پاسخ اجمالی:
اولا: منظور از قضا و قدر اين است كه هر پدیده و هر حادثه ای در عالم «علت» و «اندازه اى» دارد و چيزى بدون علت و اندازه معیّن بوجود نمى آيد. بر این اساس سرنوشت انسان نیز بر اساس اسباب و عللی محقّق می گردد که «دعا کردن» از جمله این اسباب است. به عبارتی دیگر دعا يكی از علل اين جهان است كه در سرنوشت انسان مؤثر است.
ثانیا: علم خدا نیز منافاتی با دعا کردن ندارد، زیرا در علم خدا حوادث عالم بر اساس «تحقّق علل و عوامل» محقّق می شود و «دعا» هم يكي از عوامل موثّر است. ما باید برای تحقّق خواسته های خود از هر تلاشی دریغ نکنیم و یکی از امور موثّر برای اجابت حوائج دعا است.
ثالثا: اگر برآوردن برخی از حوائج ما منوط به «دعا» شده است، بخاطر اثرات مثبتی می باشد که در دعا کردن وجود دارد؛ مثل: بهره مندی از عنصر توکّل، کسب امید و تقویت اراده، کسب خود آگاهی، پیروزی بر اضطراب ها، غفلت زدایی، هم بستگی اجتماعی، بهره گیری از آموزه های اخلاقی و معرفتی و ... .
پاسخ تفصیلی:
تعیین سرنوشت و منافات آن با دستور به دعا!
این تصور که دعا کردن و توقع تغییر سرنوشت و امور ما با این عقیده که سرنوشت ما در علم و قضا و قدر الهى تعیین شده، منافات دارد، تصوری نادرست می باشد که از عدم شناخت حقیقت قضا و قدر و جایگاه دعا در این مسأله ناشی می شود. اگر لازمه ی قضا و قدر الهی این است که «هر کس با سرنوشتی معین و تغییرناپذیر از مادر متولد می شود و تلاش براى تغيير سرنوشت امری بيهوده می باشد!»، نه تنها دعا بلکه سایر اعمال انسان نیز فایده ای نخواهد داشت.
اما این تفسیر از قضا و قدر صحیح نمی باشد و مورد تأييد اسلام نیز نبوده و با مفاهيم مسلّم اسلامى از قبيل: تكليف، جهاد، سعى و كوشش و استقامت، قيامت، حسابرسی و همچنین با بسیاری از آیات قرآن مثل آیه 39 سوره نجم که می فرماید: «لَيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»، سازگاری ندارد. زیرا طبق این آیه سرنوشت انسان در گرو سعی و تلاش اوست و خداوند با علم به گذشته و آینده تقدیر انسان را متناسب با اراده و تلاش انسان قرار داده است. در همین راستا در آيه 11 سوره رعد نیز می خوانیم: «إِنَ اللَّهَ لَايُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»؛ (خداوند سرنوشت قومى را تغيير نمى دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند). در این آیه نيز اشاره اى به اين مطلب ديده مى شود.
با این مقدمه، به سراغ حل مشکل اصلی مطرح شده در این سؤال می رویم تا ببینیم چگونه می توان کارکرد و جایگاه اصلی دعا را در مبحث «قضا و قدر» پیدا کرد.
انواع و معانی قضاو قدر؟
بر اساس آنچه از روایات به ما رسیده است قضا و قدر دو معنى دارد و دعا طبق هر دو معنی دارای آثار مثبتی می باشد:
1- قضا و قدر تكوينى: كه منظور از آن اين است كه هر چيز و هر حادثه و پديده اى در عالم علت و اندازه اى دارد نه چيزى بدون علت بوجود مى آيد و نه بدون اندازه گيرى معين. بطور مثال اگر سنگى پرتاب كنيم و شيشه اى بشكند اين يك حادثه است كه حتما بر اساس نظام سبب و مسببی علتی دارد.(1)
استاد مطهّرى مى گويد: «اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهی، انكار اسباب و مسبّبات و اختيار و اراده بشر است، چنين قضا و قدر و سرنوشتى وجود ندارد و نمى تواند وجود داشته باشد».(2) در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ»(3)؛ (خداوند نمى پسندد كه چیزها را جارى و برقرار گرداند مگر به وسیله اسبابش). بر اساس این روایت واضح است که سرنوشت انسان نیز بر اساس اسباب و عللی خاصّ محقّق می گردد که «اراده و تلاش انسان» یکی از آنها است و «دعا کردن» نیز یکی از افعال اختیاری ماست که نقش مهمی در برطرف شدن حوائج ما دارد.
