اخلاق روزه داران از منظر آيت الله العظمی مکارم شيرازی
به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری
صله ارحام و روزه داران
بسم الله الرّحمن الرّحيم
قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ؛ کسانی که پيمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند، مى شكنند، و پيوندهايى را كه خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى نمايند، و در جهان فساد مى كنند، اينها زيانكارانند».[1]
خداوند در اين آيه در صدد برشمردن اوصاف فاسقان است و با ذكر سه صفت فاسقان را معرفى مى كند؛ مى فرمايد: فاسقان کسانی هستند كه: 1. پيمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند، مى شكنند؛ 2. پيوندهايى را كه خدا دستور داده بر قرار سازند، قطع مى نمايند؛ 3. در جهان فساد مى كنند.
گرچه آيه فوق از احترام به همه پيوندهاى الهى سخن مى گويد، ولى بدون شك پيوند خويشاوندى يك مصداق روشن آن است. اسلام نسبت به صله رحم و كمك و حمايت و محبت نسبت به خويشاوندان اهميت فوق العاده اى قائل شده است و قطع رحم و بريدن رابطه از خويشان و بستگان را شديدا نهى كرده است.[2]
منظور از وصل كردن، ادامه روابطى است كه خداوند ميان خود و بندگانش و يابندگان با يكديگر بطور طبيعى و فطرى قرار داده است، و به تعبير ديگر خدا دستور داده، اين رابطه هاى فطرى و طبيعى محافظت و پاسدارى شود، ولى گنهكاران آن را قطع مى كنند.[3]
اهميت صله رحم در اسلام
خانواده يك اجتماع كوچك است و استحكام پيوندهاى اين اجتماع كوچك در پيشرفت انسان در زمينه هاى مادّى و معنوى تأثير بسزايى دارد. به همين دليل، اسلام كه آيينى اجتماعى است به موضوع «صله رحم» - كه همان تقويت پيوندهاى اجتماع خانوادگى و فاميلى مى باشد - اهمّيّت زيادى داده و صله رحم را از واجبات و قطع رحم را از محرّمات و گناهان بزرگ شمرده است.[4]
علت اينكه اسلام نسبت به نگهدارى و حفظ پيوند خويشاوندى اين همه پافشارى كرده، اين است كه هميشه براى اصلاح، تقويت، پيشرفت، تكامل و عظمت بخشيدن به يك اجتماع بزرگ، چه از نظر اقتصادى يا نظامى، و چه از نظر جنبه هاى معنوى و اخلاقى، بايد از واحدهاى كوچك آن شروع كرد؛ با پيشرفت و تقويت تمام واحد هاى كوچك، اجتماع عظيم، خود به خود اصلاح خواهد شد.
اسلام براى عظمت مسلمانان از اين روش به نحو كامل بهره بردارى نموده است، دستور به اصلاح واحدهايى داده كه معمولا افراد از كمك و اعانت و عظمت بخشيدن به آن روگردان نيستند. زيرا تقويت بنيه افرادى را توصيه مى كند كه خونشان در رگ و پوست هم در گردش است، اعضاى يك خانواده اند، و پيداست هنگامى كه اجتماعات كوچك خويشاوندى نيرومند شد، اجتماع عظيم آنها نيز عظمت مى يابد و از هر نظر قوى خواهد شد. شايد حديثى كه مى گويد: «صله رحم باعث آبادى شهرها مى گردد؛ صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّيَارَ»، اشاره به همين معنى باشد.[5]
به تعبير ديگر: اسلام روى مسأله وحدت و انسجام خيلى سرمايه گذارى مى كند. به همين جهت وحدت را چند مرحله اى كرده است. مرحله اوّل وحدت در خانواده و مرحله دوم وحدت در بين فاميل ها و مرحله بعد وحدت در كل مؤمنان وجامعه اسلامى است. چرا كه هميشه براى اصلاح، تقويت و پيشرفت جامعه، وحدت، از ضروريّات است.[6]
جايگاه صله رحم در منابع دينی
در اهمّيّت اين موضوع همين قدركافى است كه قرآن مجيد مكرّر به خصوص در اين باره سخن گفته و متذكّر شده است كه روز رستاخيز از انجام اين فريضه (صله رحم) سؤال خواهد شد و افراد درباره آن مسؤول خواهند بود؛ آنجا كه مى فرمايد: «وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً؛[7] و از خدايى بپرهيزيد كه [همگى به عظمت او معترفيد و] هنگامى كه چيزى از يكديگر مى خواهيد، نام او را مى بريد. [و نيز] از [قطع رابطه با] خويشاوندان خود پرهيز كنيد! زيرا خداوند مراقب شماست».[8]
بيشتر مردم صله رحم را مستحبّ مى دانند و حال آنكه صله رحم يكى از واجبات و قطع رحم يكى از گناهان كبيره است.[9] زشتى و گناه قطع رحم به حدّى است كه امام سجّاد عليه السّلام به فرزندش نصيحت مى كند كه از همنشينى با پنج گروه دورى كن، يكى از آن پنج گروه كسانى هستند كه قطع رحم كرده اند.
