ديگر شرائط كمال دارد، كه رعايت آنها نيز يك عامل مؤثر ديگر براى ترك بسيارى از گناهان است.[66]
هركس شراب را ترك کند، خداوند او را از شراب بهشتى سيراب مى كند
پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: «يَا عَلِيُ! مَنْ تَرَكَ الْخَمْرَ لِلَّهِ، سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ؛[67] اى على! كسى كه شراب را به خاطر خدا ترك گويد، خداوند او را از شراب زلال مهر شده (دربسته) بهشتى سيراب مى كند».
و جالبتر اينكه در حديث ديگرى از همان حضرت صلی الله عليه و آله آمده است كه حتى اگر شراب دنيا را براى غير خدا نيز ترك گويد، خداوند او را از اين شراب طهور مى نوشاند. على عليه السلام مى گويد: عرض كردم براى غير خدا؟ فرمود: «يَا عَلِيُّ! مَنْ تَرَكَ الْخَمْرَ لِغَيْرِ اللَّهِ، سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ، فَقَالَ عَلِيٌّ: لِغَيْرِ اللَّهِ؟ قَالَ: نَعَمْ وَاللَّهِ صِيَانَةً لِنَفْسِهِ؛[68] آرى! كسى كه براى حفظ جان خود نيز از شراب دنيا چشم بپوشد، خدا او را از رحيق مختوم سيراب مى كند».
آرى اين گروه كه شراب را براى حفظ سلامت خود ترك مى كنند در حقيقت از اولوالالبابند، و همانگونه كه از آيه 193 آل عمران[69] استفاده مى شود «اولو الالباب» نيز در زمره ابرارند كه از شراب هاى طهور بهشتى بهره مند مى شوند.[70]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.