استاد مطهري در جای دیگر مي گويد: «از نظر جهان بيني الهي، جهان هم شنوا است و هم بينا. ندا و فرياد جانداران را مي شنود و به آنها پاسخ مي دهد. به همين جهت دعا يكي از علل اين جهان است كه در سرنوشت انسان مؤثر است. جلوی جريان هايي را مي گيرد و يا جريان هايي را به وجود مي آورد. به عبارت ديگر، دعا يكي از مظاهر قضا و قدر است كه در سرنوشت حادثه اي مي تواند مؤثر باشد يا جلوی قضا و قدري را بگيرد».(4)
2- قضا و قدر تشريعى: كه به معنى فرمان الهى در تعيين وظائف فردى و اجتماعى انسانها و مقدار و حدود اين وظائف است. مثلا مى گوئيم: دعا مستحب است و نماز واجب است. اين يك فرمان الهى و قضاى تشريعى است. سپس مى گوئيم دعا خواندن آن گونه که در روایات آمده اثر بیشتری دارد یا نماز در هر شبانه روز 17 ركعت است، اين يك قدر الهى و تشريعى است.(5) البته لازم به ذکر است که آنچه در شرع بیان می شود آثار تکوینی نیز دارد. به هر حال از این جهت نیز دعا کردن عبادت محسوب می شود و دارای آثار مثبت فراوانی می باشد و همین آثار نیز، مقدّمات اجابت را فراهم می کنند.
علم خدا منافاتی با تلاش انسان ـ از جمله دعا ـ ندارد:
علم خدا منافاتی با تلاش انسان ـ از جمله دعا ـ ندارد؛ زیرا در علم خدا حوادث عالم بر اساس تحقّق علل و عوامل محقّق می شود و دعا هم يكي از عوامل موثّر است. خداوند قطعا از نیّات و خواسته های ما آگاه است امّا از آنجا که خداوند عالم را طبق نظام اسباب و مسبّبات تدبیر می کند، ما باید برای تحقّق خواسته های خود از هر تلاشی دریغ نکنیم و یکی از امور موثّر برای اجابت حوائج دعا است.
چه بسا تحقّق امری منوط به دعا باشد و اگر دعا کنیم تقدیر به گونه ی دیگری رقم بخورد. بر همین اساس امام صادق(علیه السلام) مي فرمايد: «الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ كُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ كُلِّ حَاجَةٍ»(6)؛ (دعا، قضاي الهي را بر مي گرداند، اگر چه قضاي الهي محكم شده باشد. از اين رو زياد دعا كن كه كليد هر رحمت و بر آوردن هر حاجت است). از امام كاظم(علیه السلام) نیز نقل شده: «عَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ يَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِيَ وَ لَمْ يَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُه»(7)؛ (بر شما باد به دعا كردن، زيرا دعا و درخواست از خدا بلائي را كه از مرحله قدر و قضا گذشته و جز امضاي آن نمانده [يعني تمامي اسباب آن فراهم شده، ولي هنور در خارج وجود پيدا نكرده] بر مي گرداند).
در نتیجه خداوند که از همه چیز آگاه می باشد و حتی از دعا کردن ما نیز خبر دارد، برای دعا مانند سایر عبادات در نظام اسباب و مسببات آثار مثبت فراوانی قرار داده است.
دعا آثار و برکاتی دارد که انجام آن را مرجوح می نماید:
اگر برخی از حوائج ما منوط به «دعا» شده است، بخاطر اثرات مثبتی می باشد که در دعا کردن وجود دارد و نوعا خود این آثار نیز، مقدّمات اجابت را فراهم می کنند؛ از جمله:
1. بهره مندی از عنصر توکّل بواسطه دعا
با دعا، انسان برای شروع هر امری خداوند را در کنار خودش می بیند و به او توکّل می کند. کاری که با یاد خدا و توکّل به او آغاز شود، مسلما بهتر نتیجه می دهد و سرانجام بهتری خواهد داشت.