امام سجّاد عليه السّلام خطاب به امام صادق عليه السّلام می فرمايد: «يَا بُنَيَّ! انْظُرْ خَمْسَةً، فَلَا تُصَاحِبْهُمْ وَ لَا تُحَادِثْهُمْ وَ لَا تُرَافِقْهُمْ فِي طَرِيقٍ ... وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ، فَإِنِّي وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: "فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ * أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ" وَ قَالَ: "الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ" وَ قَالَ فِي الْبَقَرَةِ: "الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ"؛[10] فرزندم! پنج كس را در نظر داشته باش و با آنها همراه و هم صحبت و رفيق راه مشو ... و از مصاحبت قطع رحم كننده دورى كن، چرا كه من او را در سه جای قرآن ملعون يافتم: آيه 22و23 سوره محمّد: اما اگر روى گردان شويد آيا جز اين انتظار مى رود كه در زمين فساد كنيد و قطع رحم نمائيد * آنها كسانى هستند كه خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته، گوش هايشان را كر و چشم هايشان را كور نموده است. آيه 25 سوره رعد: و آنها كه عهد الهى را پس از محكم كردن مى شكنند، و پيوندهايى را كه خدا دستور برقرارى آن را داده قطع مى كنند و در روى زمين فساد مى نمايند، لعنت براى آنهاست و بدى [و مجازات] سراى آخرت. آيه 27 سوره بقره: [فاسقان آنها هستند كه] پيمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند، مى شكنند، و پيوندهايى را كه خدا دستور داده بر قرار سازند، قطع مى نمايند، و در جهان فساد مى كنند، اينها زيانكارانند».[11]
به هر حال قرآن نسبت به قاطعان رحم و برهم زنندگان پيوند خويشاوندى تعبيرات شديدى دارد.
اهمّيت صله رحم تا حدّى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ لَوْ بِالسَّلَامِ؛[12] صله أرحام خود كنيد حتى اينكه با سلام كردن باشد». و در حديثی ديگر می فرمايد: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّيَارَ، وَ تَزِيدُ فِي الْأَعْمَارِ، وَ إِنْ كَانَ أَهْلُهَا غَيْرَ أَخْيَارٍ؛[13] پيوند با خويشاوندان شهرها را آباد مى سازد، و بر عمرها مى افزايد، هر چند انجام دهندگان آن از نيكان نباشند».
امام صادق عليه السلام نيز مى فرمايد: «صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ، وَ أَفْضَلُ مَا يُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الْأَذَى عَنْهَا؛[14] پيوند خويشاوندى خويش را حتّى با جرعه اى از آب محكم كن و بهترين راه براى خدمت به آنان اين است كه [لااقل] از تو آزار و مزاحمتى نبينند».[15]
امام صادق عليه السلام در حديثی ديگر مى فرمايد: «صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسَابَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هِيَ مَنْسَأَةٌ فِي الْعُمُرِ وَ تَقِي مَصَارِعَ السُّوءِ؛[16] صله رحم حساب روز قيامت را آسان و عمر را طولانى مى كند، و از مرگ ناگوار جلوگيرى مى كند».[17]
رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره قاطع رحم مى فرمايد: «ثَلَاثَةٌ لَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ: مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِمٍ؛[18] سه گروه هستند كه هرگز داخل بهشت نمى شوند، شراب خواران، ساحران و قطع كنندگان رحم».
