اخلاق روزه داران از منظر آيت الله العظمی مکارم شيرازی
به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری
صبر و بردباری، روح روزه داری
بسم الله الرّحمن الرّحيم
قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ؛[1] اى افرادى كه ايمان آورده ايد! از صبر و نماز [در برابر حوادث سخت زندگى] كمك بگيريد، [زيرا] خداوند با صابران است».
اين آيه از روشن ترين آياتى است كه اهمّيّت «صبر» را به عنوان يك عامل پيروزى در زندگى مشخص مى كند.[2] اين آيه همچنين بنابر تفسيری به تأثير نماز و «روزه» در تقويت روح انسان اشاره كرده، مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از صبر (روزه) و نماز كمك بگيريد، [زيرا] خداوند با صابران است».
در بعضى از روايات اسلامى «صبر» به روزه تفسير شده است[3] كه يكى از مصداق هاى روشن صبر است، وگرنه صبر مفهوم وسيعى دارد كه هرگونه استقامت در برابر هواى نفس و وسوسه هاى شيطان و استقامت در طريق اطاعت پروردگار، و در برابر حوادث ناگوار و مصائب را شامل مى شود.
آرى! اين عبادت هاى مهم فضائلى همچون توكّل و شجاعت و شهامت و صبر و استقامت را در وجود انسان زنده مى كند، و از رذائل اخلاقى همچون جبن و ترس، ترديد و دو دلى، و اضطراب و نگرانى در برابر حوادث مهم، و دنيا پرستى، دور مى سازد؛ و به اين ترتيب، بخش مهمّى از فضائل اخلاقى را در وجود انسان زنده مى كند، همان گونه كه بخش قابل توجّهى از رذائل را مى ميراند.[4]
«روزه» خود ابعاد گوناگونى دارد، و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان مى گذارد، كه از همه مهمتر «بعد اخلاقى» و فلسفه تربيتى آن است. از فوائد مهم روزه اين است كه روح انسان را «تلطيف»، و اراده انسان را «قوى»، و غرائز او را «تعديل» مى كند. در حقيقت بزرگترين فلسفه روزه همين اثر روحانى و معنوى آن است.
انسانى كه انواع غذاها و نوشابه ها در اختيار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مى رود، همانند درختانى است كه در پناه ديوارهاى باغ بر لب نهرها مى رويند، اين درختان نازپرورده، بسيار كم مقاومت و كم دوامند، اگر چند روزى آب از پاى آنها قطع شود پژمرده مى شوند، و مى خشكند.
اما درختانى كه از لابلاى صخره ها در دل كوه ها و بيابانها مى رويند و نوازشگر شاخه هايشان از همان طفوليت طوفانهاى سخت، و آفتاب سوزان، و سرماى زمستان است، و با انواع محروميتها دست به گريبانند، محكم و با دوام و پر استقامت و سختكوش و سخت جانند!.
روزه نيز با روح و جان انسان همين عمل را انجام مى دهد و با محدوديت هاى موقت به او مقاومت و قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت را مى بخشد، و چون غرائز سركش را كنترل مى كند بر قلب انسان نور و صفا مى پاشد.[5]
البته بين روزه و صبر رابطه متقابل وجود دارد؛ از يک سو روزه آفرينده روح صبر در انسان است؛ از يک سو کمال روزه به صبر است و ارزش خود را از آن می گيرد؛ چرا که بدون صبر روزه تحمل نمی شود و صلابت، متانت، حلم و حسن خلقی که از روزه دار توقع می رود، محقق نخواهد شد. مهمترين مصداق صبر بر طاعت و سختی عبادت، همين صبر در هنگام روزه داری است.
جايگاه صبر و بردبارى در معارف دينى
زندگى انسان در دنيا، آميخته با مشكلات عجيبى است كه اگر در مقابل آن بايستد و شكيبايى و مقاومت به خرج دهد، به يقين پيروز خواهد شد و اگر ناشكيبايى كند و در برابر حوادث زانو زند، هيچ گاه به مقصد نخواهد رسيد.
منظور از «صبر» همان استقامت در برابر مشكلات و حوادث گوناگون است كه نقطه مقابل آن «جزع»، بى تابى، از دست دادن مقاومت و تسليم شدن در برابر مشكلات است.