2. جلب توجّه الهی بواسطه دعا
وقتی با دعا، به خدا توجّه کند و به او توکّل نماید، مورد توجه خداوند نیز واقع می شود. چنانکه در آیه 77 سوره فرقان می خوانیم: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ»؛ (بگو پروردگار من براى شما أرجى قائل نيست اگر دعاى شما نباشد). انسان به وسيله دعا و تضرّع به سوی خداوند توجّه می نماید و همین سبب می شود که مورد توجّه خداوند نیز واقع گردد. لذا خداوند مدح فرموده حضرت زكريا(عليه السّلام) و بستگانش را به دعا كردن چنانكه در آیه 90 سوره انبیاء مي فرمايد: «إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ»؛ (همانا ايشان در كارهاى خير تعجيل مي كردند و در حال خوف و رجا ما را مي خواندند و هميشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند).
3. کسب امید و تقویت اراده بواسطه دعا
دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت فرسا به انسان قدرت، نيرو و اميدوارى و آرامش مى بخشد، و از نظر روانى اثر غير قابل انكارى دارد.(8) همچنین دعا باعث تقویت اراده شده و انسان با دعا کردن و به زبان آوردن خواسته خویش، اراده عملی محکم تری پیدا خواهد کرد؛ چرا که دعا و توکّل و ايمان محكم، نگرانى، تشويش و هيجان و ترس را كه موجب نيم بيشترى از ناراحتي هاى ما است بر طرف مى سازد.(9) شاید به همین دلیل است که در برخی از روایات اسلامی نیز از «دعا» به اسلحه مؤمن [براى غلبه بر دشمن و حوادث] تعبیر شده است.(10)
4. کسب خود آگاهی با دعا
دعا يك نوع خود آگاهى و بيدارى دل و انديشه، و پيوند باطنى و آگاهانه با پروردگار جهان است. زیرا دعا هم خود بیدارکننده است، و هم پذیرش آن منوط به اجتناب از غفلت است.
در سخنی از حضرت على(علیه السلام) مى خوانيم: «لا یَقْبَلُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ دُعاءَ قَلْبٍ لاهٍ»(11)؛ (خداوند دعاى غافل دلان را مستجاب نمى كند).
و از طرفی کسانی که دعا و تضرع به درگاه الهی ندارند به قساوت قلب گرفتار می گردند؛ چنانکه در آیه 43 سوره انعام می خوانیم: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛ (و ما پيغمبرانى بسوى امّت های پيش از تو [اى پيغمبر خاتم] فرستاديم و [چون پيروى آنها نكردند] به بلا و مصيبت گرفتارشان ساختيم شايد كه [دعا برای رفع بلا کرده و] گريه و زارى كنند، و چرا وقتى كه بلاى ما به آنها مي رسيد تضرع و زارى نكردند [تا نجات يابند]؟! و چون تضرّع نكردند دلهايشان را قساوت گرفت).
5. پیروزی بر اضطراب های درونی بوسیله دعا
دعا خواص بسیار مؤثری در مبارز با اضطراب هاى درونى نیز دارد. هيچ گاه زندگى انسان از ناملايمات خالى نبوده و هم اكنون نيز نيست بلكه شواهد و قراينى در دست داريم كه حجم مشكلات روانى با پيشرفت تمدن صنعتى، افزايش چشمگيرى پيدا كرده است كه علل عمده آن را مى توان در چند امر خلاصه كرد: اول عدم توازن ترقى سطح تكنيك و صنعت با ترقى رشد اخلاقى است كه سرچشمه انواع تهاجم هاى اجتماعى و اقتصادى و نظامى می گردد و نتيجه آن حكومت اصل «همه چيز براى من» به جاى «همه چيز براى همه» و انواع انحصارطلبی هاى فردى و دسته جمعى و غصب و تجاوز به حقوق ديگران خواهد بود. دوم احساس بيهودگى، پوچى و بى روح بودن زندگى به این خاطر كه هدف هايى كه جوامع مادى كنونى براى زندگى ترسيم مى كنند، نمى تواند با ارزش وجودى انسان هماهنگ باشد. سوم افزايش برخوردها و اصطكاك منافع، گسترش درگيری هاى اجتماعى، نگرانی هاى حاصل از تخلف ها، پيمان شكنی ها، شكست ها و ناكامی ها خود عامل مهم ديگرى براى اين