از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسيدند: «أَيُ الْأَعْمَالِ أَبْغَضُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ فَقَالَ: الشِّرْكُ بِاللَّهِ. قَالَ ثُمَّ مَا ذَا؟ قَالَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ؛[19] زشت ترين عمل در پيشگاه خداوند كدام است؟ فرمود: شرك به خدا. پرسيدند: بعد از آن؟ فرمود: قطع رحم».[20]
امام باقر عليه السلام از امير مؤمنان عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: «ثَلَاثُ خِصَالٍ لَا يَمُوتُ صَاحِبُهُنَّ أَبَداً حَتَّى يَرَى وَبَالَهُنَّ: الْبَغْيُ وَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ وَ الْيَمِينُ الْكَاذِبَةُ يُبَارِزُ اللَّهَ بِهَا؛[21] سه خصلت است كه دارندگان آن از دنيا نروند، تا مجازات و نتيجه آن را در دنيا ببينند: ستم كردن، قطع رحم كردن و قسم خوردن به دروغ كه به وسيله آن با خدا مبارزه شود».[22]
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله درباره شفيعان روز قيامت می فرمايد: «الشُّفَعَاءُ خَمْسَةٌ: الْقُرْآنُ وَ الرَّحِمُ وَ الْأَمَانَةُ وَ نَبِيُّكُمْ وَ أَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ؛[23] شفيعان در قيامت پنج اند: قرآن، صله رحم، امانت، و پيغمبر شما و اهل بيت پيغمبرتان».[24]
آن جناب مستطاب همچنين در توصيه هايی که به مناسبت ماه مبارک رمضان و درباره مراقبت های اخلاقی اين ماه ايراد کرده اند؛ می فرمايد: «صِلُوا أَرْحَامَكُمْ ... مَنْ وَصَلَ فِيهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ يَوْمَ يَلْقَاهُ، وَ مَنْ قَطَعَ فِيهِ رَحِمَهُ قَطَعَ اللَّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ يَوْمَ يَلْقَاهُ؛[25] [در ماه مبارک رمضان] با خويشان خود بپيونديد ... هر کس در اين ماه با خويشان خود بپيوندد، خدا او را در قيامت به رحمت خود واصل گرداند و هر کس در اين ماه رابطه اش را با خويشان خود قطع کند، خداوند در قيامت رحمت خود را از او دريغ نمايد».
خويشاوندان پشت و پناه يكديگرند
امير المومنين عليه السلام در فرازی از خطبه 23 نهج البلاغه می فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّهُ لَايَسْتَغْني الرَّجُلُ وَ إِنْ كانَ ذَا مالٍ، عَنْ عَتْرَتِهِ، وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَيْديهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَيْطَةً مِنْ وَرَائِهِ، وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ، وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نازِلَةٍ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ. وَ لِسَانُ الصّدْقِ يَجْعَلُهُ اللَّهُ لِلْمَرْءِ فِي النَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ يَرِثُهُ غَيْرَهُ؛[26] اى مردم! انسان هر اندازه كه ثروتمند باشد، از بستگان و اقوام خود بى نياز نيست كه از وى با زبان و دست دفاع كنند، خويشاوندان بزرگترين گروهى هستند كه از انسان پشتيبانى مى كنند، و پراكندگى و ناراحتى او را از بين مى برند، در آن هنگام كه حادثه اى پيش آيد آنها نسبت به او پر عاطفه ترين مردمند و نام نيكی كه خداوند در بين مردم برای شخص عطا فرمايد، بهتر از ثروتى است كه كسى براى ديگرى به ارث مى گذارد».
امام در اين بخش از خطبه، به اغنيا و افراد پردرآمد توصيه می کند که به بستگان خويش کمک کنند و يادآور می شود که خويشاوندان هرکس بزرگترين گروهى هستند كه از او پشتيبانى مى كنند و پريشانى و مشكلات او را از ميان مى برند و به هنگام بروز حوادث سخت، نسبت به او، از همه، مهربان ترند.
آرى، زندگى فراز و نشيب هايى دارد و حوادث تلخ و ناگوار و گاه طوفان هاى سخت، كه هيچ انسانى، به تنهايى، توانايى ايستادگى در برابر آن را ندارد. عقل و درايت ايجاب مى كند كه انسان، در حال سلامت و آرامش، به فكر آن روزها باشد.