علاوه بر زندگى مادى، در زندگى معنوى نيز اين مسئله وجود دارد. اگر انسان در برابر نفس سركش و هوا و هوس ها و زرق و برق دنيا و جاذبه هاى گناه ايستادگى نكند و در طريق «معرفة اللّه» و اطاعت فرمان او با مشكلات نجنگد، هرگز به جايى نمى رسد.
از اين رو، علماى علم اخلاق، صبر را به سه دسته تقسيم مى كنند:
1. صبر بر اطاعت؛ يعنى شكيبايى در برابر مشكلاتى كه در راه اطاعت وجود دارد.
2. صبر بر معصيت؛ يعنى ايستادگى در برابر انگيزه هاى نيرومند و محرك گناه.
3. صبر بر مصيبت؛ يعنى پايدارى در برابر حوادث تلخ و ناگوار و عدم برخورد انفعالى و ترك جزع و فزع.
«صبر» از مهمترين اركان ايمان است و در قرآن مجيد در حدود هفتاد آيه، از صبر سخن به ميان آمده است. [6]
بررسى آيات قرآن، كه پيرامون «صبر» بحث مى كند، نشانگر جايگاه ويژه صبر در معارف اسلامى و اهمّيّت فوق العاده آن در رسيدن به ساحل نجات و رهايى از طوفان ها و امواج سهمگين درياى زندگى است؛ به نمونه هايی از آن توجّه كنيد:
خداوند متعال در آيات 22 تا 24 سوره رعد نتيجه و پاداش صبر را چنين بيان مى فرمايد: «وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ * جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ * سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ؛ و آنها كه به خاطر ذات [پاك] پروردگارشان شكيبايى مى كنند، و نماز را بر پا مى دارند؛ و از آنچه به آنها روزى داده ايم، در پنهان و آشكار انفاق مى كنند، و با حسنات سيّئات را از ميان بر مى دارند؛ پايان نيك سراى ديگر، از آنِ آنهاست * [همان] باغ هاى جاويدان بهشتى كه وارد آن مى شوند؛ و همچنين پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى گردند * [و به آنها مى گويند:] سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان! چه نيكوست سرانجام آن سرا [ى جاويدان]!».
همان گونه كه ملاحظه مى فرماييد فرشتگان به خاطر صبر و استقامت و بردبارى بهشتيان به آنها سلام و درود مى فرستند، و رمز بهشتى شدن آنها را صبر معرّفى مى كنند؛ بنابراين، برگه ورود به بهشت، صبر و استقامت و خويشتندارى است.
همچنين خداوند متعال در سوره فرقان، بعد از برشمردن اوصاف متعددی برای عباد الرحمن (بندگان خاصّ خداوند)، که از آيه 63 شروع می شود، پاداش آنها را در آيه 75 و 76 چنين بيان مى فرمايد: «أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً * خالِدِينَ فِيها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً؛ آنها هستند كه درجات عالى بهشت در برابر شكيباييشان به آنان پاداش داده مى شود؛ و در آن، با تحيّت و سلام رو به رو مى شوند * در حالى كه جاودانه در آن خواهند ماند؛ چه قرارگاه و محلّ اقامت خوبى!».
آرى، جزای بندگان خاصّ خداوند و صاحبان صفات ذکر شده در آيات قبل - كه از توحيد و رابطه با خالق هستى شروع مى شود، و به معاشرت خوب با مردم و شب زنده دارى و همّت بلند و مواظبت بر خانواده و ... منتهى مى گردد - غرفه هاى بهشتى است؛ يعنى، اين پاداش كسانى است كه علاوه بر صفات گذشته، لباس صبر و بردبارى را نيز بر تن كرده باشند. عبادالرّحمن با دست يافتن به آخرين صفت، و فتح قلّه عبوديّت و بندگى، به مقامى مى رسند كه فرشتگان خداوند به ملاقات آنها مى آيند، و به آنها تحيّت و سلام مى گويند!
عبادالرّحمن به پاس «صبر و بردبارى و تحمّلشان»، در كاخ هاى بى مثال بهشتى سكنى مى گزينند، و همواره در آنجا خواهند ماند، كه آن خانه هاى بهشتى، مُقامى عالى و قرارگاه خوب و مطمئنّى است.