اضطراب هاست. چهارم وسايل ناسالم «هيجان زا» و يا «مخدر» كه به عنوان وسايل سرگرمى مورد بهره بردارى قرار مى گيرد از عوامل مهم بروز روزافزون اين اضطراب هاست. سرعت تحولات اجتماعى و جهانى نيز به اين عوامل دامن زده و آنها را متراكم تر به طورى كه اعصاب انسان عصر ما در زير بار سنگين اضطراب و نگرانى آشفته مى شود. از آن جا كه نگرانی ها سرچشمه حالت «غمزدگى» است، دعا اثر عميقى در زدودن اضطراب دارد زيرا از يك سو سبب رشد اخلاقى و توازن تكاملهاى مادى با تكاملهاى اخلاقى و عاطفى مى گردد.(12)
6. بهره گیری از آموزه های اخلاقی و معرفتی و آثار تربیتی دعا
وقتى انسان به درگاه خداوند روى مى آورد در اين فكر فرو مى رود كه او بر همه چيز توانا و قادر است و اسرار درون و برون ما را مى داند. اين مطلب سبب مى شود كه سطح معرفت انسان بالا برود.(13) علاوه بر آن، دعا، مخصوصا دعاهاى معصومين(عليهم السلام) سرشار از درس هاى عالى تربيت و اخلاق و معارف دینی است. مثلا «دعاى ندبه» براى كسانى كه با دقت و حضور قلب و با توجه به مضمون و محتوايش آن را زمزمه مى كنند، يك دوره درس امامت و ولايت عاشقانه است يا دعاى بلند و پر محتواى «عرفه» حاوى يك دوره كامل معارف و عقايد، مخصوصا درس توحيد و يكتاپرستى است. «دعاى كميل» به ما درس تهذيب و خودسازى و توبه مى دهد و از «دعاى مكارم الاخلاق» مى توان يك دوره اخلاق اسلامى را استخراج كرد.(14)
7. خاصیت غفلت زدایی بعضی ادعیه
دعا انسان را به مسائلى كه توجه ندارد و از آن غافل است توجه مى دهد به عنوان مثال دعايى كه شيعيان پس از نمازهاى روزانه در ماه مبارك رمضان مى خوانند و با فراز «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور»(15)؛ (خدایا، سرور را بر اهل قبور وارد کن)، آغاز می شود، انسان را به ياد بسيارى از امورى كه در طول سال از آن غافل بوده - مسائلی مانند لزوم رفع فقر و نیازمندی تنگدستان، تأمین خوراک شکم گرسنگان، پرداخت بدهی بدهکاران، زدودن غم و اندوه غم زدگان و... - مى اندازد.(16)
8. تاثیر دعا در هم بستگی اجتماعی برای نیل به اهداف بزرگ
با توجه به اين كه يكى از عوامل تأثير دعا، دعا براى ديگران است، می بینیم که دعا روح اجتماعى را جانشين انحصارطلبی هاى فردى مى سازد و به خاطر توجه به يك مبدأ بىپايان، ازلى و ابدى كه سرچشمه همه نيكی هاست و زندگى عالى تر و برترى كه انسان در پرتو ارتباط با او در خود مى بيند احساس بيهودگى و پوچى را از خود دور ساخته و براى زندگى، هدفى بزرگ مى ابد.(17)
9. تاثیر دعا در سلامتی بدن و جسم
آن چنان که یکی از روانشناسان و اطبای معروف معاصر یعنی «الکسیس کارل» در کتاب های خود «نیایش» و «راه و رسم زندگی» می نویسد: دعا و نیایش به طور كامل و صحيحى در فعاليت هاى مغزى انسانى نوعى شكفتگى و انبساط باطنى ايجاد كرده و گاه قهرمانى و دلاورى را تحريك مى كند. از آن گذشته نيايش نه تنها بر روى حالات عاطفى بلكه همان طور که گفتیم بر كيفيات بدنى نيز اثر مى گذارد و گاهى در چند لحظه يا چند روز بيمارى جسمى را بهبودى مى بخشد. این دانشمند در كتاب «نيايش» روى اين مسأله تأكيد كرده و از طريق تجربى، ثبوت آن را قطعى مى شمارد و مى گوید: نيايش گاهى تأثيرات شگفت آورى دارد بيمارانى بوده اند كه تقريبا به طور آنى از دردهايى چون جذام، سرطان، عفونت كليه و زخم هاى مزمن و سل ريوى و... شفا يافته اند.(18)
همین آثار مثبت دعا باعث می شود که زندگی انسان دگرگون شود و حتی قضا و قدر الهی نسبت به انسان تغییر یابد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.