حال، چه كسی بهتر از بستگان و خويشاوندان انسان است كه از او در چنين حالاتى، حمايت كنند؟ ولى آيا بدون نيكى به آنها و حمايت مالى و معنوى و ابراز مراتب محبّت و دوستى نسبت به آنان، مى تواند حمايت شان را براى چنين روزهايى جلب كند؟ به يقين، نه. پس چه بهتر كه هر انسانى، با بذل بخشى از امكانات مادّى خود، پيوندهاى محبّت و دوستى با خويشاوندان خويش را محكم سازد تا در برابر حوادث و طوفان هاى سخت تنها نماند.
درست است كه نيكى به ديگران نيز آثارى را دارد كه «الْإنْسانُ عَبيدُ الْإحْسانِ؛ انسان بنده احسان است»، ولى بى شك بستگان انسان نسبت به اين امر اولويت دارند. علاوه بر اين، زمينه هاى محبّت، در آنها، آماده تر است.
امام عليه السّلام در نامه اى به امام حسن مجتبى عليه السّلام سخن جامعى در اين زمينه بيان فرموده، و فايده توجّه به اقوام و بستگان را چنين شرح مى دهد: «وَ أَكْرِمْ عَشِيرَتَكَ فَإِنَّهُمْ جَنَاحُكَ الَّذِي بِهِ تَطِيرُ وَ أَصْلُكَ الَّذِي إِلَيْهِ تَصِيرُ وَ يَدُكَ الَّتِي بِهَا تَصُولُ؛[27] قبيله و بستگانت را گرامى دار! زيرا آنها، بال و پر تو هستند كه به وسيله آن، پرواز مى كنى، و اصل و ريشه ات هستند كه به آن، باز مى گردى، و دست و بازوى تو هستند كه با آن، به دشمن حمله مى كنى».[28]
امير المومنين عليه السلام در ادامه خطبه 23 می فرمايد: «أَلَا لَايَعْدِلَنَّ أَحَدُكُمْ عَنِ الْقَرابَةِ يَرَى بِهَا الْخَصَاصَةَ أَنْ يَسُدَّهَا بِالذِي لايَزِيدُهُ إِنْ أَمْسَكَهُ وَ لَايَنْقُصُهُ إِنْ أَهْلَكَهُ وَ مَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ، فَإِنَّمَا تُقْبَضُ مِنْهُ عَنْهُمْ يَدٌ وَاحِدَةٌ، وَ تُقْبَضُ مِنْهُمْ عَنْهُ أَيْدٍ كَثِيرَةٌ، وَ مَنْ تَلِنْ حَاشِيَتُهُ يَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِه الْمَوَدَّةَ؛[29] آگاه باشيد نبايد از بستگان بى نواى خود رو برگردانيد، و از آنان چيزى را دريغ كنيد كه نگاهداشتنش زيادى نمى آورد و از بين رفتنش كمبودى ايجاد نمى نمايد، آن كس كه دست دهنده خويش را از بستگانش باز دارد، تنها يك دست از آنها باز داشته، اما از خويشتن دست هاى فراوانى برگرفته است، و آن كس كه نسبت به بستگانش متواضع و نرمخو و پر محبّت باشد، دوستى اقوامش ادامه خواهد يافت».
در اين بخش خطبه، بار ديگر، امام عليه السّلام مردم - به خصوص افراد متمكّن را - به كمك كردن نسبت به بستگان و خويشاوندان، تشويق و ترغيب مى كند، و با سه تعبير مختلف، بر اين مسأله تأكيد مى نهد.
نخست مى فرمايد: «آگاه باشيد! هيچ يك از شما، نبايد از بستگان نيازمند خود رويگردان شود و از آنان، چيزى را دريغ دارد، كه نگه داشتنش مايه فزونى نيست و از بين رفتنش كمبودى براى او نمى آورد».
اين تعبير، ممكن است كه اشاره به يكى از اين دو معنا باشد: يا اشاره به جنبه معنوى اين كار باشد كه محروم ساختن بستگان از امكاناتى كه در اختيار دارد، بركت را از مال و زندگى انسان بر مى چيند و مايه فزونى مال و ثروت او نمى شود و بر عكس، كمك كردن به آنان، بركات الهى را به دنبال دارد و نقيصه ظاهرى، به زودى، به لطف پروردگار، جبران مى شود.