آن جايگاه آرام و غرفه هاى سراسر نور و معنويّت بهشتى، كه با استقبال فرشتگان و درود و تحيّت آنها تحويل عبادالرّحمن مى شود، به خاطر «صبر و استقامت و بردبارى» آنان است. اين جمله نشان مى دهد كه صفت صبر و بردبارى، از تمام صفات عباد الرّحمن که در آيات قبل اين سوره بيان شده اند، بالاتر و با ارزش تر است. چرا كه صبر و بردبارى ضمانت اجرايى صفات متعدد قبلی است؛ به گونه اى كه اگر شخصى فاقد اين صفت باشد، دست يافتن به اوج قلّه عبوديّت و بندگى برايش امكان پذير نخواهد بود.
جالب اينكه اين صفت نه تنها در مسير موفقيّت و كاميابى در امور معنوى نقش كليدى دارد، بلكه در امور مادّى و دنيايى نيز نقش ويژه اى دارد و بدون آن رسيدن به اهداف مادّى نيز غير ممكن است.
بدين جهت، كسانى كه مى خواهند در سلك عبادالرّحمن قرار گيرند، و در نهايت به سكون و آرامش در آن غرفه هاى بهشتى برسند، بايد صبر و بردبارى و تحمّل فراوانى داشته باشند.
در روايات اسلامى نيز صبر از ابعاد مختلف مورد بحث و بررسى قرار گرفته، و جملات بلند و زيبايى پيرامون آن از معصومين عليهم السلام به ما رسيده است؛ به ذكر يك نمونه قناعت مىكنيم، كه مشت نمونه خروار است.
حضرت على عليه السلام در حکمت شماره 82 از كلمات قصار نهج البلاغه نسبت به پنج چيز سفارش اكيد مى فرمايد، و براى تحصيل آن هر مقدار زحمت و مشقّت و تلاش را شايسته مى داند، كه پنجمين آنها صبر است. سپس ترسيمى زيبا و كاملًا محسوس و گويا از صبر ارائه مى دهد، و نقش مهمّ آن را اين چنين به تصوير مى كشد: «أُوصِيكُمْ بِخَمْسٍ، ... وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لَا فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ؛[7] شما را به پنج چيز سفارش مى كنم ... و بر شما باد به شكيبايى، كه شكيبايى ايمان را چون سر است تن را، و سودى نيست تنى را كه آن را سر نبود، و سودى نيست در ايمانى كه با شكيبايى قرين نبود».
توجّه داريد كه اگر بسيارى از اعضاى بدن از بين برود، يا قطع شود، ادامه زندگى ممكن است؛ انسانهايى را كه يك دست، يا دو دست، يا يك پا و حتّى دو پا، يا يك چشم، يا دو چشم، يا يك كليه، يا يك گوش، يا دو گوش، و مانند آن را نداشته اند بارها در اجتماع ديدهايم، كه به زندگى خود سالهاى سال ادامه مىدهند. امّا اگر سر كسى را از بدنش جدا كنند، مختصرى دست و پا مى زند كه آن را به «حركت مذبوحانه» تعبير مى كنند و پس از چند دقيقه زندگىاش خاتمه مى پذيرد؛ زيرا سر، مركز فرماندهى بدن است، و همه دستورات از آنجا صادر مى شود.
صبر نيز نسبت به جسمِ ايمان، موقعيّت سر را دارد، كه بدون آن ادامه حيات ايمان امكان پذير نيست، امّا ادامه حيات ايمان با فقدان ساير اعمال و صفات اخلاقى، هر چند بطور ناقص، ممكن است.
آيا تصويرى بهتر، گوياتر، و واقعىتر از آنچه در حديث فوق آمده، سراغ داريد![8]
صبر در آيينه آيات قرآن
حال بعد از اشارت فوق به سراغ برخی آيات قرآن مى رويم و تعبيرها و تأكيد هاى قرآن را در مسئله صبر، مورد توجه قرار مى دهيم: [9]
1. سوره آل عمران، آيه 200: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [در برابر مشكلات و مصائب و هوس هاى سركش] استقامت كنيد! و در برابر دشمنان [نيز] پايدار باشيد و از مرزهاى خود مراقبت نمائيد و از خدا بپرهيزيد، شايد رستگار شويد».
خداوند در اين آيه ضمن اينكه همه مؤمنان را به صبر و «مصابره»- كه تفسير آن خواهد آمد- دعوت نموده و آن را كليد رستگارى و نجات مى شمرد، مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صبر [و استقامت] پيشه كنيد و در برابر دشمنان [نيز] استقامت و شكيبايى به خرج دهيد، از مرزهاى خود مراقبت و تقواى الهى پيشه كنيد، شايد رستگار شويد».
در اين آيه، چهار دستور داده شده كه سرچشمه رستگارى و كليد سعادت است.
نخست، صبر و استقامت و ايستادگى در برابر حوادث و مشكلات و مصائب و موانع؛ دوم «مصابره» كه از باب «مفاعله» و به معنى صبر و استقامت در برابر صبر و استقامت ديگران آمده است. در واقع دستور اوّل ناظر به ايستادگى در برابر انواع مشكلات و حوادث گوناگون زندگى است و دستور دوّم ناظر به ايستادگى در برابر دشمن است؛ به اين ترتيب كه هر قدر آنها بيشتر مقاومت كنند، مؤمنان بايد بر مقاومت خودشان بيفزايند تا بر دشمن غالب شوند.
«رابطوا» از ماده «مرابطه» در اصل از «رباط» كه به معنى بستن چيزى در مكانى است، گرفته شده است. اين واژه «مرابطه» معمولًا به معنى مراقبت از مرزها مى آيد؛ زيرا سربازان اسلام، مركب ها و وسائل جنگى خود را در آن محل نگهدارى مى كردند.
آخرين دستور، تقواى الهى است كه مانند چترى بر همه دستورهاى سابق سايه مى افكند و هنگامى كه صبر و مصابره و مرابطه به دور از هرگونه رياكارى و اغراض شخصى، آميخته با تقوا گردد، سبب فلاح و رستگارى و نجات در دنيا و آخرت خواهد بود.
2. سوره زمر، آيه 10: «قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ، لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ، وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ، إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ؛ بگو اى بندگان من كه ايمان آورده ايد از [مخالفت] پروردگارتان بپرهيزيد، براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده اند پاداش نيكى است، و زمين خدا وسيع است، صابران اجر و پاداش خود را بى حساب دريافت مى دارند!».
خداوند به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله دستور مى دهد كه - از سوى خداوند متعال - به تمام بندگان با ايمانش چنين بگويد: «اى بندگان من كه ايمان آورده ايد، تقواى الهى پيشه كنيد، براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده اند، پاداش نيكى است، سرزمين خدا وسيع است [هر گاه تحت فشار شديد كافران جبّار قرار گرفتيد، تسليم نشويد، بلكه مهاجرت كنيد؛] زيرا صابران اجر و پاداش خود را بى حساب دريافت مى كنند».
اين آيه از يك سو نشان مى دهد كه انسان بايد در برابر مشكلاتى كه در راه مقابله با جبّاران متحمل مى شود، از نيروى صبر كمك بگيرد؛ زيرا بدون آن چاره اى جز تسليم در برابر ظالمان زورمدار ندارد.
از سوى ديگر، پاداش صابران را بى حساب و غير قابل شمارش بيان مى دارد.
به يقين جايى كه پاداش يا روزى بدون حساب داده شود، تناسبى با كميّت و كيفيّت اعمال نخواهد داشت، بلكه متناسب با لطف پروردگار است و در نتيجه بسيار مهم و والا خواهد بود.
3. سوره بقره، آيه 155: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و خسارت اموال و جان ها و ميوه ها، آزمايش مى كنيم، به استقامت كنندگان [در برابر آزمايش ها] بشارت [پيروزى و پاداش بزرگ] ده!.