و يا اشاره به جنبه ظاهرى و مادّى اين كار است، چرا كه مشكلات بستگان و خويشاوندان، به هر حال، به انسان منتقل مى شود و فكر او را آزار مى دهد و روح او را به خود مشغول مى دارد و آبرو و حيثيت او را به خطر مى اندازد و در مجموع، مشكلات زندگيش را بيشتر مى كند، پس چه بهتر كه به يارى آنها بشتابد كه هم ثواب آخرت و هم بركات دنيوى و ذكر خير و آبرو و شخصيت و آرامش خاطر براى خود كسب كند.
در حديث آمده است كه على عليه السّلام فرمود: «الْبَرَكَةُ فِي مَالِ مَنْ آتَى الزَّكَاةَ وَ وَاسَى الْمُؤْمِنِينَ وَ وَصَلَ الْأَقْرَبِينَ؛[30] بركت، در مال كسى است كه زكات بدهد، و با مؤمنان مواسات[31] كند و نسبت به نزديكان صله رحم به جا آورد».
حضرت، در تعبير و بيان دوم مى فرمايد كه: چرا انسان، از كمك كردن به عشيره و بستگانش، چشم بپوشد، در حالى كه زيان و خسران بزرگى دامن او را مى گيرد؟! «آن كس كه دست دهنده خويش را از بستگانش، باز دارد تنها، يك دست را از آنها باز داشته و در مقابل، آنان دست هاى بسيارى از كمك كردن به او، باز مى دارند».
هيچ عاقلى، دست به چنين كارى نمى زند و حاضر نمى شود كه سود بزرگى را از خود، به خاطر از دست دادن منافع كوچكى، دور كند.
حضرت در سومين و آخرين تعبير به نكته ديگرى اشاره كرده، مى فرمايد: «آن كس كه نسبت به بستگانش متواضع و نرمخو و پر محبّت باشد، دوستى آنان را براى خود هميشگى خواهد ساخت».
بسيار ديده ايم كه از ميان يك فاميل يا قبيله، فرد يا افرادى، متمكّن مى شوند و به خاطر تكبّر و بخل، از همه بستگان خود فاصله مى گيرند و دوستان ديروزشان، مبدّل به دشمنان امروز مى شوند، در حالى كه اگر به شكرانه دين نعمت ها، فروتنى و سخاوت را در برنامه خود قرار مى دادند، نه تنها از محبت شان كاسته نمى شد، بلكه فزونى مى يافت.[32]
بركات پيوند محكم با خويشاوندان
گرچه در آيات و روايات، مسأله صله رحم و برقرار ساختن رابطه صحيح با خويشاوندان به عنوان يك وظيفه الهى و انسانى، مطرح شده كه بايد با انگيزه هاى الهى، به سراغ آن رفت، ولى بى شك، انجام اين وظيفه الهى و انسانى، بركات فراوانى از نظر ظاهر نيز در بر دارد كه در فرازهاى اخير خطبه فوق (خطبه 23)، با تعبيرات بسيار پر معنا و زيبايى، به آن اشاره شده است.
مهم اين است كه انسان، بتواند اين پيوند را محكم كند و با كارهاى اشتباه موجب قطع آن نشود. انسان، بايد هنگام نعمت و آرامش به خويشاوندان خود نيكى كند، تا در هنگام بروز مصيبت و ظهور بحران ها و طوفان ها، به حمايت او برخيزند. حقيقت، اين است كه غلبه بر بسيارى از مشكلات زندگى، كار يك فرد نيست و حمايت گروه يا گروه هايى را مى طلبد. حال، چه كسى بهتر از اقوام و بستگان و خويشاوندان هستند كه هم يكديگر را به خوبى مى شناسند و هم پيوند خون و عاطفه، آنها را به هم مربوط ساخته است؟! امّا افسوس كه بسيارى از افراد، همين كه به نوايى رسيدند، همه اين مسائل را فراموش كرده و از آنان فاصله مى گيرند و اين ذخاير روز بيچارگى را از دست داده و سنگر خود را در برابر حوادث سخت در هم مى شكنند. تعبيرات لطيفى كه در روايات آمده است، دقيقا ناظر به همين معانى است.