اين آيه از آيات معروف صبر است، و دو آيه بعد از آن نيز تکميل کننده مضمون آن هستند. خداوند در اين آيات ضمن بشارت به صابران در برابر آزمايش هاى بزرگ الهى مى فرمايد: «به يقين همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، زيان مالى و جانى و كمبود ميوه ها، آزمايش مى كنيم و صابران را بشارت ده * آنها كه هرگاه مصيبتى به آنان رسد، مى گويند: ما متعلق به خداييم و سوى او بازگرديم * آنها كسانى هستند كه صلوات و رحمت هاى الهى شامل حالشان است و آنها هدايت يافتگانند؛ وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ * أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ».[10]
گرچه در اين آيات، تنها به يكى از شاخههاى صبر؛ يعنى صبر بر مصائب و مشكلات اشاره شده، ولى اهمّيّت آن به اندازه اى است كه صلوات و درود و رحمت الهى به اين دسته از صابران جارى شده، و آنها مسيرهاى هدايت را در پرتو همين صبر و شكيبايى مى پيمايند.
با توجه به اين نكته كه آزمايشهاى گوناگون در اين جهان از سنتهاى خلل ناپذير الهى است، عبور از گردنه هاى صعب العبور آن جز با صبر ممكن نيست.
چه افتخارى از اين بالاتر كه انسان در برابر صبرش، مشمول اين سه عنايت بزرگ الهى گردد: نخست، صلوات و درودى از نوع آنچه بر پيامبر بزرگش فرستاده مى شود؛ سپس شمول رحمت واسعه الهى نسبت به او؛ از همه مهمتر، هدايت پروردگار كه سرچشمه تمام نعمتها و خوشبختى هاست.
4. سوره عصر، آيه 3: «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ؛ آنها كه يكديگر را به حق سفارش كردند، به شكيبايى و استقامت توصيه نمودند!».
در اين آيه كه در سوره والعصر آمده، قرآن مجيد ضمن بيان اينكه همه انسان ها در خسران و زيان قرار دارند، جز كسانى كه داراى يك برنامه چهار ماده اى هستند كه يكى از موادّ آن، صبر و شكيبايى و استقامت است، مى فرمايد: «به عصر سوگند * كه انسان ها همه در زيانند * مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادند و يكديگر را به حق سفارش كرده، و يكديگر را به صبر و شكيبايى توصيه نموده اند؛ وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ».[11]
تعبير «تواصوا» از ماده «تواصى» به معنى سفارش كردن به يكديگر در آيات فوق نشان مى دهد كه مؤمنان بعد از ايمان و معرفت و عمل صالح، بايد به احقاق حقوق روى آورند، حق را بشناسند و يكديگر را به آن توصيه كنند. چون احقاق حق و اجراى حق در جامعه انسانى، جز با استقامت و ايستادگى در برابر موانع ممكن نيست، توصيه به صبر را به عنوان چهارمين اصل كه پشتوانه اصول سه گانه ديگر است بيان مى كند.
بنابراين صبر، يكى از اركان اصلى سعادت انسان هاست كه بدون آن، درخت ايمان به ثمر نمى نشيند و اعمال صالح انجام نمى گيرد، و احقاق حقوق در جامعه انسانى تحقق نمى يابد. بدون شك، احقاق حقوق و اداى آن از مشكل ترين كارهاست؛ زيرا گاهى ممكن است حق، با فرد يا عزيزان و بستگانش مخالف باشد، در اينجا اداى حق جز به مدد صبر، صورت نمى پذيرد.
نتيجه اينکه: اهمّيّت صبر و شكيبايى و استقامت، بسيار بيش از آن است كه ما فكر مى كنيم. به گفته بعضى از مفسران، صبر در قرآن مجيد، بيش از هفتاد بار يا نزديك به يكصد بار تكرار و تأكيد شده، در حالى كه هيچ يك از فضايل انسانى، به اين اندازه مورد تأكيد قرار نگرفته است. اين نشان مى دهد كه قرآن، براى اين فضيلت اخلاقى و عملى اهمّيّت فراوانى قائل است، و آن را عصاره همه فضيلت ها و خمير مايه همه سعادت ها و ابزار وصول به هر گونه خوشبختى و سعادت مى داند.[12]
صبر در آيينه احايث اسلامى
به گفته بعضى از علماى اخلاق، رواياتى كه درباره فضيلت صبر و شكيبايى از معصومين عليهم السلام به ما رسيده، بيش از آن است كه به شمارش در آيد. در برخى از كتب كه درباره صبر تأليف يافته، نزديك به 900 حديث از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام در اين باره آمده است؛ به عنوان نمونه، بخشى از آنها را گلچين نموده ايم:
1. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: «اَلصَّبْرُ خَيْرُ مَرْكَبٍ، مَا رَزَقَ اللَّهُ عَبْداً خَيْراً لَهُ وَ لَا أَوْسَعَ مِنَ الصَّبْرِ؛[13] صبر بهترين مركب سوارى است؛ خداوند هيچ بندهاى را بهتر و گسترده تر از صبر روزى نداده است».
تعبير به «بهترين مركب»، در اين حديث شريف اشاره به اين دارد كه صبر، وسيله رسيدن به همه سعادت ها و خوشبختى هاست و انسان بدون آن به هيچ مقامى در دنيا و آخرت نمى رسد!
2. امير مؤمنان على عليه السلام مى فرمايند: «لَايَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ؛[14] شخص صبور، پيروزى را از دست نخواهد داد هر چند طول بكشد».
با توجه به اين كه هم صبر مطلق ذكر شده و هم پيروزى، نشان مى دهد كه اين حكم در تمام ابعاد معنوى و مادى زندگى انسان هاست.
3. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله، صبر را به منزله نصف ايمان شمرده اند: «اَلصَّبْرُ نِصْفُ الْإِيمَانِ؛[15] صبر نصف ايمان است».
در بعضى از روايات،[16] نصف ايمان را شكر گزارى و نصف ديگر آن را صبر دانسته اند. صبر و استقامت براى رسيدن به نعمت ها و سپس شكر نعمت؛ يعنى بهره بردارى صحيح از مواهب و نعمت هاى الهى.
روشن است كه اين حديث، هيچ منافاتى با احاديث گذشته ندارد؛ زيرا همان طور كه بيان شد، اگر مؤمن صبر نداشته باشد، ايمانش به خاطر موانعى كه بر سر راه دارد، از بين مى رود؛ هم چنين اگر شاكر نباشد نعمت ها از كفش بيرون مى رود.
4. در حديث ديگر، رسول خدا صلى الله عليه و آله در تعبير زيباى ديگرى فرمودند: «الصَّبْرُ كَنْزٌ مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ؛[17] صبر، گنجى از گنج هاى بهشت است».
5. دليل اين امر با نقل حديثى از امير مؤمنان عليه السلام به وضوح روشن مى شود: «الصَّبْرُ عَوْنٌ عَلَى كُلِ أَمْرٍ؛[18] صبر و شكيبايى به پيشرفت هر كار [مهمى] كمك مى كند».
زيرا همان گونه كه مى دانيم، در نظام زندگى بر سر راه هر كار مهمى، موانعى قرار دارد كه عبور از آنها فقط با نيروى صبر و شكيبايى ممكن است.
6. درباره شكيبايى در برابر گناه اين حديث نقل شده است: «وَ مَنْ صَبَرَ عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ، فَهُوَ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ؛[19] كسى كه در مقابل عوامل گناه صبر كند، مقامش همانند مجاهد در راه خداست».
آرى هر دو مجاهد «فِى سَبيلِ اللّه» اند؛ با اين تفاوت كه يكى با دشمن بيرونى در «جهاد اصغر» و ديگرى با دشمن درونى در «جهاد اكبر» مى جنگد.
7. در حديث ديگرى از امير مؤمنان عليه السلام آمده است: «إِنْ صَبَرْتَ، أَدْرَكْتَ بِصَبْرِكَ مَنَازِلَ الْأَبْرَارِ، وَ إِنْ جَزِعْتَ، أَوْرَدَكَ جَزَعُكَ عَذَابَ النَّارِ؛[20] اگر صبر كنى، به خاطر صبر خود به مقامات ابرار و نيكوكاران مى رسى و اگر بى صبرى كنى، اين بى صبرى تو را در عذاب دوزخ وارد مى كند».
8. امام صادق عليه السلام مى فرمايند: «الصَّبْرُ يُظْهِرُ مَا فِي بَوَاطِنِ الْعِبَادِ مِنَ النُّورِ وَ الصَّفَاءِ، وَ الْجَزَعُ يُظْهِرُ مَا فِي بَوَاطِنِهِمْ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ الْوَحْشَةِ؛[21] صبر، آنچه را كه در درون بندگان خدا از نور و صفا وجود دارد، آشكار مى كند و بى صبرى و ناشكيبايى، آنچه را كه در درون آنها از ظلمت و وحشت است، ظاهر مى سازد».