در حديثى از امام باقر عليه السّلام مى خوانيم كه فرمود: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ زِيَادَةٌ فِي الْأَمْوَال؛[33] صله رحم و نيكى با همسايگان، دارايی را فزونى مى بخشد».
در روايت ديگرى از همان امام همام عليه السّلام چنين آمده است: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُزَكِّي الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تُيَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تُنْسِئُ فِي الْأَجَلِ؛[34] صله رحم، اعمال انسان را [در ثواب] پربار مى كند و اموال او را نمو مى دهد و بلاها را برطرف ساخته و حساب قيامت را آسان مى كند و مرگ را به تأخير مى اندازد». در مقابل، قطع رحم و بريدن پيوندهاى خويشاوندى، آثار دردناكى در زندگى انسان، در دنيا، و مجازات سختى در آخرت براى او دارد.
اين سخن را با حديث ديگرى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پايان مى دهيم؛ در اين حديث آمده است: «فَإِنَّ رِيحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ أَلْفِ عَامٍ وَ لَايَجِدُهَا عَاقٌّ وَ لَا قَاطِعُ رَحِمٍ وَ لَا شَيْخٌ زَانٍ؛[35] همانا بوى بهشت از مسافت هزار سال راه، به مشام مى رسد، ولى سه گروه، آن را احساس نمى كنند: كسى كه عاق [پدر و مادر] باشد و كسى كه رابطه خويش را با خويشاوندان قطع كند و پيرمردى كه زنا كند». تعبير اين حديث، بسيار پر معنا است و مفهومش اين است كه اين سه گروه، نه تنها، وارد بهشت نمى شوند، بلكه نزديك آن نيز هرگز نخواهند شد. [36]
محدوده ارحام و صله رحم؟
ظاهر رحم كه در روايات آمده، تمام ارحام را شامل مى شود و دليلى نداريم كه فقط طبقه اوّل ارث، داخل ارحام باشد و طبقات ديگر داخل نباشد. منتها چگونگى صله مختلف است يعنى صله اى كه درباره درجه اوّل مثل پدر، مادر و فرزند است، غير از آن صله اى است كه درباره وابستگان درجه دوم است.
صله يك معناى عرفى دارد كه داشتن نوعى رابطه است كه اين رابطه مختلف است، گاهى رابطه به اين است كه زندگى پدر و مادرى را كه در مضيقه هستند تأمين كند، (وجوب نفقه مصداق صله رحم است). گاهى وجوب نفقه نيست، بلكه خبر داشتن از بيماران آنها و كمك كردن به گرفتاريها و مشكلات آنها در حد توان، مصداق صله است. گاهى با يك سلام، صله رحم صورت مى گيرد، به عبارت ديگر طورى باشد كه او را بيگانه ندانند.[37]
منظور اين است كه پيوند محبّت، برقرار باشد و خويشاوندان در مشكلات، به يارى هم بشتابند و از حال هم غافل نشوند و در شرايط مختلف، به مقتضاى آن شرايط، عمل كنند. حتّى گاه مى شود با يك تلفن، بخشى از تكليف صله رحم انجام مى گيرد. [38]
آيا صله رحم در همه جا لازم است؟
جاى گفتگو نيست كه انجام هر فريضه اى مشروط به اين است كه مسائل مهمتر از آن از بين نرود؛ موضوع صله رحم نيز از اين قانون مستثنا نيست.
هرگاه ارتباط و رفت و آمد با كسانى كه در مسير زندگى خود مقرّرات مذهبى را رعايت نمى كنند، سبب شود كه آنان در وضع زندگى خود تجديد نظر كنند و كم كم به اصول و موازين پايبند شوند و يا لااقل اين رفت و آمدها اثر سويى در روحيه خود انسان و وضع خانواده او نگذارد، در اين صورت رعايت پيوند خويشاوندى لازم است و بايد اين فريضه الهى را انجام داد.
ولى اگر برعكس به جاى اين كه انسان در روحيّه آنان اثر بگذارد، معاشرت با آنها سبب شود كه انسان تحت تأثير افكار و روحيّات فاسد و زندگى آلوده آنان قرار گيرد، در اين صورت چون سعادت او در خطر است، ناچار بايد اين فريضه را به خاطر يك امر مهم تر بطور موقّت ترك گويد.[39]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.