9. بحث احاديث صبر را با حديث ديگرى از امير مؤمنان عليه السلام پايان مى دهيم: «الصَّبْرُ مَطِيَّةٌ لَاتَكْبُو وَ الْقَنَاعَةُ سَيْفٌ لَايَنْبُو؛[22] صبر و شكيبايى، مركبى است كه هرگز به زمين نمى خورد و قناعت، شمشيرى است كه هرگز از كار نمى افتد».
اينها بخش بسيار مختصرى از احاديثى است كه كه درباره اهمّيّت صبر انسان ها و پاداش شكيبايان وارد شده است.[23]
آثار و پيامدهاى صبر
همان گونه كه در مباحث گذشته اشاره شد، طبيعت زندگى دنيا اين است كه با موانع و مشكلات و آفات همراه مى باشد. در مسير انجام «بايد ها» و «نبايد ها» اغلب مشكلاتى است كه اگر انسان از آنها نگذرد، به مقصد نمى رسد. در ضمن، هميشه آفات و مصائبى در كمين نعمت هاست كه باعث از دست دادن آنها مى شود، مصايبى در اموال و انفس و عزيزان و دوستان و مواهب ديگر.
انسان بدون صبر و استقامت، هم در جهات مثبت به جايى نمى رسد و هم در برابر عوامل منفى و قادر به ايستادگى نيست. به همين دليل، كليد اصلى پيروزى ها، صبر و شكيبايى است و از آنجا كه دين مجموعه اى از بايد ها و نبايد هاست، اطاعات و ترك معاصى، بدون صبر و استقامت، بقا و دوامى ندارد؛ زيرا طبق بيان گذشته، صبر در برابر ايمان، همانند سر نسبت به بدن است.
از اين رو، در بعضى از احاديث اسلامى - از جمله حديثى از اميرمؤمنان عليه السلام - نقل شده: «صبر و ظفر، قرين هم شمرده شدهاند كه به واسطه صبر، ظفر مى آيد: «فِي الصَّبْرِ الظَّفَرُ؛[24] پيروزى در شکيبايی است!».
در آيات قرآن نيز شرط مهم پيروزى مجاهدان راه خدا را صبر و شكيبايى شمرده است: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ! حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتالِ، إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ، وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا؛[25] اى پيامبر! مومنان را تحريك به جنگ [با دشمن] كن، هر گاه بيست نفر با استقامت از شما باشند بر دويست نفر غلبه مىكنند، و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از كسانى كه كافر شدند پيروز مى گردند».
چه نيرويى است كه يك نفر را توانايى مقابله با ده نفر و صد نفر را توانايى مقابله با يك هزار نفر را مى دهد؟ اين نيرو همان صبر و استقامت است كه در آيه به آن تصريح شده است.
افراد سست اراده و كم حوصله و كم استقامت، بسيار زود از ميدان حوادث مى گريزند، يا در برابر حجم مشكلات زانوا مى زنند. نه دنيا را بدون صبر و استقامت به انسان مى دهند و نه آخرت را؛ به همين دليل، اقوام و ملت هايى در جهان پيشرفت دارند كه استقامت بيشترى داشته باشند.
در حالات علماى بزرگ - اعم از شخصيتهاى والاى مذهبى كه درهاى علوم را گشودند يا دانشمندان علوم ديگر كه به اختراعات و اكتشافات بزرگى نايل شدند - چيزى كه بيش از هر چيز ديگر مى درخشد، صبر و استقامت آنها است. گاهى يك دانشمند، براى كشف يك قانون علمى، ناچار است چند سال در انزوا در كتابخانه يا آزمايشگاه خود بماند تا موفّق به كشف آن شود.
حديثى از على عليه السلام نقل شده است: «مَنْ رَكِبَ مَرْكَبَ الصَّبْرِ، اهْتَدَى إِلَى مَيْدَانِ النَّصْرِ؛[26] كسى كه بر مركب صبر و شكيبايى سوار شود، به ميدان پيروزى پاى مى نهد».
باز از همان امام بزرگوار آمده است كه: «مِفْتَاحُ الظَّفَرِ، لُزُومُ الصَّبْرِ؛[27] كليد پيروزى، داشتن صبر و شكيبايى است».
از سوى ديگر، افراد كم صبر و استقامت، بسيار زود آلوده انواع گناه مى شوند، زيرا گناهان، جاذبه هاى نيرومندى براى نفس سركش انسانى دارد و اگر مقاومت شديدى در انسان نباشد، ايستادگى در برابر آن جاذبه ها ممكن نيست.
در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است: «كَمْ مِنْ صَبْرِ سَاعَةٍ قَدْ أَوْرَثَتْ فَرَحاً طَوِيلًا وَ كَمْ مِنْ لَذَّةِ سَاعَةٍ قَدْ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِيلًا؛[28] بسيار اتفاق افتاده كه يك ساعت صبر و شكيبايى، سبب شادى طولانى شده است، و چه بسيار لذّت كوتاهى در يك ساعت، غم واندوه طولانى به بار آورده است».
ممكن است در طول زندگى، انسان گرفتار خسارت ها و زيان هاى مادى، اجتماعى و يا معنوى شود؛ مثلًا در مورد مرگ نزديكان بايد گفت: چنان نيست كه دوستان و خويشاوندان همه با هم متولد شوند و همه با هم بميرند، بعضى زودتر و بعضى ديرتر، چشم از جهان مى پوشند، آنها كه زودتر مى روند، بازماندگان را به داغ و فراق خود مبتلا مى سازند. اگر انسان، صبور نباشد، به زودى سلامتش را از دست مى دهد، از همه چيز زندگى مأيوس گشته و دست او از كار مى ماند.
آرى! اين صبر است كه با وجود تمام اين حوادث ناگوار، به روح و قلب انسان توانايى ادامه حيات را مى دهد.
خلاصه اينكه: درباره اهمّيّت صبر و نقش آن در پيشبرد دين و دنيا، هر چه بيان شود كم است. به همين دليل، تعبيرات بسيار بالايى را كه در روايات اسلامى درباره پاداش صابران آمده است، نبايد مبالغه پنداشت و در يك بيان كلى مى توان به اين روايت از امام باقر عليه السلام تمسك بجوييم: «إِنَّهُ مَنْ صَبَرَ نَالَ بِصَبْرِهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ وَ دَرَجَةَ الشَّهِيدِ الَّذِي قَدْ ضَرَبَ بِسَيْفِهِ قُدَّامَ مُحَمَّدٍ (ص)؛[29] هر كس صبر و شكيبايى كند، به خاطر آن به مقام روزه داران شب زنده دار مى رسد و درجه شهيدى را كه در پيشاپيش پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله با شمشير به دفاع پرداخته و شربت شهادت نوشيده است، را به دست مى آورد».[30]
حقيقت صبر و استقامت؟
برخى از مردم تصوّر نادرستى از «صبر» دارند، و آن را به «نشستن و دست روى دست گذاشتن» و «رها كردن فعّاليّت و تلاش» تفسير مى كنند، همان گونه كه برخى تصوير نادرست ديگرى از آن ارائه داده، و آن را به «تسليم شدن در مقابل هر ظلم و ستمى» معنى كرده اند!
امّا صبرى كه جايگاه خاص و ويژه آن در بحث های قبل گذشت، هيچ يك از اين تفسيرها را بر نمى تابد. شاهد اين مطلب آيه شريفه 250 سوره بقره است: «وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ، قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ؛ و هنگامى كه [طالوت و ياران با استقامتش] در برابر جالوت و سپاهيان او قرار گرفتند، گفتند: پروردگارا! پيمانه شكيبايى و استقامت را بر ما بريز! و قدمهاى ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعيّت كافران، پيروز بگردان!».
همانگونه كه ملاحظه مى كنيد صبر در اين آيه شريفه، نه به معنى خانه نشينى و رها كردن تلاش و فعّاليّت است، و نه به معنى پذيرش ظلم و ستم؛ بلكه بر عكس، طالوت و همراهانش از خداوند صبر و استقامت طلب مى كنند، تا در سايه تلاش و فعّاليّت و نبرد با خصم و مبارزه با ظلم و ستم، بر دشمن پيروز شوند، و ظلم و ستم آنها را قطع نمايند.[31]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.